1402/07/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره نساء)/سوره نساء آیه 1 /سیر و سلوک یعنی مراقبت بایدها و نبایدها
﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِي تَسَاءلُونَ بِهِ وَالأَرْحَامَ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا﴾[1]
﴿ان الله کان علیکم رقیبا﴾؛ نظر ما این است که این جمله آخر آیه شریفه تعلیل برای همه فرامین قبلی است. آیات الهی پیوسته به هم هستند نه گسسته. آیات قبلی پیشنیاز آیات بعدی است و آیات بعدی مفسّر آیات قبلی است. میتوان گفت ان الله کان علیکم رقیبا تعلیل تمام فرمانهای قبلی به تقوا است. همه اینها علتش این است که خداوند رقیب است.
رقیب به طور ضمنی تهدیدی نیز از جانب باری تعالی هست. تقوا داشته باشید و بدانید که خداوند شما را رصد میکند؛ ﴿إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ﴾؛[2] تمام مخلوقات در رصد اسمای الهی هستند. اسمای الهی و برخی فرشته ها و طواغیت دارای خدمه و صدنه هستند. شکارچیهایی هستند که میخواهند این اسماء را بر مخلوقات مسلّط کنند. در کمین موجودات هستند. هر موجودی در نظام هستی باید مظهری از مظاهر اسمای الهی شود. از موجود کوچک و ذره تا کبیر و اعظم. یا اسم شریف یا هادی آنها را شکار میکند و یا مضل و یا مذلّ. وقتی در ذلّت و لغزش قرار گرفتند، برای ضلالت و گمراهی و پشت سر ذلّت راه هموار میشود. ما در دعا مأمور هستیم خدمه خیر را کمک کنیم نه خدمه شرّ را. یؤتی من سأله و یؤتی من لم یسأله، همواره در حال توان دادن به ماست.
ما مأمور به اسمای حسنا هستیم؛ یعنی دنبال خدمه خیر باشید. کمینگاه الهی به وسیله اسمای الهی است؛ برای شکار موجودات. از آنجا که خیر وجودی و شر عدمی است، و فاعل بالذات فاعل خیرات است و شرور از برخوردها به وجود میآید، همیشه جنبه خیر ما مقدم است. اعطای به یمین معنایش این است. همیشه دست راستمان در اختیار موجودات الهی است.
در امور اجرایی و روزمره ما همین طور است. وقتی فرمانی صادر میشود تذکر میدهند که انجام ندادن آن عواقب دیگری دارد. با دوربینها هم میبینند. کسی رو کرد به این دوربینها که شما هم رقیب هستند. دوربینهای الهی برای حفاظت از اعمال ما نصب هستند. حضرت حق محترمانه تهدید کرد که خدا رقیب است.
کسی که رقیب است باید آگاهی داشته باشد. رقیب یعنی کسی که شلوغ شده میخواهد سرک بکشد و مطلع شود. در رقابت علم نهفته است. علم باری تعالی احاطی است، رقیب بودن خداوند بسیار گسترده است. هیچ کس به اندازه حضرت حق رقیب نیست. کسی که خالق است میداند. خدمه اسمای حسنا و غیر آن نهفته است.
با توجه به این جمله نکته دیگری استفاده میشود که تمام کمالات انسان در دو چیز خلاصه میشود. سیر و سلوک یعنی مراقب بایدها و نبایدها بودن. بایدها و نبایدها به رقابت باری تعالی باز میگردد که برخی باید انجام شود و برخی خیر. جایگاه اوامر و نواهی اینجا است. در مبانی فقهی و اصولیمان توضیح دادیم که تمام اوامر الهی و نواهی همه به اوامر الهی باز میگردد. نهی هم منحل در ترک است. مرحوم میرزای قمی یکی از قوانینی که مطرح کردند این است که طلب و نهی در یک چیز مشترکند. خیلیها حمله کردند که باید و نباید با هم مگر میتواند مشترک باشد؟ به نظر ما حرف معرفتی زدند که درست است جای آن آنجا نبود. خیلی از حاشیهنویسان قوانین ایراد گرفتند که طلب الترک با طلب الفعل فرق دارند. ولی برخی گفتند در مضاف الیه فرق دارند در اصل طلب مشترکند. تمام امور دنیوی و اخروی در یک چیز مشترکند و آن تکلیف است. یک جا باید انجام شود و یک جا نشود. احکام به لحاظ فقه و فعل انسان پنج مورد است؛ وجوب، حرمت، اباحه، استحباب و کراهت. ولی در معرفت و عرفان فقط دو حکم است. سیر و سلوک یعنی سالک تنها واجب و مستحب انجام میدهد. کراهت هم از آنها صادر نمیشد؛ چه رسد به حرمت. در آیه شریفه دارد: ﴿مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ﴾.[3] نفرمود قائل در رصد است، بلکه میفرماید نفس قول در رصد است. در مقام رقابت و رصد کردن دیگران حضرت حق به گوینده کار ندارد به گفته کار دارد. گفته قائل درست میکند. چون فعلیت وجود است که کارساز است خود گفتهها حقیقت میسازد. الا لدیه رقیب عتید یعنی دو موجود و فرشته یا حقیقتی که رقیب و عتید هستند، یکی خوبیها را مینویسد و یکی بدیها را. کاتب خوبیها بدیها هم بالعرض از او دیده میشود. اسمای قبولیها را مینویسند از آن مردودیها معلوم میشود. نیت انسان کارساز است و حقیقت میسازد.
با توجه به اینکه این آیه تعلیل فرمانها و دستورهای گذشته است، واسطه در بیان آیات بعدی است. آتوا الیتامی و دیگر دستورها مقدمهاش این است که باید رقیب بودن حضرت حق رعایت شود. این که رعایت شد انسان میتواند به کمالات خود برسد. آنی که تمام وجود ما در احاطه اوست. قدرت و علم باری تعالی باعث رقابت است.
با علی مطرح شده است. تعالی الله میگوییم. وتبارک و تعالی. تصحیح اصول کافی توسط علامه حسن زاده قدس الله نفسه الشریف صورت گرفت. ایشان نوشتند و تبارک و تعالی. بر خلاف مشهور که تبارک و تعالی است. عرض کردیم واو آمده است. فرمودند باید این طور باشد. بعد از الوهیت دو صفت دیگر تجلی میکند. یکی تعالی و دیگری تبارک. علی به معنی استعلا و علو است. شخص رقیب باید اشراف داشته باشد. عرب به برجهای دیدبانی در مناطق امنیتی میگوید مِرقبه؛ یعنی جایگاه نگهبانی.