1401/02/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره بقره)/سوره بقره(آیات229و230) /توصیه اسلام بر پایان زندگی با نیکوکاری
﴿الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ ۖ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ ۗ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ ۖ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ ۗ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا ۚ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾[1]
﴿فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّىٰ تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ ۗ فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يَتَرَاجَعَا إِنْ ظَنَّا أَنْ يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ ۗ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ﴾[2]
آیات مربوط به نظام خانوادگی و بحث طلاق بود. شیطان شیطنت میکند و بین همسران جدایی میاندازد. در جایی که ناراحتی بین دو همسر به وجود میآید، شیطان خوشحالی میکند.
این آیه بحث طلاق رجعی است. وقتی مرد زن را طلاق میدهد و رها میکند در دو طلاق اول، مرد حق رجوع دارد. طلاق دست مرد است و حق اوست. با همان مهریه قبلی میتواند رجوع کند. بعد از اتمام عدّه اگر رجوع کرد، عقد مجدد با مهریه جدید نیاز است. مرتبه سوم دیگر مرد نمیتواند رجوع کند. تمام خصوصیاتش تمام میشود. در یک مجلس دو طلاق امکان ندارد. باید جداگانه باشد. یا نگه داشتن با خوشی و سازگاری است و یا در صورت جدایی باید با احسان باشد.
تسریح یعنی رها شدن.
علامه مصطفوی می نویسد: سرح... و التحقيق أنّ الأصل الواحد في هذه المادّة: هو ما يقابل الإمساك، فانّ الإمساك جعل شيء متمسّكا و مرتبطا و متعلّقا (وابسته)، و في قباله الإسراح و هو جعل الشيء منطلقا غير متعلّق... الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسانٍ؛ فيخيّر المرء بين إبقاء التعلّق و حفظ المرابطة بينهما، و بين قطع العلاقة و التخلية و الاسترسال، و لا بدّ أن يكون كلّ منهما بالمعروف.[3]
پایان زندگی باید با نیکوکاری باشد. اسلام در بحث طلاق؛ چه ادامه و چه قطع کردن را هر دو بر اساس محبت پایهریزی کرده است. این بحث مهمی است. هر دو را با محبت پایهریزی کرده است. اگر میخواهید ادامه دهید بر اساس محبت سازش کنید و اگر میخواهید تمام کنید با نیکی باشد.
و لا تاخذوا...؛ حلال نیست چیزی از مهر زنان و حقوق آنان گرفته شود. مگر اینکه خوف این باشد حدود الهی رعایت نشود. حدود محدودیت میآورد. عربها به دربان میگویند حدّاد. حدود به همین جهت است که با حساب و کتاب است.
اگر ترس این دارید که حدود الهی رعایت نشود، اشکالی ندارد که اینها فدیه دهند. طلاق حق مرد است ولی خانم میتواند با مهریه یا دادن دیگر حقوق به شوهر، حق طلاق را بگیرد. مصالحه کند که طلاق دست او باشد. شرط ضمن عقد هم میتواند داشته باشد. به شرطی همسر شما میشوم که این حقوق در اختیار من باشد.
تلک حدود الله...؛ اینکه طلاق رجعی دو بار است و اینکه اگر خواستید جدا شوید باید با احسان باشد و ماندن با معروف و اینکه به حدود هم تجاوز نکنید، همه حدود الهی است. و من یتعدّ...؛ کسی که از حدود الهی تجاوز کند ظالم است. رد کردن خطوط قرمز باعث ظلم به خود و جامعه است.
فان طلقها...؛ اگر مرتبه سوم زن را طلاق داد، این خانم بر این آقا حلال نیست؛ مگر اینکه شوهر دیگری را انتخاب کند. اگر آن شوهر طلاق داد میتواند دوباره با اولی ازدواج کند. قدیم در اعراب جاهلی طلاقها پشت سر هم اتفاق میافتاد. برای اینکه خداوند از به هم خوردن زندگیها جلوگیری کند، طلاق رجعی را دو بار قرار داد. در بار سوم محلّل نیاز است؛ یعنی واسطه شدن یک ازدواج بین آن ازدواج قبلی.
فان طلقها فلا جناح...؛ اگر شوهر دوم طلاق داد، باکی نیست که با شوهر اول ادامه دهد. اجبار بر طلاق هم جایز نیست. باید به اختیار باشد. این از سوی اسلام برای چنین افرادی یک تنبیه است. اگر طلاق برای بار نهم باشد، حرام ابدی است.
ان ظنا ...؛ اگر گمان میکنند که میتوانند حدود الهی را رعایت کنند، میتوانند ازدواج کنند. عده و اقسام طلاق، فاصله شدن محلل و حرمت طلاق سوم و مانند آن که نباید حقی از زن بدون رضایت او بگیرد، همه حدود الهی هستند.
یبینها...؛ اینها را خدا برای مردمانی بیان میکند که اهل دانش و فضل هستند و میخواهند چیزی بدانند. احکام الهی برای جاهلان نیست. برای مردمان فهیم است. مردمان فهیم این قوانین الهی را میفهمند.