1402/08/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره نساء)/سوره نساء آیات8الی10 /لزوم رسیدگی به ایتام
﴿وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُوْلُواْ الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينُ فَارْزُقُوهُم مِّنْهُ وَقُولُواْ لَهُمْ قَوْلًا مَّعْرُوفًا﴾[1]
﴿وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُواْ مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُواْ عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللّهَ وَلْيَقُولُواْ قَوْلًا سَدِيدًا﴾[2]
﴿إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا﴾[3]
﴿وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُوْلُواْ الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينُ فَارْزُقُوهُم مِّنْهُ وَقُولُواْ لَهُمْ قَوْلًا مَّعْرُوفًا﴾؛ یکی از ادله اسلامی بودن قسمت، همین آیه است. در درس فقه گفتیم وقتی نزدیکان برای قسمت آمدند، اگر فامیلی نیازمند بود ولی ارث نمیبرد، خداوند فرمود به اینها نیز کمک کنید. صیغه امر در اینجا آمده است ولی امر بعد از امر ایجابی فارزقوهم، دلیل بر استحباب است. واجب نیست ولی اینها را بی بهره نگذارید. قول هم گفتیم در قرآن اعم از رفتار و گفتار است. معروف یعنی عقلپسند و شرعپسند باشد. قول معروف دومین باری است که تکرار شد. در آیه 5 نیز فرمود با سفها باید خوب برخورد کرد.
اگر عدّهای از خویشان و یتامی و مساکین هنگام تقسیم ما ترک میّت بودند، گرچه سهم لازم نمیبرند، ولی حضرت حق فرمودند از ما ترک به اینها چیزی بدهید. هم کردارتان و هم رفتارتان با اینها مطلوب و معروف و پسندیده عقلانی و شرعی باشد.
رزق دست خدا است و به واسطه منتسب به دیگران شده است؛ فارزقوهم. اینجا رزق به متولیان تقسیم ما ترک میّت واگذار شده است و این دلیل بر این است که نظام ملکوت عالم گرچه همه در اختیار حضرت حق است، ولی واسطههای عرضی با توحید فعلی منافات ندارد؛ بالذات منتسب به حضرت حق است و بالعرض به دیگران. همه چیز در اختیار حضرت حق است ولی فاعل مختار هستیم.
﴿وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُواْ مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُواْ عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللّهَ وَلْيَقُولُواْ قَوْلًا سَدِيدًا﴾؛ باید خشیت داشته باشند کسانی که اگر فرزندانی را به جا بگذارند که ناتوان باشند و بر آنها میترسند و نگران آنان هستند، باید اینها از خدا پرهیز کنند و تقوای الهی داشته باشند و حرفشان محکم باشد.
ذرّیه اعم از نوه و بچه و فرزندان است. ذریه میگویند چون مانند ذرّهای منتشر میشود. چند مبدأ اشتقاق دارد. میتواند از ذرو یا ذرئ یا ذرر باشد. ظاهرا از ذرر باشد.
خشیت ترسی است که از علم باشد و عظمت. خشیت هر گونه ترسی نیست. در آیه خوف هم مطرح شده که مطلق است.
سدید یعنی محکم و نفوذناپذیر. سدّ را نیز از همین جهت نفوذناپذیری سدّ گویند.
یعنی اگر نگران ناتوانی بچهها بعد خود هستند، اول باید تقوای الهی داشته باشند. اگر مساکین و فقرا موقع تقسیم ارثیه آمدند فرمود مقداری و سهم بدون وجوب به آنها بدهید. تقوای الهی باعث حفظ فرزندان و نوادگان میشود و آنها را تقویت میکند. ما در گرو اعمالمان هستیم. انسان جدای از کارش نیست. با کارش عینیت مییابد. ﴿قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَىٰ شَاكِلَتِهِ﴾؛[4] هر کس به وفق شاکلهاش عمل میکند. اعیان ما اسیر و گرو اعمال ماست. عینیت وجودی ما در پناه رفتارها و کردارهای ماست. همه اینها عمل و کارکرد انسان میشود؛ ﴿وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ﴾.[5]
یکی از مصادیق قول سدید این است که اگر میخواهید بچهها حفظ شوند، وصیت محکمی داشته باشید. اگر نگران بچهها هستید رفتارتان نسبت به آنها و دیگران شایسته باشد. آیه تنها نمیگوید توجه به بچهها داشته باشید؛ بلکه میگوید مراقب دیگران هم باشید. حرفها و کردارها هم نسبت به ذریه و هم نسبت به دیگران است.
