1401/09/01
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(آل عمران)/آل عمران آیه 18 /شهادت فرشتگان به وحدانیت خداوند
﴿شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُوا الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ ۚ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾[1]
عرض شد در احتمال شهادت باری تعالی، شهادت عینی و ذاتی است. شهادت عینی و ذاتی بازگشتش به وحدت باری تعالی است. وحدت باری تعالی هم برهانش برهان ذات است. همان برهانی که وجود واجب را ثابت میکند، توحید را نیز ثابت میکند. منافاتی با شهادت قولی و فعلی ندارد. آیات قرآن که در مقام کلام الهی است، به عنوان شهادت قولی است یا هستی شهادت فعلی بر باری تعالی هم میتواند باشد. خداوند شهادت میدهد به شهادت ذاتی که الهی جز او نیست. هوهویت مقامی قبل از مقام اسماء و صفات است و قبل از اسم جامع الله است. انه لا اله الا هو؛ این هو تاکید مقام هوهویت است. فرق است بین لا اله الا الله با لا اله الا هو. لا اله الا الله نفی الوهیت جز از الله تبارک و تعالی است. آلهه را نفی میکند و اله واحد را ثابت میکند. لا اله اله هو اثبات ذات باری تعالی است. همین دلیل بر این است که شهادت ذاتی است.
ملائکه و اولوا العلم عطف بر فاعل شهد است. در عین حال که صحبت عطف است و عطف با معطوف در جهاتی وحدت دارند، در جهاتی تباین دارند. عطف و تابع و متبوع در جهاتی همراهی و همگامی دارند و در جهاتی ندارند. اینجا هم این نکته استفاده میشود. ملائکه و اولوا العلم در عین عطف بر فاعل شهد اما تفاوتی بین اینها هست. تفاوت مهم به وجوب و امکان است. ملائکه و اولوا العلم هم خود فعل الله هستند. فرشتهها بندههای مکرم و معظم الهی هستند؛ ﴿لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ﴾.[2] بر خلاف انسان که در آن بُعد طغیان هم وجود دارد. در فرشتهها طغیان نیست و عبادت و اطاعت است. در مقام تعظیمی باید صفت عباد مکرّم به آنها بدهیم. محض عبادت در آنها تحقق یافته است. فرشتهها در مقام عمل به وحدانیت خدا شهادت میدهند؛ چرا که در مقام تسبیح باری تعالی هستند. ذکر شریف سبوح و قدوس ربنا و رب الملائکة و الروح را در روز و به خصوص سحر و مخصوصاً سجده نهادینه کنید. این ذکر فرشتههای الهی است؛ در صعود و عروج این ذکر را میگویند. تسبیح مقام تنزیهی باری تعالی و تحمید مقام شکری باری تعالی است. خوشا به حال تسبیحی که با تحمید باشد و تحمیدی که با تسبیح همراه باشد. از مصادیق استغفار حقیقی که رد شدنی نیست ذکر سبوح و قدوس ربنا و رب الملائکة و الروح است. طفره در نظام وجود نیست. اولین گروهی که برکات الهی را میگیرند فرشتههای الهی هستند. در گرفتن رحمت الهی و نعمت هیچ گونه تخلفی نباید باشد. اینها آنچه دستور دهند، تخلف ندارند ولی در دست دیگران تخلف پذیر میشود. آیات الهی به لحاظ نزول که القاء میشوند و من الرب هستند همه محکم هستند و هیچ متشابهی نیست. در دسترس مطیعان و عاصیان که قرار میگیرد متشابه میشود. اگر انسان در مقام اطاعت کامل قرار گیرد متشابهی برای او نیست همه محکم است. عصیان حجاب میشود و باعث تشابه میشود. اولین شهادت بعد از خداوند، برای فرشتهها هستند که مجرد هستند. چون مجرد هستند القائات باری تعالی را میگیرند؛ ﴿يَخَافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ﴾.[3] توجه آنها فوقانی است. توجه آنها به دون برای استکمال است. یعنی ارواح که با اجسام هستند. میتوان گفت ارواح در مرحله متشابهات است.
عالم اشباه و ارواح گفته میشود. هرچه پایین بیاید عوالم تعلقات بیشتر میشود. شخص را شخص میگویند چون تشخص دارد. اسمای الهی نازل که میشوند در مقام نزول تعیّن و تشخص مییابند.
هرچه اسماء نزول بیشتری یابد ظهور بیشتری مییابد. هر نقطهای از هستی که شما انگشت بگذارید و خودتان شهادت دهید، مشهدی از مشاهد اسم خداوند است. شهادت عینی با شهادت فعلی و قولی منافاتی ندارد. همه اینها میشود آثار باری تعالی. فرشتهها هم در مقام این مشهد هستند.
شهادت فرشتگان شهادت فعلی خداوند است. واو عاطفه یعنی در جهاتی معطوف و معطوف علیه شبیه هستند در جهاتی و در جهاتی تفاوت دارند. شهادت فرشتهها ذاتی نیست؛ چرا که مخصوص خداوند است. يا مَنْ دَلَّ عَلى ذاتِهِ بِذاتِهِ ، وَتَنَزَّهَ عَنْ مُجانَسَةِ مَخْلُوقاتِهِ.[4] این دعای صباح را بخوانید. بعد سر به سجده میگذارد: و قلبی محجوب. هزاران حجاب میخورد حتی علم که حجاب اکبر است.
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیستتو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز[5]
شهادت بعدی برای صاحبان علم است. شهادت علما بر توحید است. مصداق اصلی اولوا العلم، اهل بیت علیهم السلام هستند.
عن جابر قال: سألت أبا جعفر عليه السلام عن هذه الاية «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»... و اما قوله: «وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ» فان اولى العلم الأنبياء و الأوصياء و هم قيام بالقسط، و القسط العدل في الظاهر، و العدل في الباطن أمير المؤمنين عليه السلام. ... عن عبد الله بن جعفر عن محمد بن عيسى عن الحسن بن على الوشاء عن أبى الحسن عليه السلام قال: قلت «وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ» قال: الامام.[6]
مهبط وحی و معدن علم هستند. نزول فرشتههای الهی تنها حدوثی نیست بلکه بقایی است. الآن در مشهد اولیای الهی هستیم و هست که هست. فرشتههای الهی هر لحظه نازل میشوند. نزول فرشتههای الهی در مشهد است. میشود استفاده کرد که شهادت حصر باری تعالی و اولوا العلم است. رسیدن به آیات الهی جز از برکات اولوا العلم چیز دیگری نیست.
قائما بالقسط وصف شهادت است. ذات باری تعالی که شاهد است قائم به قسط است. کسانی میتوانند در مشهد خدا باشند که اهل عدالت باشند. اگر کسی میخواهد امام جماعت بشود یا اگر در محکمههای عادی گفتهاند باید عادل باشد، از همین جهت است. هرکجا به نام مشهد باشد محل نزول فرشتههای الهی است. مزار اولیای الهی مهبط فرشتهها است.