1401/02/21
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره بقره)/سوره بقره(آیات234الی237) /فریضه بودن مهر و بهتر بودن گذشت
﴿وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا ۖ فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۗ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ﴾[1]
﴿وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِي أَنْفُسِكُمْ ۚ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَلَٰكِنْ لَا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا ۚ وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّىٰ يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ ۚ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ ۚ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ﴾[2]
﴿لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِيضَةً ۚ وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتَاعًا بِالْمَعْرُوفِ ۖ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِينَ﴾[3]
﴿وَإِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلَّا أَنْ يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ ۚ وَأَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ ۚ وَلَا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾[4]
در آیات خانواده و مسائل حقوقی آن هستیم. ترتیبی که قوانین حقوقی و فقهی در این آیات دارد، قابل دقت است. احکام طلاق، دو طلاق و سه طلاق، مسأله شیردهی و اکنون عنوان عدّه وفات و قانون وضعیت خانمهایی که شوهرانشان را از دست دادهاند.
وفات درست است و به غلط مشهور فوت میگویند. مرگ، نابودی نیست بلکه اتمام و اکمال زندگی است. زندگی به زندگیِ بالاتر و بهتر وصل میشود.
وذر به معنای گذاشتن و افکندن است.
در کتاب التحقیق فی کلمات القرآن آمده است: وذر... و التحقيق أنّ الأصل الواحد في المادّة: هو ترك التوجّه و النظر الى شيء. و هذا المعنى يختلف باختلاف الموارد.... و ترك التوجّه في مورد الصلة و الانس و المحبّة: كما في: وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْواجاً و الترك هنا قهرىّ غير اختيارىّ بخلاف مورد العلاقة المذكورة.[5]
تربّص به معنی امید داشتن و در انتظار داشتن است.
علامه مصطفوی می نویسد: ربص: مقا- ربص: أصل واحد يدلّ على الانتظار، من ذلك التَّرَبُّصُ... وَ يَذَرُونَ أَزْواجاً يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً ... فيراد في هذه المورد التلبّث بتوقّع تحقّق أمر منظور، و بهذا يظهر لطف التعبير فيها بهذه المادّة دون التلبّث أو الانتظار أو الصبر أو التأخير أو التوقّع أو ما يشابهها.[6]
برخی گویند معرب گناه است. لا جناح یعنی باکی نیست.
ترجمه: مردانی که میمیرند و از بین شما میروند و از آنها زنانی باقی میماند، امید میبرند که چهار ماه و ده روز را باید انتظار بکشند. عده طلاق سه طُهر است ولی عده وفات چهار ماه و ده روز است. برای خانمهایی که باردار نیستند. در آن صورت که باردار باشد، عدهاش وضع حمل است هرچه بود.
وقتی عّده منقضی شد، باکی نیست که این خانمها ازدواج کنند. معروف برای چندمین بار برای مسائل خانوادگی آمد. به عبارت بهتر باید زمانی که مردی مرحوم شد، مسائل اجتماعی و زینت را رعایت کنند و حداقل تا چهار ماه و ده روز ازدواج نکنند. خداوند به آنچه شما انجام می دهید آگاه است. علیم و بصیر و خبیر. برای کودکان فرمود بصیر؛ برای مسائل طلاق فرمود خبیر؛ خدا خبره و آگاه است به آنچه شما انجام میدهید. یعنی کسی که به زوایا و ظرایف یک کار تسلط دارد.
خِطبه یعنی خواستگاری و خُطبه یعنی سخنرانی. خِطبه یعنی امری را روشن کردن.
علامه مصطفوی می نویسد: خطب... و التحقيق انّ الأصل الواحد في هذه المادّة: هو الحضور و التكلّم في قبال فرد أو أفراد، و هذا المعنى تختلف خصوصيّاته باختلاف الصيغ.... وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّساءِ اى على حالة مخصوصة من الحضور و الكلام بالنسبة الى النساء و طلب التزويج.[7]
عیبی ندارد در معرض و مجلی و اندیشه خواستگاری باشید یا در خود پنهان کنید. ازدواج در دوران عدّه وفات ممنوع است. ولی خواستگاری در ایام عدّه اشکالی ندارد. ولی باید با ظرافت مطرح شود و رعایت مسائل اجتماعی و عزادار بودن خانواده شوهر بشود.
