1401/08/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره آل عمران)/آل عمران آیه 16و17 /صفات انسان های با تقوا
﴿الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾[1]
﴿الصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنْفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ﴾[2]
در کریمه شانزدهم الذین یقولون این را میگوید که شیوه حضرت حق در مورد برخی مسائل مهم یا افراد با عظمت یا موضوعات مهم را توصیف میکند. از آیاتی که وصف عنوان یا موضوع خاصی به عنوان متقین هست، همین آیه شریفه است. الذین یقولون بدل یا عطف بیان از للذین اتقوا است و در عین حال صفت است.
حال صحبت دعای آنها است. صفات را در درون پرواندهاند و حال خواستهای دارند. یقولون که مضارع است استمرار را میرساند. به کرّات و مرّات این گونه میگویند.
ربّنا انّنا آمنّا...؛ اخباری دارد که ایمان آوردیم. اولین بستر برای وصفشان دعای آنها است که ایمان آوردیم.
مغفرت پوشش است. نا دیده گرفتن است. ذنب پیامد و دنباله چیزی که وابسته به آن شیء است و گرفتارش میکند و اصل باید پاسخگوی فرع باشد. ذنوب به معنای گناهان است چون وابسته به شخص است و باید پاسخگوی آن باشد، وگرنه کلیه چیزهایی است که تابع چیز دیگر است. به عنوان ترجمه شایع و رایج گناه گفته میشود. آنچه ما را گرفتار میکند و باید پاسخگو باشیم ذنب است.
قنا از وقایه است؛ یعنی ما را نگه دار.
علامه مصطفوی می نویسد: «وقى: كلمة واحدة تدلّ على دفع شيء عن شيء بغيره».[3]
عذاب از عذوبت و به معنی گوارا بودن است. گوارایی که جزو نفس و ذات آنها میشود. طوری است که در عین حال که گوارای وجودشان هست، ناگوار است. نفس و طبیعت انسان با مسائلی وفق میِیابد.
گناه کبیره چیست؟ فرمودند هر گناهی را که انسان بزرگ نشمرد، کبیره است؛ نه اینکه گناه را تکرار کند. نسبت به نفس و ذات انسان است. عذاب هم این گونه است. طوری است که از عذاب نمیتواند دست بردارد.
بعد از غفران و برطرف شدن عذاب آتش حدود پنج صفت برای انسانهای با تقوا و اهل بهشت بیان میشود.
نخستین خصوصیت این است که اهل صبر هستند. صبر انواعی دارد. یکی از آنها صبر بر طاعت الهی است؛ که خیلی نیاز به تلاش و کوشش دارد. دیگری صبر بر معصیت است. ورود به معصیت نداشتن مقاومت و صبر میخواهد. صبر بر مصیبت هم نوع سوم است. خود علم نیاز به صبر دارد. بستر حلم نیاز به صبر دارد. عالم باید حلیم باشد و حلیم صبور. این پنج صفت نخستین صفتش از باب تقدم صبر است. اگر صابر بود باقی صفات را میتواند پیدا کند. در باقی آیات قرآن ترتبی هست. گفته انسانهای با تقوا این است که ما را ببخش و عذاب دوزخ را از ما دور کن؛ حال اینها جزو صابرین هستند.
صدق یعنی گفتارشان با رفتارشان یکی است. برخی افراد وقتی حرف میزنند، درست است و گاهی کسی که کاری انجام میدهد صواب و واقعیت است. اینها هم صدق در گفتار و هم صدق در کردار دارند. دومی خیلی سختتر از اولی است. برخی گفتارشان راست است، ولی درستکار نیستند.
جمع قانت از قنوت به معنی خضوع همراه با اطاعت است. کسی که فقط فروتن است، قانت نیست. فروتن بودن و به فرمان بودن و اطاعت کردن میشود قانت. عربها میگویند سمعا و طاعة. علی عینی و علی رأسی. اینها اهل قنوت هستند. قنوت را هم قنوت میگویند، چون اهل درخواست از دیگری است. در حال قنوت گفتهاند دستها را هرچه میتوانید بلند کنید. آنها که با ادب هستند دستشان دراز است.
الهی سبک آمدم سنگینم باز گردان. (هیچ ندارم)
این منفقین مطلق است. هم انفاق واجب و هم مستحب را در بر دارد. اولین انفاقها آنهایی است که واجب است. عائله انسان کسانی هستند که روزی آنها در دست ماست. تمام کارها را میشود نیت انفاق کرد و قربة الی الله؛ درس خواندن و دیگر موارد.
اسحار جمع سحر. سحر در آن ابهام است. سِحر هم نا مشخص است که چنین اطلاقی دارد. هوا گرگ و میش است یعنی معلوم نیست روز است یا شب. میانگین بین شب و روز است. اینها اهل استغفار در سحرها هستند. صبر باعث راستی است و این باعث قنوت و تواضع باعث انفاق است و همه ی اینها زمینه برای استغفار است.
الهی اگر پاکان را استغفار است نا پاکان را چه کار است؟
تا جایی میرسد که استغفار تمام اولیای الهی را در بر میگیرد. قانون عام است. پیامبر و امام علیهما السلام هم استغفار میکنند.
تا صبحی نباشد، امیدی وجود ندارد. شب فراق امیدش به آمدن صبح است.
الهی از انسان سر میرود اما سحر و سهر نمیرود. چه لطایفی در این سحرهاست. اساتید ما میگفتند شبها که طولانی میشود بهار اولیای الهی است.