1401/02/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره بقره)/سوره بقره(آیات253و254) /مراتب وجودی اولیاء و انبیاء-ارزش انسان به اراده-انفاق و متعلق آن
﴿تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۘ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ ۖ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ ۚ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ ۗ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَٰكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ﴾[1]
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ ۗ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾[2]
به آیات برتری انبیاء و اولیای الهی رسیدیم. نظام برتری موجودی بر موجودی، یک حکم تکوینی و یک قانون همگانی است. انبیای الهی هم دارای درجات مختلف و مراتب مختلف هستند. نبوت و رسالت دارای تفضیل و تفاضل است.
این پیغمبران برخی را بر برخی دیگر فضیلت دادیم. 124000 پیغمبر مبعوث شدند. پنج نفر اولو العزم هستند و قابل مقایسه با دیگران نیستند و خود این بزرگواران هم با هم تفاوت دارند.
خداوند موجودات را آفرید و برای آنها انسان را برگزید و برای انسان، انسانهایی را برگزید و میان آنها نیز برخی بر برخی فضیلت دارد.
منهم من کلم الله...؛ برخی از این انبیاء (من تبعیض) خدا با او سخن گفت و کلیم الله شد؛ یعنی حضرت موسی علیه السلام. این یک برتری است که پیامبری بتواند با خدا سخن بگوید. این کار هر کسی نیست.
و رفع بعضهم درجات؛ برخی را درجات و مقامات مختلفی دادیم؛ یعنی حضرت ابراهیم علیه السلام که مقام خلّت و امامت داده شد. دارای مقام برتری است.
1. و آتینا عیسی بن مریم البینات...؛ و ما به عیسی بن مریم علیه السلام بیّنات و آیات خود را دادیم؛ مرده زندن کردن، درمان مریضیهای سخت و دیگر بیّنات. اکثر مردم منتسب به پدرانشان هستند، حضرت عیسی علیه السلام منتسب به مادر هست؛ یعنی جناب مریم علیهاسلام.
2. و ایّدناه بروح القدس؛ و ما او را به مرحلهای رساندیم که به وسیله روح القدس تأییدش کردیم.
وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ؛ اگر خدا میخواست مردم با هم درگیری نداشتند.
وَلَٰكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ؛ اما مردم با هم اختلاف کردند؛ در زمان انبیای الهی از زمان حضرت ابراهیم تا حضرت موسی و حضرت عیسی و رسول مکرم علیهم السلام، برخی مؤمن و برخی کافر شدند.
وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا؛ برای بار دوم فرمود اگر خدا میخواست مردم با هم جنگ نمیکردند. ولی به انسان عقل و اراده داد تا راهش را انتخاب کند.
وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ؛ خدا هرچه بخواهد انجام میدهد.
با وجود انبیای الهی و ویژگیهای آنها برخی ایمان آوردند و برخی خیر. ولی خدا هرچه بخواهد انجام میدهد. خداوند مرید علی الاطلاق است. پیشنیاز اراده الهی، اراده انسانی است. خدا اراده کرده است که انسان اراده کند. برای همین وجوب الاختیار لا ینافی الاختیار. اراده حضرت حق فوق همه ارادهها است.
تمام ارزش بشر به اراده اوست. سر دو راهی میرسد؛ راه هدایت و راه ضلالت. راه ولایت اهدنا الصراط المستقیم و راه شیطنت که همیشه شیطنت دارد. انسان باید به موقع انتخاب و إِقدام کند. بعد أَقدام و گامهایی دارد. انبیای الهی آمدند تا اراده بشر نمایان شود. این إقدام، أقدامی دارد. نفرمود اقلام که دانشمندان شریک شوند. بر اساس اراده خوب ما، اراده خدا تعلق میگیرد. انسان حجت الهی میشود. مقام معظم رهبری حفظه الله فرمودند: شهید حججی حجت شد؛ چون إقدام به موقع کرد.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا...؛ یا ایها الناس که اولین خطاب قرآن بود، عام است. ولی این خطاب خاص است. ای اهل ایمان از آنچه به شما روزی داده شده، انفاق کنید. متعلق انفاق عام است. گمان میکنند انفاق فقط درهم و دینار دادن است. انفاق یعنی دادن از آنچه انسان در دست دارد. یک جهتش مال و ثروت است. علم هم جزو داراییها است. دانایی و دارایی هر دو دارایی هستند. توانایی هم جزو متعلقات انفاق هستند. هر کسی دارایی علمی، مالی و... دارد. بهترین دارایی انسان اتصال به مقام نبوت و رسالت و بالاتر از همه ولایت است. دست ما در دست بزرگتر ها است. سعی کنیم این دست را رها نکنیم. امام زمان علیه السلام دست غیبی و حضوریشان هست. دستشان را روی تمام هستی باز کردند و همه باید ببیعت کنند. با ولایت بودن سنگین و سخت است.
مما رزقناکم؛ یعنی هرچه دارید، از قدرت و توانایی و علم و دارایی خداوند است. مدیر از صندلی ریاست هم میتواند انفاق کند. کار مردم را ره بیندازد. اگر دانشجو و طلبهای مطلبی را یاد گرفت به دیگران یاد دهد. اولیای الهی دستی که انفاق میکرد را میبوسیدند؛ چون مجرای فیض الهی شده است.
پیش از این که روزی بیاید که نه خرید و فروشی نه روز دوستی و نه شفاعت و همراهی است، انفاق کنیم. امروز هم روز تجارت، هم روز دوستی و هم بهرهمندی از شفاعت دیگران است. فردا این نسبتها میرود و تنها نسبت خدا میماند. فردای قیامت روز لا انساب است. نسبت آنجا وحدت است. انفاقی ارزش دارد که در مسیر توحید و انبیای الهی و اولیاء باشد.
دوست را خلیل میگویند به خاطر اینکه خلأها را پر میکند. خلیل یعنی فُرجهها و نقطهها را پر میکند. دوست، حداقل نیاز عاطفی شما را بر طرف میکند. فاصله مهربانی را پر میکند. حال اگر دوست انسان و رفت و آمدش با اولیای الهی باشد چقدر زیباست.
و الکافرون هم الظالمون؛ یک موجبه کلیه است. کفران کنندگان کسانی هستند که؛
1. به رسالت معتقد نباشند؛
2. کسانی که اهل اراده نیستند؛
3. کسانی که با اولیای الهی فاصله گرفتند.