1402/08/09
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره نساء)/سوره نساء آیه7 /قانون کلی ارث
﴿لِّلرِّجَالِ نَصيِبٌ مِّمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالأَقْرَبُونَ وَلِلنِّسَاء نَصِيبٌ مِّمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصِيبًا مَّفْرُوضًا﴾[1]
این آیه یکی از آیات شش گانه ارث است. اینجا حضرت حق قانون کلی ارث را بیان میفرمایند. اکثر مسائل اسلامی ما امضایی هستند نه تخصیصی. تحدیدی هستند و حدود مشخص و خصوصیات را شارع بیان کرده است. در ارث هم شارع مطالبی را که آوردند، دفع برخی سنتهای سیئه و تبیین و تشریع سنت حسنه اسلامی گذشته بود. در اقوام عرب رسم بود که زنان و دختران را ارثبر قلمداد نمیکردند. ارث و باقیمانده را به مردان جنگجو میدادند. اسلام دو سبب برای ارث مطرح کرد. یکی قرابت و دیگری زوجیت. جالب اینجا است در شش آیهای که راجع به ارث داریم و این اولین آن است ذات باری تعالی رجال و نساء را در مقابل یکدیگر به عنوان دو طایفه ارثبر مطرح کرده است. آیه ارث تکریم زنان است.
این رجال، مردان اصطلاحی نیست بلکه کودکان پسر را هم شامل میشود. نصیب یعنی بهره. کسانی که به قرابت و نسبت ارث میبرند.
والدان یعنی کسی که تولد از اوست. اجداد و آباء را هم شامل میشود.
طبقات پنجگاه ارث به گونهای است که میرسیم هر طبقهای باشد مانع طبقه دیگر است.
والدان فاعل فعل ترک است. اقربون عطف به والدان است. قرابت و رحامت و ولادت اسباب ارث هستند.
و للنساء...؛ برای زنان هم بهرهای است از آنچه والدان و اقربون به جا گذاشتند. اولین قانون این که هم زنان و هم مردان ارث میبرند. برخلاف گذشته که به زنان ارث نمیدادند. تولد و قرابت و رحامت هر دو عامل ارث است. کم باشد یا زیاد فرقی ندارد. کمیت ارث مهم نیست؛ بلکه نسبت وارث مهم است. در زمانهای گذشته اگر احیاناً دختران و زنان را شریک میدانستند و چیزی میدادند از اموال کثیر میدادند. اگر مال زیاد داشت و زیاد میآمد، به دختران و زنان میدادند. قرآن فرمود به زنان نیز ارث بدهید؛ چه کم باشد و چه زیاد.
مفروض از فرض میآید به معنای واجب.
یکی از ادلهای که ارث را واجب میکند همین آیه است. اوامر و نواهی نیاز نیست حتما با الفاظ امر و نهی باشد. گاهی جملات دیگر تصریحش بیشتر است. نصیبا مفروضا وجوب را میرساند.
قبل از نزول این آیات رسول مکرم صلی الله علیه و آله بعد از استقرار در مدینه، ارث را بر اساس دو مطلب تبیین کردند؛ یکی ایمان و دیگری هجرت. عنوان مهاجر هم در غنایم و ما ترک مسلمین سهمی داشت. بعداً جایگاهش را به قرابت و رحامت داد. آیات ارث و در خیلی از آیات یکی دیگری را مبیّن است. مگر اینکه دلیل خاصی بر نص داشته باشیم؛ مثل: آیه 33 همین سوره ﴿وَلِكُلٍّ جَعَلْنَا مَوَالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالأَقْرَبُونَ وَالَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمَانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدًا﴾.
1. قانون ارث؛
2. سهامداران در ارث اعم از زن و مرد؛
3. ارث به کم و زیاد نیست و به مال کم و زیاد تعلق میگیرد؛
4. این سهام و ارث بری به عنوان امر واجب است.
5. اسلام مهمترین کاری که در ارث کرد ورود زنان به ارث بود.
نکته دیگر
اهل سنت دیدگاهی دارند با عنوان عول و تاثیم که خواهیم رسید ان شاء الله. این آیه اشاره به این نکته نیز هست.