1402/10/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره نساء)/سوره نساء آیه 33 /لزوم اطاعت از مولّی علیه
﴿وَلِكُلٍّ جَعَلْنَا مَوَالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالأَقْرَبُونَ وَالَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمَانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدًا﴾[1]
همانطور که در آیات پیشین گفتیم ابتدا حضرت حق قانون کلی را مطرح کردند و بعد مسائل ارث و حقوق و مسائل زناشویی و برخی گناهان و عقوبتش را بیان کردند، دوباره اجمال و کلیات مسائل قبلی را بیان میفرماید. آرزو نکنید آنچه در دست دیگران است داشته باشید. قانون تفضیل و تفضل قانون الهی است. آنچه مردان و زنان هر یک به دست آوردند از آن خودشان است. خداوند برای زنان در زمانهای که حقوقی برای آنها قائل نبودند، مالکیت قائل شد. این دو قانون بیان شد. یکی تفضیل و تفضل افراد که نباید دیگران طمع کنند و دیگر اینکه اکتساب زن و مرد هر یک برای خود است. این کسب هم مادی و هم معنوی است. همیشه سؤالتان از فضل الهی باشد. فضل الهی بسیار گسترده است. فضل جامع علم و عمل و حکمت است. در فضل جهات تربیتی هم هست.
موالی جمع مولی، مصدر میمی و اسم مکان است. زمان و مکانی که تحقق ولایت است. مراد از موالی در اینجا موالی میّت است. رابطه بین همه اینها وَلایت است. مولی هم بر کسی اطلاق میشود که امور دست اوست و هم مولّی علیه است.
سه احتمال در مضاف الیه کل هست:
1. ما برای هر چیزی موالی قرار دادیم. «لکل شیء» مراد باشد.
2. دیگر اینکه «لکل میت» مراد باشد.
3. احتمال سوم این که «لکل انسان» باشد.
احتمال سوم اولی است چرا که حقوق انسانیت را بیان میکند. سیاق آیات این را میرساند.
لکل میّت اگر باشد که میت تکلیفی ندارد. اگر لکل شیء باشد، ذوی العقول را نیز باید بگوییم شامل میشود.
جعل در اینجا تکوینی نیست؛ اعم از تکوینی و تشریعی است؛ لکل جعلنا موالی؛ یعنی قانون قرار دادیم. ولیّ را ولیّ میگویند چون فاصلهها را کم میکند. ولیّ در اصطلاح فرجههای تفرقهای را کم و تبدیل به وحدت میکند. ولیّ همیشه وحدتآفرین است. ولیّ همیشه حاکم بر سلیقهها است. حکومت ولیّ واحد است. برای هر کسی مولی علیه قرار دادیم. حضرت حق با هر کلمهای جنبه متولیان امور را قرار دادند. قانون ارث را بعد از وراثت طبقات که در آیات دیگر بیان شد، به اقربا و نزدیکان قرار دادند. هم نسبی و هم سببی را مطرح کردند.
و آنان که عقد أیمان بستند؛ اسلام از زمان حضرت آدم علیه السلام است و کمالش در زمان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می باشد. اسلام از تسلیم ابتدایی شروع میشود تا به ایمان برسد. در زمان گذشته افراد با هم پیمان ارثی میبستند؛ به خصوص کسانی که نسبتی نداشتند. عقد اخوت ارثی میبستند و برای خود، برادران سببی به واسطه عقد ایجاد میکردند. رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله این عقود را ترمیم کردند. احکام اسلامی اکثرش تأسیسی نیستند، بلکه تنفیذی و امضایی اند. اکثر احکام اسلامی قبلاً موجود بوده است.
«نصیبهم» همه اقربا و والدین و صاحبان قول و قرار را شامل میشود. خداوند بر هر چیزی شاهد است.
وقتی صحبت موالی است، از آنِ ذوی العقول است. اینجا صحبت مال نیز هست؛ که تحت شهادت باری تعالی قرار گرفته است. اینجا صحبت شهادت است. در مقام ولایت کار و اطاعت مطرح شد. مولی نیازمند اطاعت است و با این به کار میرود. اگر امکانات باشد، ولی اطاعت مولی علیه نباشد، بی فایده ست.