1402/10/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره نساء)/سوره نساء آیه 40و41 /مقام عظیم رسول الله صلی الله علیه و آله
﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ ۖ وَإِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضَاعِفْهَا وَيُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْرًا عَظِيمًا﴾[1]
﴿فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَىٰ هَٰؤُلَاءِ شَهِيدًا﴾[2]
در آیه گذشته عرض شد که ظلم نسبت به ذات باری تعالی سالبه به انتفاء موضوع است. بر خلاف مشهور که منشأ ظلم را از قدرتمندان و ثروتمندان میدانند، منشأ ظلم، ضعف است. برهان عدم ظالم بودن خدا این است که قادر علی الاطلاق است. ظلم از ضعف است. شاید به ظاهر قدرت و شهرت و ثروت داشته باشد، ولی عامل ظلم، ضعف است. ضعفش را میخواهد جبران کند، ظلم میکند. خداوند به اندازه یک ذره؛ که کوچکترین موجود را عرب ذره میگوید، ظلم نمیکند. در زمان قدیم غبارهای پراکنده در آسمان را ذره می گفتند. الان ذره اتم است. این یک قضیه سالبه است. قضیه موجبه اینکه «ان تک حسنة یضاعفها»؛ اگر حسنهای باشد، خدا آن را چند برابر میکند. این از قوانین هستی است که خدا خوبیها را چند برابر میکند.
«و یؤت من لدنه اجرا عظیما»؛ از جانب خداوند اجر بزرگی داده میشود. عرب آن حقایقی که در نزد طرف باشد و به آن اشراف داشته باشد و در دسترس باشد را «لدن» به کار میبرد. گاهی در دسترس آن نیست ولی حاکمیت دارد و میتواند تصرف کند، «عند» به کار میبرد.
اجر عظیم چه اجری است؟ اجری که بر باقی پاداشها حاکم، غیر منقطع و مستمر است؛ چون از کسی است که حسنه را چند برابر می کند در حالی که ظلم نمیکند. انسان هم اگر این دو صفت را داشت، اجر عظیم دارد.
«و کیف اذا جئنا من کل امة بشهید»؛ شهید در اصطلاح قرآن غیر از شهید اصطلاحی است. هرچند گاهی شاید تصادق جزئی داشته باشند. در قرآن به کسانی شهید میگویند که شهود و شهادتی دارند. دو علم داریم؛ حضوری و حصولی. علمی که حضوری باشد و تبدیل به حقیقت شود به آن شهادت میگویند.
امت آن است که مرجع واحد دارد و ملت سیره واحد دارد. ملت و امت با هم متفاوت است. کسی که سیره واحد داشته باشد به مرجع واحد هم منتهی میشود.
امت کسی است که مقصد و مقصودش واحد است. امّ یؤم است. امام مقصود افراد مختلف است. به مادر هم امّ که می گویند به همین جهت است. اولین کسی که مورد مراجعه فرزند می باشد، مادر است. بچه به سراغ مادر میرود؛ قبل از اینکه سراغ پدر برود.
یکی از هنرهای حضرت امام رضوان الله علیه تغییر و تغیّر در رابطه مقلِّد و مقلَّد بود. قبل از این حکیم بزرگوار، رابطه تقلیدی بود. این رابطه را بالا آوردند و رابطه امام و امت کردند. هنر حضرت امام در رهبریشان این است. به عبارت دیگر مردم را آن قدر متحد کردند که دنبال یک رهبر گشتند و در ایشان تعیّن یافت. هر انسانی که صاحب معرفتی باشد، صاحب یک مسلک از مسالک است. هر کس که معرفتش قوی شود، بدون روش نمیشود. گرچه شاید دنبال سالک دیگری باشد که رشدش را از او گرفته باشد، ولی بعدا ًکه باید جایگاهها مشخص شود، روش متعین میشود.
شهید اعم از جوانح و جوارح است. شهادت بر مردم میدهد. هم عقاید مردم را و هم رفتار مردم را میداند. هم اخلاقیات مردم را و رفتارهای ظاهریشان را میداند. کلمه «من» آورد؛ یعنی از هر امتی شهیدی قرار دادیم. هر شهیدی همانطور که تولید و توالد از نفس واحده است، در شهادت نیز همین است. شهادتدهنده هم واحد است. شهادت دهنده انبیاء هستند، تا برسد به همان شهدای اصطلاحی.
«و جئنا بک علی هولاء شهیدا»؛ شهید، ناظر درونی و بیرونی است. امروز نیز تمام نظامهای اداری عالم دنبال این هستند که بگویند نظارت ما همگانی است. سازمانهای سرّی دنبال این هستند بگویند ما اسرار مردم را میدانیم. رقابت بین سازمانهای اطلاعاتی در دانستن اسرار بیشتر است. برای حفظ حاکمیت، دنبال دانستن بیشتر هستند. در سیر و سلوک نیز همین است.
این آیه مقام عظیمی برای آقا رسول الله صلی الله علیه و آله بیان میکند. تو را بر این امتی که بر امتهای دیگر شهید است، شهیدی قرار دادیم. آمارش را جز خدا نمیداند. «هولاء» به امت بر میگردد؛ امتی که خود شهادت قرآنی دارد. هر امتی شهیدی دارد و متشخّص به شهیدش هست و آقا رسول الله صلی الله علیه و آله شاهد بر همه اینها است. این علو برای حضرت است.
از این آیه میفهمیم که آقا رسول الله صلی الله علیه و آله هیمنه بر همه امتها دارند. سلسله نبوت اکمالیه و کمالیه است. هم تدریجی و هم دفعی قرآن و معارف به تکامل رسید. انذار و تنذیر هر دو هست. امت وسط را به این معنا میدانیم که هم حلقه گذشته را دارد و هم آینده را دارد. مانند کسی که وسط طناب را گرفته باشد؛ که هم سررشته آغاز و هم پایان را دارد. باید نبی در قله شهود باشد، تا امتش امت وسط باشد. شهید نظارت درونی و دخالت ظاهری دارد.
«شهیداً» به تنوین یعنی شهادت ایشان هم دارای مراتبی است. سیر اکمالیهای است که به سمت کمال میرود.