1401/08/04
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره آل عمران)/آل عمران آیه 14 /تبیین و توضیح واژگان و تقبیح وابستگی به زینت
﴿زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ۗ ذَٰلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ﴾[1]
آیات پیشین راجع به جنگ بدر و دو گروه مؤمن و کافر بود. حضرت حق فئه مجاهد در راه خدا را تایید کرد و نصرت نصیبت آنان شد. آیه 14 سوره آل عمران حضرت حق عواملی که باعث سقوط یا اسقاط جوامع میشود یا باعث کفر میشود و فئه باغیه درست میکند را مشخص میفرماید.
به معنی زینت و آرایش است. چه معنوی چه مادی و چه کثیر و چه قلیل.
شهوات جمع شهوت است. بر خلاف مشهور که بیشتر برای غریزه جنسی در نظر گرفته میشود، به معنای میل شدید به چیزی است که وفق طبع آن فرد است. اعم از مسائل مادی و معنوی است. بر خلاف اینکه شهرت در جهات مادی است؛ چه علمی چه مادی؛ هرچه میل شدید در آن باشد و مطابق میل انسان باشد. هرچه باعث علاقه شود؛ غریزی باشد یا عاطفی یا مالی یا علمی یا مقامی و ریاست فرقی ندارد.
با «من» بیانیه حدود هفت مورد از موارد شهوات بیان شده است. همانطور که مبنای فقهی و اصولیمان هست در تفسیر هم هست که اینها تمثیل است نه تخصیص؛ نه اینکه غیر اینها نباشد.
نساء کلمه عربی یا عبری است؟ اکثراً میگویند عبری است. نسوة بر فرد و نساء بر جمع اطلاق میشود. نسوة جنبه تنقیصی است و نساء تکریمی است. امرأة هم خنثی است در این جهت و اعم از تکریم و تنقیص است.
از ابن میآید. اصلش بنی بوده است. بنت هم به همین جهت است که جمعش بنات است. ابن را ابن میگویند چون متعلق به دیگری است.
قناطیر جمع قنطرة است. مال زیاد با قنطار و قنطره میگویند.
علامه مصطفوی می نویسد: «قطر... و التحقيق أنّ الأصل الواحد في المادّة: هو تتابع قطعات محدودة، و انفصال شيء، من الكل، في مايع أو غيره»[2] .
پل را هم قنطره میگویند چون چیز ارزشمندی است که انسان را عبور میدهد. مقنطرة اسم مفعول و تأکید است؛ مانند آلاف و الوف هزاران در هزار.
مالی که بیان شد از طلا و نقره است. طلا در دست انسان نمیماند ذهاب دارد و میرود. فضه را قبلاً داشتیم. فضّه را برای این میگویند که در حال شکستن است.
آنچه خود را با تکبر نشان میدهد. اسب را خیل میگویند چون اسبهای مسابقه نماد خاصی داشتند. حالت تبختر و ارزش را دارد. خیل یعنی اسبهای نشاندار ارزشمندی که عربها به اینها افتخار میکردند.
آقایی زنگ زد و گفت استخاره بگیرید. گفتم 5 صلوات بفرستید. گفتم اسب ارزشمندی دارد مریض است و نگرانش است. گفتم این کارها را انجام دهید خوب میشود. گفت اسبم 4 میلیارد تومان میارزد. بعد زنگ زد که بهتر شده است. در زکات هم داریم اسبهایی که در چراگاه رها شدهاند و میچرند و یا برای نمایش قرار داده شدهاند.
چارپایان
به معنای مزرعه و کشاورزی.
این هفت مورد از باب غلبه است که آن زمان رواج داشت. از باب تمثیل است. گاهی انسان با قلم یا موبایل یا تسبیح گرفتار شود.
مآب از اوب است به معنی بازگشت.
در کتاب التحقیق آمده است:«أوب... و التحقيق أنّ الأصل الواحد في المادّة: هو الرجوع، و النظر فيه الى التوجّه الى جهة المرجع، أى الملحوظ فيه جهة السير الى المرجع، كما أنّ الملحوظ في التوبة: جهة الرجوع عن شيء».[3]
زینت امر نسبی است؛ نسبت الی الخیرات یا الی السیئات؛ اگر منسب الیه آن امور زشت باشد زشت و اگر امور خیر باشد با ارزش میشود. زینت مؤمن عبادت و سجود و رکوع است.
﴿إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ﴾؛[4] کواکب زینت آسمان دنیا شدهاند. ﴿إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا﴾؛[5] شاید ممدوح یا مذموم باشد. ﴿الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا﴾؛[6] مال و فرزند زینت حیات دنیا خوانده شده است.
پس نباید زینتگرا باشیم؟ چرا باید باشیم. وابستگی به آن زشت است. اللهم فكما حسنت خلقي فحسن خلقي؛[7] این دعای امام حسن و امام سجاد علیهما السلام است.
چه کسی حق دارد زینتهای الهی را حرام کند. وابستگی به آن غلط است. زینت به طور مطلق بد نیست بلکه وابستگی و تعلق به زینت زشت است.