1401/03/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره بقره)/سوره بقره آیات273الی276 /ادامه مبحث انفاق و ربا و مباحث پیرامون آن
﴿لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا ۗ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ﴾[1]
﴿الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[2]
﴿الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا ۗ وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا ۚ فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَىٰ فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ ۖ وَمَنْ عَادَ فَأُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[3]
﴿يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَيُرْبِي الصَّدَقَاتِ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ﴾[4]
انفاقات و صدقات باید برای فقرا باشد. فقیر را فقیر گویند چون زمینگیر شده است و نمیتواند حوائج خود را بر طرف کند. انفاق و صدقه برای نیازمندان و فقرایی است که در راه خدا بازمانده شدهاند و در راه شیطان نیستند. اینها توانایی حرکت و راه رفتن در زمین و بر طرف کردن نیاز خود را ندارند. اینها این قدر عفیف هستند که آنها که خبر ندارند، اینها را بینیاز و ثروتمند تلقی میکند. اینها را از قیافههایشان میتوان شناخت که نیازمند هستند. ولی از سؤال کردن و سخن گفتن هرگز نمیشود آنها را شناخت. از مردم با اصرار درخواست نمیکنند. الحاف یعنی پوشش دادن چیزی با چیزی. لحاف هم از همین واژه است. وقتی انسان لحاف روی خود میاندازد، پوشانده می شود. و ما تنفقوا من خیر فان الله به علیم؛ آنچه انفاق میکنید خداوند میداند و میفهمد.
خلاصه آیه این شد که انفاقات خود را برای نیازمندانی داشته باشیم که ناتوان شدهاند و نمیتوانند کارهای خود را انجام دهند. کمتر قابل تشخیص هستند. اگر دقت کنید چهرههایشان چهرههای نیازمندی است. هیچ گاه با اصرار از مردم درخواست نمیکنند.
بحث فقهی داریم که اول به فقیر باید چیزی داد یا مسکین؟ اگر نیازمندی دستش را دراز کرده و چیزی میخواهد و کس دیگری درخواست نمیکند ولی فقیر است، اولی کسی است که فقر دارد ولی سؤال ندارد. نکند اطراف ما نیازمندانی باشند که روی سؤال ندارند.
هر کاری که کنید خدا آن را میداند و برای شما ذخیره میکند. این انفاقات در روزی که دستمان از همه جا کوتاه است به ما میرسد.
کسانی که شب و روز دارایی خود را انفاق میکنند. انفاق شب و روز ندارد. شب هم هست. در نهان و عیان. منفقین در راه خدا همانند مجاهدان در راه خدا اجر آنها عند الله است. مقام بزرگی است. خدا میفرمایند بگذارید پاداش او را خودم بدهم. اینها نه از گذشته ناراحت هستند و نه از آینده نگران هستند.
پس از بحث صدقه و انفاق خداوند وارد یک بحث مهم دیگر میشوند. گاهی عدهای متأسفانه دچار ربا میشوند. از این آیه 275به بعد بحث ربا مطرح میشود. سوره مبارکه بقره یکی از کاملترین و مفصلترین سوره قرآن است. عقاید و اخلاق و احکام را دارد و کتاب فقه قرآن است.
از ربو یعنی زیاد شدن و افزایش است. مال را بیجهت افزایش میدهد. کسانی که رباخوار هستند. ربای معاملاتی داریم و ربای قرضی. ربای قرضی رواج بیشتری دارد. در خارج فقه مفصل راههای برونرفت از آن را توضیح دادیم. کسی جنسی را میفروشد و اضافه میگیرد. گندم خوب را میگیرد و گندم بهتری میدهد؛ با میزان بیشتری. گاهی پولی میدهد و اضافه میگیرد مثلاً صد تومان میدهد و صد و ده تومان میگیرد. آیات قبل راجع به انفاق بود. میگوید پول میدهم به تو ولی بیشتر میگیرم. عقل و اجماع هم حاکم به حرمت ربا است. ادله چهارگانه استنباط در حرمت ربا هست.