خدا درجات شیخ مفید را متعالی کند. حضرت امام زمان علیه السلام فرموند الاخ السدید، الشیخ المفید. تعبیر به اخ سدید کردند. یعنی برادر با استقامت در مسیر علم و عمل. کسانی که نگران ذریه خود هستند باید مراقب ذریه دیگران هم باشند. دنیا جای بده بستان است. انسان با همان دست که بدهد، پس میگیرد. مردم یا اخ دینی هستند و یا اخ نوعی.
﴿إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا﴾؛ کسانی که اموال یتامی را به ظلم میخورند در شکمهایشان آتش میخورند. نفرمود گویا آتش میخورند بلکه باطن آنها آتش میشود.
1. جهنم و بهشت اکنون آفریده شده است. انسانها خودشان با اعمالشان دوزخ میسازند. خود انسانها با اعمالشان سازنده بهشت و دوزخ هستند. این دو توسط انسانها آفریده شده است. هر انسانی میفهمد و یقین مییابد که بهشتی است یا دوزخی. ما در گرو اعمالمان هستیم.
2. عزرائیل این نفس را میگیرد و به بدن دیگر اخروی متعلق میکند که خودمان ساختهایم. آیت الله بروجردی فرموده بودند ان الناقد لبصیر؛ کسی که ما را میخواهد تجزیه و تحلیل کند بصیر است. چه فرشتهها و چه در نهایت کار حضرت حق باشد. در نتیجه ما نیاز به مراقبت زیاد داریم.
3. این آیه دلیل بر تمثل اعمال است. اعمال ما ظاهر و باطنی دارد. خوردن مال یتیم ظاهرش شیرین است، ولی باطنش آتش است.
4. در آیات بالا صحبت یتامی و مساکین و اولو القربی شد، ولی اینجا فقط مال یتیم بیان شد؛ چرا که آیه در زمانی برای کسانی نازل شد که متولی ایتام بودند و اموال آنها را با اموال خود میخوردند. یتیم چون سرپرست ندارد، مالش بیشتر در معرض ظلم است. یتامی اضعف افراد است. موضوعیت ندارد. عقوبت خوردن مال یتیم بیشتر است و گرنه تمثیل است.
5. اکل هم به عنوان تمثیل و تغلیب است؛ مثلاً کسی محدود کرده باشد مال یتیم را و مانند آن.
صلی به معنی آتش افروزی و افکندن و گداختن است. اینها در آتش فروزانی قرار میگیرند. فروزندگیاش جز به دست خودشان به چیز دیگری نیست. هرچه اکل مال ایتام و غصبی زیادتر باشد، فروزانی این آتش بیشتر است. هرچه جلوتر بروند گودالی از آتش درست میکنند و در آن فرو میروند.
البته آقا رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند: أنا وكافل اليتيم كهاتين في الجنة؛[6] من و کسی که کفیل یتیم باشد، در قیامت مانند دو انگشت سبابه کنار هم هستیم. ثواب بسیاری دارد اگر کسی مراقبت کند، همانطور که مراقبت نکردن باعث آتش میشود.
ائمه علیهم السلام سیرهشان این بود که ضعفا را تحت پوشش میبردند؛ مانند کمیته امداد. این تهدیدها در کنار ترغیبها است.
امام صادق علیه السلام فرمودند: ما مِن عَبدٍ یَمَسحُ یَدهُ علی رأسِ یتیمٍ رحمةً لَهُ اِلاّ اَعطاهُ اللهُ بِكُلِّ شَعرةٍ نوراً یَومَ القِیامةِ؛[7] هر کس بر سر یتیمی دست ترحم و عطوفت بِکِشد، خداوند به تعداد هر مویی (که دست بر آن بگذرد) نوری در قیامت به او عطا خواهد فرمود. باید مراقب طبقات مستضف بود.