1401/02/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره بقره)/سوره بقره(آیات245الی247) /عدم پایداری حاکمیت بدون دیانت
﴿مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً ۚ وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾[1]
﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَىٰ إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ۖ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا ۖ قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا ۖ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ﴾[2]
﴿وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا ۚ قَالُوا أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ ۚ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ ۖ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾[3]
مباحث خانوادگی و مناجاتی و ارتباط با خدا مطرح شد، سپس آیات جهاد آورده شد. اینکه قومی از بنی اسرائیل سهلانگاری کردند و از مرگ فرار کردند و حال آنکه هزاران نفر بودند، خدا مرگ را به سراغشان آورد و بعد آنها را زنده کرد.
نکته مهمی از آیه 243 و 244
معمولا مسائل مهم آفرینش و جهان خلقت و بعثت از آغاز و اولین پیامبر تا آخرین ولیّ خدا دارای ارهاصاتی هستند. یعنی زیرساختها و زیربناها و پیشنیازهایی برای حوادث آینده برایشان به وجود میآید. میتوان گفت هر پیامبری و هر دوره ولیّای دورهاش پیشنیاز دوره دیگری است. زمینهسازی و بسترسازی برای بعدی است. آخرین رسولی که رسالت را به نبی معظم صلی الله علیه و آله تحویل می دهد، عیسای مسیح علیه السلام است. تمام حالات ایشان پیشنیاز حالات نبی معظم صلی الله علیه و آله است. برای آمدن انبیای الهی هم ارهاصات دوران نبوتشان وجود دارد. بحث معاد و رستاخیز هم برای عدهای تحقق مییابد. مرگ سراغشان می آید و دوباره زنده شوند.
خدا دارای فضل است و لکن اکثر الناس لا یشکرون. حکایات و وقایع و حوادث و حتی فتنههایی که قبل از ظهور اتفاق میافتد ارهاصات الولیّ است مانند ارهاصات النبی. یکی از ارهاصات ولی انقلاب اسلامی ایران است. انقلاب اسلامی ایران یکی از بسترها و معجزههای دوره آخر الزمان است. این عقیده حقیر است. الآن تحول اوضاع جهانی بخاطر این ارهاص الولیّ است. باید این زمینهها باشد تا جامعه آمادگی بیابد. تا عقل کامل نشود ولیّ نمیآید.
مردن و زنده شدن در عالم برزخ یک روال طبیعی عوالم الهی و انسانی است. ولی اینکه در این دنیا کسی بمیرد و زنده شود، جزو معجزات و کرامات و ارهاصات است.
قرض به معنی بریدن است. مقراض یعنی قیچی که برش میدهد. قرض خیلی از نابسامانیها را برش میزند.
علامه مصطفوی می نویسد: قرض مصبا- قَرَضْتُ الشيء قَرْضاً من باب ضرب قطعته بِالْمِقْرَاضَيْنِ و المِقْرَاضِ أيضا، و الجمع مِقْرَاض... مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يراد إبانة قطعة من ماله في سبيله و في الإنفاق له.[4]
کسی که حسنهای انجام دهد، ده برابر میشود. قرض الحسنهای که اینجا مطرح است این است که انسان کار کسی را راه بیندازد قربة الی الله. یک به ده ارزش پیدا میکند. تصاعدی بالا میرود.
و الله یقبض؛ خدا هم قبض دارد و هم بسط. قابض و باسط است. قبض و بسط زندگیها و احوال دست خدا است.
و الیه ترجعون؛ بازگشت همه به سوی حق است. مرجع حضرت حق است. خدا در وجود هر موجود زندهای قبض و بسط را قرار داده است. قلب ما مظهر قابض و باسط است. هر لحظه یا قابض و یا باسط قلب بلند است.
به گروه اشرافی که دستشان پر است و نیازی ندارند عربها ملأ میگوید. کسانی که در این جهت نخبه هستند؛ مثل جرگه و سنایی که در برخی کشورها مرسوم است. مجلس اعلا یا مجلس شورا در برخی مناطق بعید نیست ملأهای زمان باشند.
