1401/08/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره آل عمران)/آل عمران آیه 15 /رضوان الهی مرحله اتم پاداش الهی
﴿قُلْ أَؤُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذَٰلِكُمْ ۚ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَأَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ﴾[1]
آیات قرآن، آیهای دیگری را تفسیر میکنند. خداوند در سوره مبارکه حدید میفرماید: ﴿وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ﴾؛[2] در آخرت سه چیز مطرح میشود: عذاب شدید، مغفرت خدا و رضوان. این منفصله حقیقیه است؛ یا عذاب شدید است یا مغفرت یا رضوان. این نتیجه حصر عبادت در دنیا است. امام علی علیه السلام می فرماید: إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ، وَإِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ، وَإِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الاْحْرَارِ.[3] همچنین امیر المؤمنین در دعایی می فرماید: إلهي كفى بي عزا أن أكون لك عبدا ، وكفى بي فخرا أن تكون لي ربا إلهي أنت لي كما أحب فوفقني لما تحب.[4] همانطور که عبادات سه قسم بود و بالاترین عبادات عبادت شکری و حبّی است، اینجا هم طبق سوره مبارکه حدید، در آخرت عذاب و مغفرت و رضوان است و از این سه بیشتر نیست. رضوان الهی از همه بالاتر است.
رضا دو قسم بود رضای خالق از مخلوق و رضای مخلوق از خالق. یک رضای سوم از نسبت این دو به وجود میآید: عبد با عبادتش خدا را راضی کرده است و خدا هم با بهترین عنایتها و کرامتها عبد را راضی کرده است، از این رضایتی به دست میآید که نفس مرضیه و راضیه پیدا میکنند. جامع این دو نفس مطمئنه است؛ ﴿يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ*ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً﴾[5] این آیه راجع به امام حسین علیه السلام است. آخرین کلمات هر کس در دنیا ما حصل تمام برداشتهای او از دنیا است. آخرین جمله حضرت امام حسین علیه السلام این بود: إلهِى رِضًى بِقَضائِکَ تَسلِیمًا لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغیثینَ. میشود گفت رضوان الهی در مرحله اتمّ با خطاب یا ایتها النفس المطمئنة خطاب ارجعی دارد. ارجعی برای کسی است که در مسیر سلوک است نه کسی که به نتیجه میرسد. بین سالک و واصل فرق است. برخی سالک بودنشان، وصول دیگران است. برخی وصولشان منحصر به خودشان است. امام حسین علیه السلام وقتی خطاب یا ایتها النفس المطمئنة را میگویند، نفسی است که در حال سلوک است. خطاب به نفس سالک است. نفس سالک شخصیتی مانند امام حسین علیه السلام است که آخرین صحبت ایشان رضوان و آخرین نتیجه کارهای انسانها رضوان است. این سالک از هزاران راه رفته و واصل کرامتش بیشتر است. علم و ایمان دارای مراتب است. تقوایی که بستر این نعمتها است مقول به تشکیک است. تقوا مراتب است نه مرتبه. یعنی وقتی کسی به درجهای رسید نمیگوییم رسید. در هر مرحله نیاز به همراهی تقوا است. تقوای هر چیزی هم به حسب خودش است. برخی تقوایشان در حالات خودشان است. گاهی تقوا در اسماء و صفات مطرح میشود.