1401/08/22
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره آل عمران)/آل عمران آیه17 /استغفار در سحر راهکار حل مشکلات
﴿الصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنْفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ﴾[1]
گفتیم صفت استغفار در کلیه آیات الهی آخرین صفت معیّن و مشخص و ممیز اوصاف قبل است. در انواع صبر گفتیم صبر بر معصیت، صبر بر طاعت و صبر در مصیبت داریم. جامع همه این صبرها، صبر هجران و فراق است. مفارقت بین او و نعمتی میافتد نیاز به صبر است. در مقام اطاعت و سعادت که راه پر خطر و طولانیای است، قطعاً بین انسان و ولیّ مفارقتهایی رخ میدهد که نیاز به صبر دارد. ما الآن در حال مفارقت از ولیّ هستیم؛ گرچه ایشان نظارت دارند ولی توفیق تشرف عادی نیست. نا ممکن نیست ولی حقش این است عادی نباشد و نیاز به صبر دارد. صبری که امیر المؤمنین علیه السلام در دعای کمیل می فرماید: رَبِّي صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ.[2] این از اقسام مهم صبر است.
آغاز اوصاف با چنین صبرهایی است و پایانش در گفتار و رفتار باید نهادینه شود. همه اینها در اطاعت و قنوت نهادینه میشود. قنوت را هم قنوت میگویند چون انسان خواستهای دارد که با خضوع انطباق دارد. در قنوت هر دعایی نمیشود داشت. چون در آن اطاعتی است که انسان به نیازی رسیده است و آن را ابراز میکند. صدق رفتاری و کرداری در قنوت تحقق یافته است. هر صفتی معین قبلی است. از صبر در هجران آغاز میشود تا صدق در زمان ظهور ولیّ و قنوت و انفاقش نهادینه میشود. این جا فرد خودش داراییهایی دارد که باید انفاق کند. صفت پنجم معیّن و مشخص هر چهار صفت دیگر است. این مقوّم اوصاف قبلی است. لذا در استغفار به اسحار دو قید هست؛ هم استغفار و هم مقید به سحر و زمان خاص است.
بعضی از اولیای الهی که حلّال مشکلات هستند با اینکه خود کوهی از مشکلات است و صبور است، یکی از راههایی که حلال مشکلات مردم هستند به عدد استغفار است. حکمی است که با موضوعات و اشخاص متغیر است. ولی مثل یک طبیب بیمارشناس باید ببیند چند عدد نیاز دارد که به چهارراه معرفتی برسد. به خصوص در سحر. سحر ادبار النجوم و اقبال النجوم دارد. ستارگانی میروند و ستارگانی میآیند. فرشتههایی میروند و فرشتههایی میآیند.
﴿إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آلَ لُوطٍ ۖ نَجَّيْنَاهُمْ بِسَحَرٍ﴾؛[3] نجات آل لوط در سحر بود.
حضرت یعقوب که حسادت بچههایش، یوسف را چاهنشین کرد، فرمود: ﴿سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي ۖ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ﴾.[4]
بیگناهی کم گناهی نیست در دیوان عشقیوسف از دامان پاک خود به زندان میشود[5]
سر شب یا عصر آمدند و اظهار پشیمانی کردند؛ ﴿يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ﴾؛[6] ایشان مرادش این بود بگذارید وقت سحر بیاید برای شما استغفار کنم. بحث فقهی است که اگر کسی از دیگری التماس دعا کرد، اگر انصراف به مصداق اتم باشد و او پذیرفت باید در سحر دعا کند. موضوع این التماس دعاها اکثر به نظر ما برای سحر است.
دعای سحر امام باقر علیه السلام: اللّهُمَّ إِنِّي أَسأَلُكَ مِنْ بَهائِكَ بِأبْهاهُ وَكُلُّ بَهائِكَ بَهِيُّ؛[7] شأن این دعا برای مباهله است. این دعا مخصوص ماه مبارک رمضان نیست. اگر به دعای سحر ماه مبارک رمضان معروف شده برای این است که خلق الله در سحرهای ماه مبارک بیدارند. دعای سحر هر شب است. کسی که قبل از سی سالگی اهل سحر است و این دعا را شرح می دهد و رسیده و فهمیده است و خودش صاحب مقامات شده است، میشود حضرت امام رحمه الله که خیلی حرف دارد.
شش هفت سال بین الطلوعین محضر حاج آقای بهاء الدینی میرسیدم. ارتباط خاصی بین ایشان و حضرت امام بود. ایام جنگ بود گاهی حاج احمد آقا میآمد و التماس دعای خاص داشت. گاهی چند گوسفند برای کسانی قربانی میکردند. این طور جنگ را نگه داشتند. فرمودند من و امام و آقای دیگری که معذورم نام ببرم، رفتیم نزد آقای شاهآبادی و درس عرفان برای ما بگویند. تنها کسی که امام روحی له الفداء میگفتند حضرت آقای شاهآبادی بود. انسان خدمت اساتید مختلفی را می رسد ولی برخی اساتید نسبتشان به دیگر اساتید عموم و خصوص مطلق است. این یعنی تعیّن وجودی آدم. و المستغفرین بالأسحار میشود. دریابید سحر را. مرا به هیچ کتاب دگر مکن حواله که من درون خویش را کتاب میبینم. کتابهای دیگران را خواندن آسان است، ولی کتاب نفس را خواندن چون وحدت دارد نه کثرت مهم است. سالک و مسلک و مسلوک الیه وقتی یکی میشود صراط میشود. یک صراط داریم و چند سبل. پیمایش صراط مستقیم جز در شب میسر نیست.
تا مشیت انسانی نیاید مشیت الهی نمیآید. ما شاء الله یعنی همین. هر وقت چیزی در چشم شما جلوه کرد ما شاء الله بگویید آثار چشم زخم برود.
حضرت امام فرمودند من تا به حال نترسیدم. سحر ساواک میآید و ایشان میآیند و میگویند روح الله منم. پیر سیر و سلوکی ایشان هستند. حالت خوش ایشان و اولیای الهی را بشناسند. خود مقام معظم رهبری هم یک سالک هستند که برای علامه فرمودند عالم ربانی و سالک توحیدی. نکند حجاب معاصرت ما را بگیرد و به خاطر شخصیت حقوقی توجه به ابعاد حقیقی این بزرگان نداشته باشیم.