1401/07/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره آل عمران)/سوره آل عمران آیات3 الی 6 /بیان مراد از کلمات در آیه و انواع مشیت
﴿نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ﴾[1]
﴿مِنْ قَبْلُ هُدًى لِلنَّاسِ وَأَنْزَلَ الْفُرْقَانَ ۗ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ ۗ وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ﴾[2]
﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَخْفَىٰ عَلَيْهِ شَيْءٌ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ﴾[3]
﴿هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَاءُ ۚ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾[4]
تورات عبرانی و به معنای قانون و تعلیم و آموزش است. بعید نیست تورات کتابی الهی باشد که برای آموزش قوانین الهی بوده است. در اصطلاح کتابشناسها عهد قدیم به آن میگویند. برخی گفتهاند از وری و توریه است. یعنی از چیزی که در خفا بوده نزول پیدا کرده است.
راغب می نویسد: «ورى... يقال: وَارَيْتُ كذا: إذا سترته... والتَّوْرَاةُ: الكتابُ الذي ورثوه عن موسى، وقد قيل: هو فَوْعَلَةٌ، ولم يجعل تَفْعَلَة لقلة وجود ذلك، والتاء بدل من الواو نحو: تَيْقُورٍ، لأنّ أصله وَيْقُورٌ، التاء بدل عن الواو من الوقار».[5]
انجیل کتاب حضرت عیسی علیه السلام است. واژه انجیل هم عربی نیست و همانند واژه تورات یونانی است به معنی بشارت. اناجیل هم به کار برده میشود. انجیل هم به معنای آموزش جدید گفتهاند. عهد جدید هم به آن میگویند.
چند خصوصیت برای حضرت حق بیان شد. هو هویت مطلقه است. حی قیوم صفات خداوند با خصوصیت ثابت بودن است. مصدق لما بین یدیه یعنی کتب قبلی را قرآن تصدیق میکند. و صفت بعدی نازل کننده تورات و انجیل است. قرآن مستقل و تورات و انجیل با هم آمده است. کتب قبل قرآن اینها بود. خداوند تورات و انجیل را قبل از قرآن به عنوان هدایت همه مردم فرستاد. چنان که ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین آمد. الکتاب الف و لام عهد دارد و مراد قرآن است.
فرقان یعنی فارق بین حق و باطل. مصدر است مانند سبحان؛ یعنی جداکننده حق و باطل. نسبت به کتب آسمانی کتاب به کار برده شد. کتاب به لحاظ مکتوب بودن، فرقان به لحاظ اینکه جداجدا ولی متصل است و قرآن به عنوان اینکه سلسله به هم پیوسته و مجموع است. کتیبه را هم کتیبه میگویند به این جهت است که مجموع حروف و کلمات را یک جا جمع میکند.
ان الذین کفروا بآیات الله...؛کسانی که به آیات الهی کافر شدند عذاب شدید دارند. لام اختصاص است.
عزیز است و مغلوب واقع نمیشود. ذو انتقام همان اسم شریف منتقم است ولی با ذو آمد که اهمیت را میرساند. باب افتعال دلالت بر انتخاب و اختیار هم دارد.
إِنَّ اللَّهَ لَا يَخْفَىٰ عَلَيْهِ شَيْءٌ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ؛ هیچ چیزی بر خدا در آسمان و زمین مخفی نیست. بعد از اینکه آیات قبلی آمد با اوصافی که برای خدا بیان شد اینجا صفت دیگری بیان میکند. این آیه تعلیل عزیز ذو انتقام است. چرا خدا مغلوب نمیشود و ذو انتقام است؟ چون خداوند آگاهی کاملی دارد. کسی که آگاهی کامل دارد همه تصرفات را میتواند داشته باشد.
نزّل علیک الکتاب فرمود نه الیک الکتاب. تعدیه نزّل به علی با کاف خطاب به نبی مکرم صلی الله علیه و آله برای این است که ایشان علو به آیات الهی دارند. در انزال و تنزیل که آویختن آیات الهی از جانب حق به جانب خلق و مخلوق است، چنین نیست که در یک مرحله باشد و در مرحله دیگر نباشد. گرچه تنزل و انزال زمان را هم دارد ولی بودن در زمانی منافات با زمان دیگر ندارد. این طور نیست که در مرحلهای باشد و در دیگری نباشد. آیات الهی را در کتابت یا لفظ یا مرحله نزول دارند. واجد آیات هستند و در تمام مراحل آیات را دارند. همه اینها به لحاظ عوالم، تعدّد دارد ولی یک وحدتی نیز دارند. ذات باری تعالی که آیات الهی را القاء بر رسول کرده است عنوان علیک است نه الیک. رسول صلی الله علیه و آله بر آیات الهی احاطه دارد. پس در تمام عوالم با آیات الهی یکی شدند و وحدت یافتند.
اطلاق قرآن و فرقان و کلام و کتاب به لحاظ های مختلف است. کتاب کتابت، کلام به لحاظ لفظ، فرقان به لحاظ فارق حق و باطل و قرآن به لحاظ مجموع شدن آیات الهی.
هو الذی یصورکم فی الارحام کیف یشاء؛ خداوند کسی است که در ارحام شما را صورتسازی میکند.
حضرت علامه حسن زاده قدس الله نفسه الزکیة میفرمودند ما متولد دو رحم هستیم. یکی رحم مادر است که صورت نباتی و حیوانی میگیریم. ولی از رحم دنیا صورت انسانی باید بگیریم ولی گاهی صورتهای اصطلاحی هم هست. ما صورت سازی را از رحم مادر آغاز می کنیم ولی پایانش در عالم دنیاست. رحم دوم ما دنیا است.
امام صادق علیه السلام از قول حضرت عیسی مسیح علیه السلام فرمودند: لَنْ یَلِجَ مَلَکُوتَ السَّمآء مَنْ لَمْ یُولَدْ مَرَّتَیْنِ؛ برای ورود به ملکوت آسمانها و زمین دو ولادت لازم است؛ یکی از مادر و دیگری انسان شدن و از رذائل به فضائل رفتن[6] .
ما دو مشیت داریم: الهی و انسانی. مشیت الهی فرع بر مشیت انسانی است. شاءالله و شاء الناس داریم. تا انتخاب و اقدام و اراده ما و صاحب اراده نباشد، اراده خدا به او تعلق نمیگیرد. پیشگام مشیت مطلقه الهی، مشیت انسان است. درست است که هر طور بخواهد صورت سازی میکند ولی پیش شرطش دست ماست.
روایت طولانی نصایح نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله به مولی علی علیه السلام در باب زناشویی بر این زمینه تأکید دارد؛ یا علی لا تجامع...؛[7] بچه ناقص را به مقدمات مشیت خدا، یعنی مشیت انسان باید نسبت داد نه خداوند.
هر وقت چیزی به چشم شما جلوه کرد بگویید ما شاء الله. اینجا شما بیاراده میشوید و همهاش اراده الهی میشود. ذکر شریف ما شاء الله را زیاد تکرار کنید. واگذار کردن مشیت انسان به مشیت خداست.