1402/10/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره نساء)/سوره نساء آیه 36و37 /مختال فخور و صفات آن
﴿وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا ۖ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَىٰ وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا﴾[1]
﴿الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَيَكْتُمُونَ مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا﴾[2]
در آیه 36 حضرت حق بحث توحید فعلی را مطرح فرمودند و گویا شیوه توحید عملی را بیان کردهاند؛ و اعبدوا الله و لا تشرکوا به شیئا؛ چگونه عبادت خدا و عدم شرک به خدا ورزیده نشود؟ و بالوالدین احسانا و بذی القربی ... یکی از جامعترین آیات قرآن در مسائل اعتقادی و سیاسی و اجتماعی است. احسان به والدین، احسان به ذی القربی، احسان به یتامی و مساکین و همسایگان نزدیک و دور و نزدیکان انسان و در راه ماندگان و کسانی که قراردادهای خدماتی دارند مانند کنیزان و خدمه.
وصف به شیء مشعر به علیت است. این چند آیه، آخرش اوصاف ترکیبی باری تعالی را دارد. در شرح اسماء نظرمان این است که اسماء بسیط، معنای خاص خود را دارند و اسمای مرکبه معنای دیگری.
کسانی که مختال هستند یعنی آنها که با خیال و آرزوهای طولانی، مسائلی برای خود ترسیم میکنند و شخصیتهای خیالی درست میکنند. در برخی فیلمها دیدید اسطوره سازی میکنند؟ اینها نیز اسطوره سازی برای خود میکنند و انتظار ستایش و کرنش از دیگران دارند. فخور کسی است که فخرفروشی دارد. خداوند کسانی که خیالپرداز باشند و فخر برای خود قائل باشند، دوست ندارد.
«ان الله لا یحب من کان مختالا فخورا»؛ اهل معرفت و سیر و سلوک معتقدند خیال اگر زیاد تقویت شود ولی در کنارش عقل تقویت نشود، رهزن انسان است.
خداوند رحمت کند حضرت امام و استادشان مرحوم شاهآبادی را که حضرت امام در حق ایشان میگفتند روحی له الفداء. ایشان فرمودند: مراقب قوه خیال و تغنیات باشید. تغنیات اراده انسان را آسیب میزند. تعقلات، به انسان وحدت میدهد. تخیل تفرقه میآورد. برای خودش شخصیتسازی میکند. شخصیت هر کسی به وفق وجود خودش است. ما مأمور هستیم تعقل را بر تخیل حاکم کنیم. مختال یعنی خیالگرایی که شخصیتی برای خود ساخته است.
«الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَيَكْتُمُونَ مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا»؛ دو صفت دارند؛
1. کسانی که بخل دارند. بخیل کسی است که دیگران را از کمالات منع میکند. اولین بخل هم بخل به سلام است؛ البخیل من بخل بالسلام.[3] سلام اسم شریف باری تعالی است. به کسانی که سلام میکنی یعنی تو از دست من در امنیت و سلامتی هستی. تقدیم کردن اسم باری تعالی استحباب دارد ولی جواب واجب است. از شیوه انسانی و عملیشان این است که بخل دارند. تا سخن از بخل میآید، مسائل اقتصادی و مالی به ذهن متبادر می شود؛ این هست ولی بخیل، بخیل اعتقادی و اخلاقی نیز هست. مثلاً انسان مطلبی را میداند باید نشر دهد؛ زکاة العلم نشره.[4] اگر کسی سیره خوبی دارد باید نشر دهد.
2. صفت دوم امر مردم به بخل است. اینها هم خود اهل بخل هستند و هم دیگران را امر به بخل میکنند. امر در قرآن هم گفتاری است و هم رفتاری.
اینها آن چه خدا به آنها از فضلش داده است، کتمان میکنند. این که ما در محضر آیات قرآن هستیم از فضل الهی است. وقتی میتوانیم کتمان نکنیم، که به تفضّلات باری تعالی توجه داشته باشیم. توجه به فضل الهی ما را شکرگزار میکند. مقام شکرگزاری را تقویت کنید. دعای عشرات را دستور العمل روزانه خود قرار دهید. کسانی که با این دعا حشر و نشر داشته باشند، انسان را باز و شکرگزار میکند.
شب آخری که در کنار بدن علامه حسن زاده آملی قدس الله نفسه الزکیة بودیم، مفاتیح ایشان در بخش عشرات رنگش عوض شده بود بس که خوانده بودند و علامت زده بودند. وقتش صبح و شام و نیز جمعهها است. اینکه ما اینجا نشستهایم چقدر عواملی دست به دست هم داده است تا در فیضیه در کنار آیات الهی و جوار حضرت معصومه سلام الله علیها بنشینیم. این نیاز به قدر دارد و بزرگترین علت را دعای بزرگان و دیگران میدانیم.
مقابل شکر در قرآن کفر است؛ ﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾.[5] عدم شکر، کفر است. «و اعتدنا للکافرین عذابا مهینا»؛ کافر نعمت را پوشش میدهد. آن قدر بیمعرفت است که خدا را نمیشناسد. کافر اخلاقی، نعمتهای الهی را نمیبیند. کفر اعتقادی از کفر اخلاقی شروع میشود. سیاست شیطان گام به گام است. اول علاقه انسان را به مستحبات کم میکند. میگوید نماز شب که مستحب است نخواندی هم نخواندی. بعد جلوی واجبات را میگیرد و بعد به انجام محرمات می کشاند. باید سنگر اول را حفظ کرد و کوتاه نیامد. در فقه پنج حکم داریم؛ ولی در عرفان فقط واجب و مستحب است، مکروه هم ندارد؛ چه رسد به حرام. «عذابا مهین»؛ یعنی عذاب خوارکننده و دردناک. مختال فخور را باید شخصیتش را خرد کرد.
کسی را آوردند خدمت بوعلی سینا که مالیخولیایی شده بود. الآن در زمان ما زیاد شده است. بوعلی گفت تو برو پشت بام بایست و فلان خم را ببر. هر وقت گفتم این را پرت کن. مقابل مریض نشست و خیالش را پروراند. میترسی یا خیر؟ تا خیالش به فعلیت رسید. ظرف را انداخت و صدا کرد و گفت دیدی آن شخصیت درونت را کشتم. عذاب پست کننده نتیجه صفت مختال و فخور است.