1401/10/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(آل عمران)/آل عمران آیه 31و32 /محبت قدر مشترک بین خدا و انسان
﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[1]
﴿قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ ۖ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ﴾[2]
در آیه کریمه 31 عرض شد محبت واسطه بین معرفت و اطاعت است. یعنی معرفتها و اطاعتها همه بر اساس محبت است. محبت معلول معرفت و علت طاعت است. طاعت و معرفتی که بر اساس محبت باشد، بسیار عظمت دارد؛ چون محبت بی معرفت اصلاً فایدهای ندارد. تمام هستی بر اساس محبت اداره میشود. رابطه بین خدا و خلق هم جز محبت چیز دیگری نیست. بالاترین معلم انسانیت و جامعترین پیامبر الهی که رسول اکرم صلی الله علیه و آله است و از همه گرامیتر است، وصفشان حبیب الله است.
عرض کردیم الکاسب حبیب الله؛ گرچه کاسبان اصطلاحی را هم شامل میشود اما این بالاتر است؛ یعنی هر کسی که کاری دارد. همه را شامل میشود. انسان کاسب است و الکاسب حبیب الله.
رسول اکرم الهی صلی الله علیه و آله که بالاترین رسالتها را دارد و رسول و عبد مطلق است هیچ خواستهای جز محبت ندارد؛ ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ﴾.[3] مودت، نسبت به محبت لطافت دارد. محبت گاهی دوستی قلبی است و نهایت زبانی است ولی مودت در کاربرد و عمل هم به اثبات میرساند. محبت عملی مودت است. رسول مکرم صلی الله علیه و آله در مقابل پاداش رسالت مودت به قربی را خواستار شدند. قربی مقام امامت است. اطاعت از امامت داشته باشید. امام باقر علیه السلام می فرماید: هل الدین الا الحب.[4]
تابع و متبوع در این سیر حبی با هم شریک هستند. اینکه آیه میفرماید اگر خدا را دوست دارید، تبعیت کنید، محبت قدر جامع بین خدا و انسان است. انسان خدا را دوست دارد و خدا محبوب انسان است و انسان محب و نیز از آن سو خدا محب و انسان محبوب است. از علو به سفل و عکسش صادق است.
در آیه شریفه دیگر هست؛ ﴿فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي ۖ وَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾.[5] نسبت به دو نفر تعبیر اسوة آمده است. ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾.[6] برای حضرت ابراهیم علیه السلام هست؛ فمن تبعنی فانه منی. پیامبر صلی الله علیه و آله هم فرموند: حسین منی و انا منه.[7] درباره حضرت علی علیه السلام هم داریم؛ ألا إنّ عليّا منّي و أنا منه.[8]
بلوغ محبت همانی است که ما به آن عشق اطلاق میکنیم. متأسفانه عشق کوچه بازاری شد. هر کسی نام عشق را میبرد. بلوغ محبت عشق میشود؛ اشد حبّاً. این همان مرحله عشق است. محبت به کمال برسد، عشق است. دیگر جز محبوب چیز دیگر را در نظر نمیآورد.
خدا و پیامبران صلی الله علیه و آله میخواهند انسان را به عصمت برسانند. به عفت برسانند. کمال عفت، عصمت است. عصمت مراتب دارد. یکی معصومینی که منحصر به فرد هستند. دیگر افرادی که گناه نکنند، معصوم میشوند. اطفال و مجانین بی گناه هستند و نیز کسانی که گناه کردند و پشیمان شدند و مرحله عصمت را در خود پیاده کردند. محبت جامع بین اطاعت و معرفت است. نظام رسالت و ولایت و امامت در اسلام بر اساس نظام حبّی تدوین و پیاده میشود. برای همین امام و رسول را جزو کسانی میدانیم که بهترین دوست انسانها هستند. نظام ولایی و رهبری بر اساس محبت تدوین شده است.
از این آیه شریفه مطلب مهم دیگری استفاده میشود که محبت مرهون تبعیت و اطاعت است و این اطاعت هم محبت میآورد و همه اینها مغفرت میآورد. مغفرت دست حضرت حق است. اطاعت دست انسان است. ﴿مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا﴾.[9] هر چه معرفت بیشتر محبت بیشتر. نظام دوستی و خانوادگی ما بر اساس محبت است.
تمام بینشها و گرایشهای انسان بر اساس محبت و معرفت است. بینش عقل نظری و گرایش عقل عملی است. انسان حکمت نظری و عملی دارد. از امام صادق علیه السلام سؤال کردند عاقل کیست؟ فرمودند: مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَان؛[10] جِنان یعنی دل و جَنان یعنی بهشتها. این دو با هم ارتباط دارند. گرفتگی صدر به ضیق قبر ما منتهی میشود. سعه صدر به سعه قبر و قیامت ما میانجامد﴿. قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي﴾؛[11] دعای حضرت موسی علیه السلام است که تقاضای سعه صدر می کنند. ولی رسول مکرم صلی الله علیه و آله سعه صدرشان مسلم است؛ ﴿أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ﴾.[12] مطالب بعدی را پایهریزی میکنند. قله رفیع کمالات الهی هم بر اساس محبت و معرفت و مغفرت است.
تعبیر آخر آیه این است که و الله غفور رحیم؛ تعبیر لطیفی است. هر یک وصف خاصی در کنار هم دارد. غفران از آنِ باری تعالی است ولی رحمت با وجود اینکه از سوی خدا است، شروعش از انسان است. برای مغفرت هم باید لیاقت به دست آورد. کسب رحمت بدون رحیم بودن نمیشود. رحیم، رحیم میبخشد. تا سنخیت به وجود نیاید، انسان به قله اطاعت نمی رسد و مشمول رحمت واقع نمیشود. رحیم، غیر رحیم نمیبخشد. تا سنخیت با خدا نیابیم به حریم باری تعالی نمیتوانیم وارد شویم.
محبت هم نیروی جاذبه است و هم نیروی دافعه است. دافعه وقتی است که در نهاد محبت مصرف نشود. ﴿بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ* وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ﴾؛[13] عاجله و دنیا را دوست داشتند و آخرت را رها کردند. صدای واویلای فرد بلند میشود.
دلهای خاضع برای خدا میتپد. کسانی که در محبت الهی حرکت میکنند در اطاعت او حرکت میکنند.
آیه بعدی اطیعوا الله و الرسول؛ اطاعت تکرار نشده است یعنی اطاعت خدا و رسول یکی است. گاهی دو بار آمده است؛ اطیعوا الله و اطیعوا الرسول.
اگر از اطاعت خدا و رسول رو گردانید، خدا کافران را دوست ندارد. محبین در مقابل کافرین است. این جدید است. تا کنون کفر در مقابل شکر بود. کسانی که بیمحبتی میکنند، نا شکری هم میکنند. اسلام اعتدالی اقتضاء میکند که قهر را هم در نظر بگیریم. نباید به قدری هم جلالی شد که جمال فراموش شود. اسلام هم محبت دارد و هم قهر؛ و یحذرکم الله نفسه. اینجا هم یحببکم الله که تعدیل و یحذرکم الله نفسه است. خدا هم اسمای جلالی دارد و هم اسمای جمالی. پدر و مادر در مقام تربیت نباید یک بُعدی بشوند. جمالی و جلالی تنها نباید بشوند. هر دو باید باشند. همیشه آری نیست گاهی نه هم هست.