1401/09/28
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره آل عمران)/آل عمران آیه 28 /مبانی تقیه
﴿لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ ۖ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَٰلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً ۗ وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ ۗ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ﴾[1]
عرض شد در این آیه کریمه یکی از احکام بسیار مهمی که در اسلام مطرح است، عنوان ولایت کفّار است. ولایت هم به هر دو قسم است. هرچند انصرافش به حاکمیت است. ولی از علاقهمندی به کفار شروع میشود تا کفار به عنوان حاکم و مالک پذیرفته شوند. استثنای آیه شریفه این است که اینها به حالت تقیّه باشد.
فرق نفاق و تقیه این است که منافق در ظاهر مقر است ولی در باطن معتقد نیست ولی در تقیه عکس آن است یعنی ظاهر اعتراف ندارد به خاطر حفظ نفس و منافع، ولی باطن معتقد است. محضرتان عرض کردیم به لحاظ مبانی که تقیه یکی از احکام خمسه را دارد. تقیه ادلهاش بر ادله عناوین اولیه حاکم است. اگر ضرر جانی و مالی مطرح شود طبق قاعده لا ضرر باید تقیه کرد. ضرر را هم شخصی میدانیم. تقیه هر شخصی به حسب خودش است. برای کسی تقیه باشد و برای کسی خیر. در جایی که امر اهمی نباشد. برخی درباره امام حسین علیه السلام میگویند ﴿وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ﴾؛[2] ولی حق آن است که وقتی اصل دین و اصول و مبانی در خطر باشد، این ادله تقیه را از بین میبرد. تقیه مستمسکی برای انجام ندادن و یا ضعیف انجام دادن تکلیف نیست. تقیه در امور مهمه دین جریان ندارد. ادله حاکمیت دینی، موضوع تقیه را از بین میبرد.
اگر ادله تقیه و حدیث رفع بیاید، تنها حکم تکلیفی را بر میدارد یا تمام احکام را ؟ مبنای حضرت امام رضوان الله تعالی علیه این است که همه احکام را بر میدارد و مختص به احکام خاصی نیست. اوامر اضطراری همانند اوامر اختیاری است. تفاوتش در اختیار و اضطرار است. اگر کسی در حال اضطرار اعمالی انجام داد نیاز به اعاده نیست.
ادله تقیه هم که حاکم بر عناوین اولیه است و حدیث رفع همه موضوعات را شامل میشود. جایی که دماء مباح شود جریان ندارد. تقیه برای حفظ نفوس است اگر جان به خطر بیفتند، سالبه به انتفای موضوع است. تقیه تنها برای شیعه نیست. تقیه حکم اسلامی بلکه حکم انسانی است. فقه را انسانی و اسلامی میدانیم. احکام برای کل مکلفین است. در وقت نماز تمام مکلفین عالم چه مؤمن و چه کافر و چه مطیع و چه عاصی مأمور به انجام تکالیف هستند. تقیه برای هر مسلمان و بلکه برای هم مکلف هست. دایره این تقیه وسیع است. همین که جانی در خطر باشد ادله تقیه بر ادله عناوین اولیه حاکم است.
آیا تقیه در اسلام و کفر است همانند نمونه آیاتی که داشتیم؟ یا نسبت به مخالفین هم صادق است؟ موضوعش خطر جان است چه مخالفت در امور مذهبی و اسلامی و یا بین اسلام و کفر باشد. اگر کسی در یک منطقهای که حاکمیت با مخالفان باشد خواست عبادت انجام دهد باید چه کند. مثلاً در عربستان که روز عید را مشخص میکنند قابل اجرا است. آنها با اعلام یک نفر اول ماه را هم حجت میدانند. یا وضوی مخالف گرفتن. اوامر اضطراری برای تمام موارد است.
در جایی که تقیه باشد و کسی محبت اهل کافر را به زبان آورد ولی در دل چنین محبتی نداشته باشد، اشکال شرعی ندارد. التَّقِيَّةُ تُرْسُ اللَّهِ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ؛[3] تقیه سپر حفاظتی است اگر دین در خطر نباشد.
امام صادق علیه السلام از پدرانشان از نبی معظم صلی الله علیه و آله فرمودند: لا ایمان لمن لا تقیة له؛[4] ایمان برای کسانی که تقیه نداشته باشند نیست. تقیه را سپر حفاظتی میدانیم درباره حمله دشمنان. مقام معظم رهبری دامت برکاته صلح امام حسن علیه السلام را نرمش قهرمانانه میدانند. تقیه هم چنین حالتی دارد.
حکم تقیه در جایی است که جانی در خطر باشد یا جانهایی؟ از قدیم بحثی مطرح بود که اگر امر دائر شود بین برائت جستن از اولیای الهی یا ارتکاب برخی امور، ما عرضمان این است که موضوع تقیه از بین میرود و جای آن نیست. تقیه در حکم برائت از اولیای الهی به خصوص از امیر المؤمنین علیه السلام گرچه در روایات آمده است در صورتی که جان به خطر نیفتد، باید خود را حفظ کند.