کسانی که ربا خوار هستند نشست و برخاست ندارند؛ به خصوص در هنگام قیامت از قبر بر نمیخیزند؛ مگر مانند کسی که آن قدر شیطان آنها را مسّ کرده است که توان برخاستن ندارند. کسی که به طرف ربا برود همکار شیطان است. از اثر مسّ شیطان دیوانه شدهاند. کسی که ربا بخورد همیار شیطان بلکه خودش یک شیطان است. نباید از فقر مردم استفاده کرد. پولی بدهد و بیشتر بگیرد. کسانی که این عمل زشت را انجام میدهند و دیوانه شیاطین میشوند، میگویند: بیع مانند ربا است. برای توجیه کار زشت و نامشروع خود میگوید فرق بیع و ربا چیست؟ گویا دارم معامله میکنم. خیلی تفاوت دارد. بیع جولان ثروت است. تبدیل اموال است. ولی ربا گرچه به حسب ظاهر درآمدی دارد ولی در واقع شکست اموال است. خداوند بیع را حلال کرده است و ربا را حرام کرده است. ظاهرش مانند ربا است ولی مشروع است. ربا انسان را بیچاره میکند. کسی که ربا می گیرد و کسی که ربا می خورد و کسی که جا به جا می کند، ثروتها هم داشته باشد از بین میرود.
فلسفه حرمت ربا این است که جز آتش زدن ثروت و آتش خریدن برای فردای آخرت چیز دیگری نیست. چون ربا خوار از نیاز دیگران استفاده میکند و سود را انباشته میکند. تجارت حرکت بازار و جریان اقتصادی است؛ ولی ربا نگهداشت ثروت است.
بعد از حرمت ربا خداوند حکم الهی را به عنوان موعظه بیان میکند؛ فمن جائه موعظةمن ربّه... احکام الهی موعظه هستند. کسی که از موعظه الهی پند بگیرد و اموال قبلی را که گرفته برای اوست؛ ولی کسی که دوباره برگردد و ربا بخورد که نهایت ندارد، اهل آتشند و جاوان. لباس وصلهدار مانند لباس بیوصله نیست. بهتر است انسان هیچ گاه سمت ربا نرود گرچه توبه کند و خدا بپذیرد.
رباخوار همراه شیطان است و شیطان هم در آتش است. ربا مانند خرمنی است که آماده آتش گیری است. ربا آتش گرفتن خرمن محصول و درآمد آنها است.
يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا؛ خداوند سود ربا را نابود میکند. ربا در ظاهر سودآور است. همین باعث تحریک برخی میشود. افزایشی که چشم برخی را کور کرده است، ربا است. صدقات ولی سودآوری درست است. خدا درآمد ربا را زمین میزند و درآمد صدقات را بالا میبرد. یکی از راههای برونرفت از ربا، ترویج صدقه است. راه برونرفت از ربا در برخی بانکها که ربای دولتی انجام میدهند و شارع با این سیره مخالف است، نهادینه کردن صدقات است. کسی که پولی میگیرد و اضافه پس میدهد، نیازمند است و صدقه کارش را راه میاندازد. وامهای بدون ربا هم همین است. کسی اهل ادب است و موقع برگشت چیزی اضافه می گذارد و پس میدهد، اگر خودش داد، اشکالی ندارد؛ ولی اگر صاحب پول تقاضا کرد، حرمت شرعی دارد؛ به خصوص وقتی جامعه نیاز به خوراکی و کالایی دارد. عدهای متأسفانه بر سیل نیاز مردم سوار میشوند و درآمدهای ناسالم دارند.
صدقات رشد ثروت انسان است. خداوند هر گنهکاری که نعمتهای الهی را میپوشاند و بیتوجه و اهل گناه است را دوست ندارد.