خدا میداند که شما خواستگاری را آشکار میکنید؛ ولی پنهانی قرار نگذارید مگر اینکه سخن پسندیده بزنید. قبلاً سخن فعل پسندیده بود؛ اکنون حرف پسندیده است که صحبت خواستگاری است. طوری صحبت کنید که خانواده شوهر متوفی شنیدند به آنها بر نخورد.
قول معروف یعنی سخنی که شرع تأیید کند و عقل بپسندد. عُقدة النکاح برای آن است که مهربانی بین زن و شوهر ایجاد می شود. تا زمانی که عدّه تمام شود، تصمیم به ازدواج نگیرید. خدا آنچه در جان و نفس شما هست میداند و آگاه است. بپرهیزید که قبل از پایان عدّه، عقد نکاح را ببندید. بدانید که خدا غفور و حلیم است. آمرزنده و بردبار است. انسان هم باید بردبار باشد.
ام سلمه میگوید بعد از رحلت امیر المؤمنین علیه السلام و اتمام عدّه، برخی اشراف مرا برای خواستگاری از ام البنین فرستادند. من هم رفتم و با کنایه گفتم که زنها نمیتوانند بدون شوهر باشند. گفتم کسانی پیام دادند که با کنایه خواستگاری کردند. هنوز سخنم تمام نشده بود که ام البنین گفت بعد از آقا رسول الله صلی الله علیه و آله شوهر شما و بعد از امیر المؤمنین علیه السلام شوهر من، نمیتوانیم دیگر با کسی زندگی کنیم. جواب مرا برای همیشه داد. هر کس آمد گفتم ایشان تصمیم به ازدواج ندارند.
باکی نیست که تا زمانی که همسر خود را مسّ نکردهاید و تماسی نداشته اید یا مَهری مشخص نکردهاید آنها را بهرهمند کنید. فرد دارا و ندار هر یک به قدر توان خود هدیهای که شایسته آنها است، بدهد. هدیهای که برای اهل احسان است که خدا آنها را دوست دارد. چقدر قرآن مؤدب است و برای مسائل جنسی تعبیر مسّ را بیان میکند. رضایت این خانمها که مهریه مشخص نشده و آمیزش هم نبوده باید جلب شود و هدیهای پرداخت شود.
اسلام برای مهریه تعبیر به فریضه میکند. مانند نماز لازم و واجب است. چقدر قرآن با اهمیت حرف میزند. اگر نظام خانواده به هم بریزد، ترمیم میکند. اگر مهریه مشخص کردید و آمیزشی نبود، نصف مهریه را باید بدهید. طلاق در دوران عقد بدون عروسی نیمی از مهریه را لازم میکند. مگر خانم یا ولیّ او مثل پدرش نیمی از مهریه را هم نخواهد. این که عفو کنید به تقوا نزدیکتر است. گذشت بهتر است. نیکی و تفضّل را بین خود فراموش نکنید. سعی کنید با خلق خوب پیگیری کنید. با بهتری و برتری و خوشی از هم جدا شوید. حال که سازش امکان ندارد، جدایی هم با خوشی باشد. بدانید که خداوند به هر کار نیک و بدی که انجام دهید بینا است. خدای نخواسته از روی نفهمی انتقامجویی نکنید.
زندگی برای مدارا کردن است. اختلاف سلیقه در تمام زندگیها هست. خوش به حال کسانی که تحمل سلیقه دارند؛ نه حذف آن. در حفظ زندگی اجر خاصی است. امام علی علیه السلام می فرماید: ... وَ عَوِّدْ نَفْسَكَ التَّصَبُّرَ عَلَى الْمَكْرُوهِ، وَنِعْمَ الْخُلُقُ التَّصَبُرُ فِي الْحَقِّ؛[8] بهترین اخلاق این است که تحمل بالا برود.