1401/11/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره آل عمران)/آل عمران آیات 56الی60 /تشابه حکایت حضرت عیسی و حضرت آدم علیهما السلام
﴿فَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَأُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ﴾[1]
﴿وَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ﴾[2]
﴿ذَٰلِكَ نَتْلُوهُ عَلَيْكَ مِنَ الْآيَاتِ وَالذِّكْرِ الْحَكِيمِ﴾[3]
﴿إِنَّ مَثَلَ عِيسَىٰ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ ۖ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾[4]
﴿الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ﴾[5]
آیات در ارتباط با جریان با عظمت حضرت عیسی علیه السلام بود، خداوند دیدگاه مخالفان و موافقان بیان میکند. فیما کنتم فیه تختلفون اجمال آن است. آیه 56 تفصیل اختلاف است. یهودیان لجوج مخالفت کردند. در آیه 57 موافقان بیان میشود.
آنهایی که به حضرت عیسی علیه السلام کفر ورزیدند، در دنیا و آخرت عذاب شدید دارند. کفر هر دو عذاب را دارد. تنها این نیست که در آخرت عذاب شوند. گاهی از اوقات فراوانی نعمتهای ظاهری منافات با عذاب باطنی در دنیا ندارد. برخی کفار نعمتهای فراوانی در دست دارند. این نعمت فراوان، خود یک عذاب است. امید برگشت دیگر از آنها نخواهد بود.
و ما لهم من ناصرین؛ اینان در دنیا و آخرت ناصر ندارند. تک تک ناصرهای اینها از بین رفته است. مثل جمله لیس احد فی النار. حیثیت نصرت نفی میشود.
عمل صالح هم شایسته است و هم شایستگی میآورد. مکارم اخلاقی خوب ساختن است و محاسن اخلاقی خوب بودن است. عمل صالح کسانی دارند که مکارم اخلاقی دارند.
خدا پاداش اینها را تمام میدهد. وفات یعنی اکمال. و الله متوفیک خداوند ایشان را توفی میدهد یعنی به کمال میرساند. اعم از اینکه مرگ اصطلاحی باشد یا به تعبیر امام رضا علیه السلام رفعت مکنتی است و به آسمان چهارم رفتند. جان گرفته شد و دوباره صعود دیگری داشتند. وقتی در عالم برزخ قرار گرفتند فرقی بین عالم اول و دوم و سوم نخواهد بود.
﴿و الله لا یحب الظالمین﴾؛ خداوند ظالمان را دوست ندارد. قبلا داشتیم: لا ینال عهدی الظالمین. این ظالمین کفار هستند.
﴿ذَٰلِكَ نَتْلُوهُ عَلَيْكَ مِنَ الْآيَاتِ وَالذِّكْرِ الْحَكِيمِ﴾؛ ذلک مشار الیه آن کل آیات قبلی است. نتلوه برای این است که این مطالب را میگوییم و هنوز هم در آیات بعدی صحبت از حضرت عیسی علیه السلام هست. لذا تلوناه را نفرمود. صیغه مضارع آمد که دلیل بر استمرار است. آیات و ذکر هر دو نشانه حق هستند. آیات بیشتر نشانههای عینی و ذکر نشانههای ذهنی است. ذهن یادآوری است. آیات رؤیت و دیدن است. ذکر نسبت به آیات عمومیت دارد. ذکر حکیم یعنی استوار یعنی یادآوری ای که خللی در آن نیست.
حکایت حضرت عیسی علیه السلام نزد خدا مانند حکایت جناب آدم علیه السلام است که خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون. خلقه به حضرت عیسی علیه السلام بر میگردد، یا حضرت آدم علیه السلام یا به نوع خلقت که به هر دو بخورد. جناب آدم علیه السلام هم بدون پدر و هم بدون مادر آفریده شده است. خلقه من تراب. خاک ماده اولیه حضرت آدم ع.. است. حضرت عیسی علیه السلام بدون پدر آفریده شد ولی مادر داشت. خلقت حضرت عیسی علیه السلام عجیبتر به نظر مردم آمد تا خلقت حضرت آدم علیه السلام؛ با اینکه خلقت حضرت آدم علیه السلام با نبود پدر و مادر عجیبتر است. اصل خلقت مهم است چه از خاک و چه از مادر. تفاوتی ندارد که عالم رحم آدم باشد یا آدم رحم باشد. عالم هم رحم بنی آدم است. این رحم گستردهتر است. یک رحم جزئی داریم برای مادر است. دنیا رحم دیگری است. رحم عالم آخرت هم بالاتر از همه است.
مراحل خلقت انسان مختلف است؛ گاهی میفرماید: ﴿خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ كَالْفَخَّارِ﴾؛[6] گاهی میفرماید: ﴿مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ﴾؛[7] ﴿وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي﴾؛[8] اینها ابزار خلقت توسط خداوند است.
﴿الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ﴾؛ حکایت حضرت عیسی علیه السلام حق است و از جانب خداوند می باشد. نباید مخلوق را در کنار خالق قرار دهیم. آغاز به نام مخلوق چه انسان و چه موجودات دیگر شرک است هرچند به نام حضرت عیسی علیه السلام باشد. برخی گفتند ایشان فرشته است و یا از جنس دیگر است ولی قرآن فرمود ایشان از خاک است. کسانی که حضرت عیسی علیه السلام یا اولیای الهی را در کنار خالق مطرح میکنند شرک است.