1401/07/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره آل عمران)/سوره آل عمران آیه 7 /مباحث حول آیات محکم و متشابه
﴿هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ﴾[1]
همه آیات الهی به لحاظ واقع محکمات هستند. متشابهات جنبه عرضی دارد. بالاصاله و بالذات آیات محکمات هستند. اما چون آیات الهی باید در دسترس دیگران قرار گیرد؛ که ﴿هُدًى لِلنَّاسِ﴾[2] است و اینکه ﴿لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ﴾؛[3] تا آنها را از تاریکی به نور ببرد، شبهه و متشابه پیش میآید. همه آیات به لحاظ نزول و آمدن از جانب حضرت حق محکمات است. عنوان متشابه به لحاظ در دسترس دیگران قرار گرفتن است. کسانی که زیغ و انحرافی دارند، دنبال متشابهات هستند تا دو هدف را برسند: اول فتنهگری و دیگر اینکه به تأویل و رأی خودشان، نه تأویل واقعی آیات را معنا کنند. اگر کسی متشابهات را به محکمات برگرداند، تابع محکمات است مانند کف روی آب است که باران و سیل که میآید کف و خسهایی هم دارد. سیل هدایت قرآن متشابهاتی دارد. نورانیت هدایت قرآن هم مقابلش ظلمتی دارد.
تأویل دو بار تکرار شده و با ضمیر آمده است که به کتاب بر میگردد. این دو تأویل هر یک معنای خاص خود را دارد. نخست تأویل به معنای منفی و دوم معنای مثبت. تأویل این آیات را تنها خود حضرت حق میداند که صاحب آیات است و کسانی که رسوخ در علم دارند. در روایات داریم که مراد از راسخان در علم ائمه علیهم السلام هستند.[4]
﴿يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ﴾؛[5] ﴿وَجَاءَ رَبُّكَ وَالْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا﴾؛[6] خدا جسم نیست که دست و پا داشته باشد؛ اینها متشابه است. نشان قدرت خداوند است. یکی از دستاویزهای آنها حروف مقطعه قرآن بود. با حروف ابجد آمدند وقایع زمان خودشان را از حروف مقطعه قرآن استخراج کردند و تأویل اشتباه کردند. حروف مقطعه قرآن هم نیاز به تفسیر و تأویل و ارجاع به محکمات دارد.
هدف اصلی قرآن متشابهات نیست، اینها ایجاد شده از نزول قرآن برای عموم مردم است. متشابهات عرضی است نه ذاتی.
متشابهات با اجمال و تفصیل تفاوت دارد. ما در متشابهات میگوییم از امور نسبی است نه اطلاقی. محکمات به اصل نزول بر میگردد. متشابهات به کسانی بر میگردد که در قرآن تفحص و پژوهش میکنند و دارای مراتب است. متشابهات بهترین بستر برای سوء استفاده کردن برخی است.
متشابه و محکم نسبی است. ممکن است آیهای برای کسی محکم و برای کسی متشابه باشد و یا برعکس. این دو امر از اموری نسبی است. بقاء متشابهات به بقاء محکمات است؛ چرا که ما بالعرض باید به ما بالذات بر گردد.
اینها میگویند ما ایمان به خدا و ایمان به آیات الهی آوردیم.
کل من عند ربّنا؛ موجبه کلیه است که تمام محکمات و متشابهات از سوی خداوند متعال است. آنها به متشابهات میرسیدند و میگفتند ما اینها را نمیفهمیم و تفسیر به رأی میکردند.
و ما یذکر الا اولو الالباب؛ به دانش بیان آیات الهی و رجوع متشابهات به محکمات دست نمییابد مگر صاحبان لُبّ؛ صاحبان عقول. که آنها یا معصوم یا پیروان معصوم هستند که علمشان را از معصوم گرفته اند. خداوند میفرمایند تأمل در آیات متشابه با نگاه به آیات محکم را جز اولو الالباب نمیتوانند انجام دهند.
قرآن تفسیر و تأویل و تطبیق دارد. تفسیر بیان مفاهیم و معانی قرآن است. تأویل بیان معنای واقعی است که در ظاهر بیان نشده است و تطبیق برای انطباق بر مصادیق است.
گاهی به برخی خوابهای نقل شده در قرآن مانند خواب حضرت یوسف؛ تأویل نیز گفته شده است؛ ﴿وَكَذَٰلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ﴾؛[7] در تعبیر خواب، شخص در عالم ماده حالتی رخ میدهد که حالاتی از عالم مثال را میبیند. معبّر با آگاهی و سلامت نفس، شخص بیننده را از جسمانیات به مثالش عبور میدهد. برای همین به او معبّر میگویند. حضرت علامه حسن زاده رحمه الله فرمودند هنر معبر عبور بیننده خواب از خواب به عالم مثال است. ﴿وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾؛[8] نسبت به کارهای انسان هم تأویل به کار رفته است. همچنین برای باطن نیز تأویل به کار رفته است؛ ﴿سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَيْهِ صَبْرًا﴾.[9]
مشتقات اول و تأویل در قرآن نزدیک 80 مرتبه به کار رفته است. آیات و کلماتی در قرآن هست که باید بر خلاف ظاهرش حمل شود که از آیات دیگر و روایات به دست میآوریم.
﴿وَلَقَدْ جِئْنَاهُمْ بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَىٰ عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾؛[10] ﴿هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِيلَهُ ۚ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنَا مِنْ شُفَعَاءَ فَيَشْفَعُوا لَنَا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ ۚ قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ﴾:[11] (آیا آنها جز انتظار تأویل آیات (و فرا رسیدن تهدیدهای الهی) دارند؟ آن روز که تأویل آنها فرا رسد، (کار از کار گذشته، و پشیمانی سودی ندارد؛ و) کسانی که قبلاً آن را فراموش کرده بودند میگویند: «فرستادگان پروردگار ما، حق را آوردند؛ آیا (امروز) شفیعانی برای ما وجود دارند که برای ما شفاعت کنند؟ یا (به ما اجازه داده شود به دنیا) بازگردیم، و اعمالی غیر از آنچه انجام میدادیم، انجام دهیم؟!» (ولی) آنها سرمایه وجود خود را از دست دادهاند؛ و معبودهایی را که به دروغ ساخته بودند، همگی از نظرشان: گم میشوند. (نه راه بازگشتی دارند، و نه شفیعانی!))
با توجه به آیه قیامت، هنگامه ی ظهور تأویل آیات قرآن است. آیات قرآن ظهورش در قیامت است. تمثل آیات مأوله رخ میدهد.