1402/08/29
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره نساء)/سوره نساء آیه 24 /دسته پانزدهم از محرمات قرآنی
﴿وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاء ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا﴾ [1]
ادامه مواردی است که حرمت تزویج با آنها هست.
در دو آیه قبلی 14 دسته از خانمهایی که بر انسان حرام بود و محرم قرآنی بودند یعنی حرمت ازدواج داشتند بیان شد. محرم عرفی کسی است که حلیت نظر به او هست و محرم قرآنی کسی است که ازدواج با او حرام است ولو حرمت نظر هم باشد. به پانزدهمین قسم رسیدیم.
چون گاهی در این احکام تخلفهایی است، عنوان غفور و رحیم در صفات خداوند آمده است. رحیم هم رحمت خاصه است، غیر از رحمان است که رحمت عامه است.
نسبی و سببی (مصاهرت) و رضاعت، سه سبب محرمیت است.
و المحصنات من النساء؛ محصنات از ماده حصن است. حصن یعنی چیزی که دژ دارد. محصنات یعنی خانمهایی که در حصن قرار گرفتند و محدودیت دارند. شوهر داشتن آنها مانع ازدواج دیگر میشود. قسم پانزدهم از محرمات ازدواج زنهای شوهردار هستند. اگر خدای نخواسته کسی با زن شوهردار ازدواج کند یا عمل منافی عفت داشته باشد، قانون اسلام در امامیه و عامه حرمت ابدی است.
الا ما ملکت ایمانکم؛ مگر کسانی که مملوک واقع شدند. عنایت دارید که اگر جنگی بین اسلام و کفار صورت گرفت، اسرا هرچند شوهر داشته باشند، ازدواج اشکالی ندارد و اسارت به معنی طلاق است. البته هرچند اسلام برای بردهداری احکامی دارد و کتاب عتق داریم، اما آزادی بردهها مطلوب دین اسلام است. آن قدر قانونهای این گونه گذاشت تا قانون بردهداری برداشته شد. تقریبا سالبه به انتفای موضوع است. این مدیریت قوی احکام اسلامی است.
کتاب الله علیکم؛ یعنی این فرض قرآنی بر شما است. علیکم از اسمای افعال است. بر شما باد کتاب الهی. فرض الهی است. مانند کتب الله است از الفاظ واجب است.
و احل لکم ما وراء ذلکم ان تبتغوا ...؛ برای شما غیر از این 15 گروهی که در این آیات بیان شد، باقی برای شما حلال است. حضرت حق خانمهایی که حرمت ازدواج دارند را بیان کرد که منطقه ممنوعه و حماء حق است و از محرمات، حلالها هم استفاده میشود. حرامها محدود است و حلالها فراوان است.
أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ؛ اینکه با اموال خود خانمهایی را برگزینید در حالی که پاکدامن هستید و سفاح ندارید. سفاح در برابر نکاح است. اگر از راه حلال برود، نکاح است و اگر از غیر راه نکاح برود سفاح است. سفاح یعنی بی بند و باری. سفاح به معنی ریختن است. ریختن آبرو مراد است.
فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً؛ آنچه که بهره می برید از این زنها، اجرت هایشان را بپردازید. این آیه راجع به نکاح موقت است. متعه را متعه میگویند به خاطر بهرهمندی زن از مرد و مرد از زن است. آنچه به عنوان استمتاع میگیرید اجور آنها را بدهید.
در زمان نبی مکرم صلی الله علیه و آله این ازدواج مجاز بود و قانون بود. برخی از صحابه هم بچههای متعه صحابه دیگر هستند. بعدها خلیفه دوم دو متعه را منع کرد؛ یکی ازدواج متعه و موقت و دیگری عمره تمتع. اگر چیزی سنت و قانون الهی باشد، آیا خلیفه می تواند آنها را بردارد یا نه؟ البته ولیّ خدا ممکن است بعضی از احکام را به دلایلی، مدت مشخصی جلوگیری کند، اما برای همیشه نمی شود.
فرق است بین نکاح موقت و دائم به این صورت که اگر در نکاح دائم مهریه را مشخص نکردند، عقد باطل نیست و به مهر المثل رجوع می شود. اما اگر نکاح موقت مهریه فراموش شود، رکن عقد فراموش شده و عقد باطل است به دلیل همین آیه.
وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ؛ یعنی اینکه مهریه را باید دارد و جزو فرائض است، اما بعد از آن اگر با توافق کم و زیاد کردید، اشکالی ندارد.
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بعضی مواقع تعلیم قرآن را به عنوان مهریه قرار می دادند، که با این کار دو چیز را نهادینه کردند؛ یکی رواج آیات قرآن در میان خانواده ها و دیگری تغییر این دیدگاه که مهریه لازم نیست همیشه مسائل مالی باشد، بلکه مسائلی اخلاقی نیز صداق قرار می گیرد.
إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا؛ خداوند هم آگاه و هم حکیم است.