1402/09/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره نساء)/سوره نساء آیه 32 /نظام وجود نظام ترتیب و تدریج
﴿وَلاَ تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُواْ اللّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾[1]
یکی از این مدخلهای کریم که انسان به لحاظ نفسانی در آن ورود پیدا می کند، این است که نفس از حقد و حسد و آرزوهای نفسانی نجات مییابد.
اداره انسان بر اساس تعلیم و تربیت و تزکیه است. فضل جامع، علم و عمل است و نعمتهای مادی و معنوی را شامل میشود. نظام وجود بر اساس نظام ترتیب و ترتب است. تفاوت موجودات و برتری موجودات امری طبیعی است. برتریهایی که خدا به بعضی داده است را آرزو نکنید. قانون مساوات یعنی هر چیزی را انسان مساوی بین خود و دیگری تقسیم کند، ولی عدالت یعنی بر اساس استحقاق تقسیم کند. نظام وجود بر اساس عدل است. هر نسبت متفاوت به استحقاق داده شده است. دادههای باری تعالی بر اساس حکمت است. نعمتهای در دست دیگران را آرزو نکنید.
چارهٔ آن دل عطای مبدلیست داد او را قابلیت شرط نیست
بلک شرط قابلیت داد اوست داد لب و قابلیت هست پوست[2]
در قسمتآباد وجود بیشتر از این قسمت ما نبود. قسمت وجود بر اساس عدل الهی است. رقابت آری ولی حسادت هرگز. خداوند بعد از اینکه حق و حقوق زناشویی را بیان کرد و مسائل تجاری را هم بیان کردند میفرمایند بدانید که نظام وجود نظام ترتیب و تدریج است.
برای مردان بهرهای است از آنچه کسب کردند و برای زنان هم بهرهای است از آنچه به دست آوردند. معنایش این است که هرچند خدا نعمت را عنایت میکند، ولی بر اساس طبقه زنان و مردان است. تفضیل بعضی بر بعضی به وسیله خدا، به خاطر این است که خودشان اهل اکتساب هستند؛ ﴿وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ﴾؛[3] ﴿قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَىٰ شَاكِلَتِهِ﴾؛[4] ﴿فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ* وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ﴾.[5] از انسان حرکت، از خدا برکت. انسان نباید کلّ بر جامعه باشد.
و اسألوا الله من فضله؛ وقتی میخواهید از خدا بخواهید، از فضل الهی بخواهید. اگر قرار باشد علم و عمل را جمع کنید، اسمش فضل است. فاضل هم به همین معنا است. الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن آثَرَ عَلى نَفسِهِ استَحَقَّ اسمَ الفَضيلَةِ؛[6] اگر کسی دیگری را بر خود مقدم داشت فاضل است. حال قمر بنی هاشم علیه السلام که ابوفاضل است، به همین جهت است. فضل برتری انسانها در جهات مختلف است. ذات باری تعالی روش دعا کردن را نیز به ما یاد دادند؛ الهی عاملنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک.[7] عدل جنبه تساوی بر اساس استحقاق است ولی فضل، افزون بر آن چیزی است که انسان استحقاق دارد. ما در مقام دعا باید دعای فضل داشته باشیم و دلیل بر این است که همه تحت اراده تفضل باری تعالی هستند.
إِنَّ اللّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا؛ این تعلیل همه دستورها است. دو طلب در آیه بیان شد. چرا ما آرزوی نعمت های در دست مردم را نداشته باشیم؟ چرا از فضل الهی سؤال کنیم؟ چرا که خداوند به هر چیزی علیم است. نفرمود "علی" بلکه بکل شیء فرمود. خدا به هر چیزی علم دارد. ضابطه کلی است. تفضل باری تعالی هم بر اساس اکتساب است. این تعلیل بر این است: حال که خدا علیم است، آرزوهای بلند نداشته باشید و از فضل الهی بخواهید.