در کتاب التحقیق فی کلمات القرآن آمده است: الْمَلَأُ: الأشراف من الناس لأنّهم مُلِئُوا كرما... و المَلَأ: أشراف القوم، سمّوا بذلك لملامتهم بما يلتمس عندهم من المعروف وجودة الرأى، أو لأنّهم يملئون العيون أبّهة و الصدور هيبة، و الجمع أملاء.[5]
نگاه نمیکنید به گروه اشراف بعد از حضرت موسی علیه السلام که گفتند برای ما پادشاه و فرماندهای بفرست که در راه خدا بجنگیم. اینها به پیامبر زمان خود متوسل شدند. یعنی حاکمیت بی دیانت نمیشود. اشرافیت بدون اشراف باری تعالی به سیاق آیات امکان ندارد. تا قیام قیامت این آیات این پیام را دارد که حاکمیت بدون ادیان الهی تحقق ندارد.
آیا امکان این هست که اگر قتال بر شما واجب شود نجنگید؟ شما نافرمانی میکنید. میگویند چطور نجنگیم که ما را از شهرها و بناها و خانمان و فرزندانمان بیرون کردند؟ ولی وقتی قتال بر آنها واجب شد بیشتر اینها رو گرداندند؛ جز تعداد کمی. گفتند فرماندهای انتخاب کنید کنارش بجنگیم ولی وقتی طالوت آمد با جالوت بجنگد او را تنها گذاشتند و حمایت نکردند.
و الله علیم بالظالمین؛ خداوند آگاه به عمل ستمکاران است. خدا سرپیچیکنندگان از جهاد با ظالم را ظالم میداند. هم به خود ظلم کردهاند و هم به دیگران که آنها را در معرض آسیب قرار داده است.
طالوت اگر عبری باشد شالوت بوده است. طالوت یعنی انسان تنومند. گفتند ما از او سزاوارتر به پادشاهی بودیم چرا این را انتخاب کردی؟ بهانه بنی اسرائیلی یعنی همین. گفتند او مال فراوان ندارد. مبسوط الید نیست. او سرمایهدار نیست.
قال ان الله اصطفاه... بگو خداوند او را انتخاب کرد. نبوت و رسالت و ولایت و امامت انتخابی نیست انتصابی است. حاکمیت الهی یعنی از جانب خداوند انتخاب میشود نه از جانب انسان. اصل حاکمیت، حاکمیت الهی و اسلامی و خدایی است. حاکمیت الهی مردمسالاری دینی هم دارد. اهمیت خاصی به مردم میدهد؛ ﴿وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ﴾.[6] از سویی میگوید پیامبر و امام باشد و از سویی میگوید میتوانید در امور خود دخالت کنید. ولی عاقبت حاکمیت از آن دین است. مشروعیت، حرف اول را میزند نه مقبولیت. البته هر دو باید همگام با یکدیگر باشند.
اشموئیل پیامبر علیه السلام گفت انتخاب حضرت حق مهم است. البته مصطفای واقعی حضرت محمد صلی الله علیه و آله است. هر کس را خدا انتخاب کند، مصطفی است. خدا در هر زمان مصطفی دارد. بعید نیست مطصفای خدا تعدّد داشته باشد.
و زاده بسطة فی العلم و الجسم؛ خدا هم توانایی علمی به او داد و هم توانایی جسمی. طالوت هم تنومند است و هم به لحاظ علم توانایی دارد.
مسئولین توجه کنند، کسانی که میخواهند حاکم باشند هم باید دانایی داشته باشند و هم توانایی. اگر یکی نباشد به خود و دیگران جفا کردند. هم توانایی جسمی و هم دانایی علمی. فرسودهها و نادانها معاف هستند.
و الله یؤتی ملکه من یشاء؛ خدا ملک خود را به هر کس بخواهد عطا میکند. در این دوره مُلک، به جناب طالوت سپرده شده است. بهانهگیری نشود. و الله واسع علیم؛ خدا هم توانمند و هم دانا است.