1400/12/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره بقره)/سوره بقره(آیات208الی212) /تبیین و توضیح واژگان-مراتب سلم
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ۚ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ﴾[1]
﴿فَإِنْ زَلَلْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْكُمُ الْبَيِّنَاتُ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾[2]
﴿هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِنَ الْغَمَامِ وَالْمَلَائِكَةُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ ۚ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ﴾[3]
﴿سَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَمْ آتَيْنَاهُمْ مِنْ آيَةٍ بَيِّنَةٍ ۗ وَمَنْ يُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾[4]
﴿زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا ۘ وَالَّذِينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۗ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ﴾[5]
آیات گذشته درباره اقسام مردم بود به خصوص افرادی که حاضرند جانشان را برای رضایت خدا بدهند. در آیه 208 وارد قانونی دیگر از قوانین اسلام میشود که همه شما مؤمنین وارد در سلم شوید. سلم صلح و سلامتی است.
ادخلوا اعم از مادی و حقیقی است؛ یعنی دخول در صلح و سلامتی.
علامه مصطفوی می نویسد: ... السلم مصدر بمعنى التوافق و رفع الخلاف و الخصومة. و أنّ الأصل الأوّلي في الإسلام هو المسالمة إذا تمايل المخالف، و لا يجوز الاستسلام و طلب المسالمة من جانب المسلمين ابتداء، فانّ هذا علامة الوهن و الضعف في إرادة المسلمين و إيمانهم، فانّهم الأعلون إن كانوا مؤمنين.[6]
از کف به معنی منع است. کف را که عرب میگوید کف چون چیزی که داخل دست قرار میگیرد محافظت میشود و ریزش ندارد.
در کتاب التحقیق فی کلمات القرآن آمده است: کفّ... و التحقيق أنّ الأصل الواحد في المادّة: هو منع عمّا هو يقرب من الفعليّة و التحقّق.[7]
ترجمه: کسانی که ایمان آوردید، بدون هیچ منعی در مقام صلح و صفا باشید.
بین دو قدم را خطوه گویند. وسوسهها و گامهای شیطان را دنبال نکنید که دشمنیاش را برای شما آشکار میکند.
اگر از ابانه باشد یعنی دشمنیاش را روشنگری میکند یا دشمنیاش برای شما آشکار است.
به معنی لغزش است.
راغب می نویسد: زل : الزلة في الأصل استرسال الرجل من غير قصد.[8]
نظر نگاه با تأمل است. میتوان گفت رؤیت نگاه ابتدایی است. گاهی نظر به معنی بصیرت هم به کار میرود.
آیا کافران انتظار دارند که خدا اینها را در سایهبانهایی از ابر و فرشتهها قرار دهد؟
جمع ظُلّه یعنی سایهبان. فیء آفتاب برود و نور زایل شود فیء است. ولی نور زایل نشده ولی مخدودش کردن سایهبان است. زمانهای قدیم رسم بود بزرگان در آفتاب که حرکت میکردند، خدم و هشم چترهایی را در روی سرشان میگذاشتند. عرب از باب تضاد به چتر میگوید شمسیه. ظلل یعنی سایهبان و پردههایی از ابر.
و حال آنکه این کارها گذشت و چرخ زمان بر نمیگردد. عقربه زمان همیشه سمت جلو میرود و عقبگرد ندارد. انسان باید از فرصت استفاده کند. این امر گذشت. به حضرت حق همه امور بر میگردد. کار مادی و کار معنوی خوب و بد را شامل میشود.
حال که امور بازگشتش به حضرت حق است باید مراقب باشیم. در صراط مستقیم باید همراه رسل الهی حرکت کنیم.
سل در اصل اسئل بوده است. از سؤال است. ای پیغمبر از بنی اسرائیل سؤال کن چقدر آیات و دلایل روشن برای شما آمد؟ چقدر پیغمبر آمد؟ 124000 پیامبر آمد که بیشتر آنها بنی اسرائیلی بودند. چقدر انبیای الهی را فرستادیم.
آیات بینات یعنی انبیای الهی. کسی که نعمت الهی را بعد از آمدنش تبدیل کند که یک مصداقش استفاده نکردن است، خدا عذابش شدید است بر کافران. عقاب الهی بسیار سخت است. ما باید مراقب باشیم به عقاب الهی مبتلا نشویم.
کسی که نعمت الهی را بعد از آمدنش تبدیل کند، خدا عقابش شدید است. اطلاق نعمت بر انبیای بنی اسرائیل و رسولان الهی شده است. نعمت همه نعمتها را شامل میشود حتی نعمتهای مادی که در اختیار من و شما است.
حیات دنیا برای کسانی که کافر شدند یک آرایش خاص دارد. آنها حیات آخرت را که قبول ندارند. این حیات دنیا برایشان زیبایی دارد. اینها اهل ایمان را مسخره میکنند. کسانی که کافر هستند مؤمنین را مسخره میکنند.
کسانی که تقوا دارند روز قیامت بالاترین مقام را دارند. کافران ویژگیشان علاقه به دنیا است و مؤمنین را هم مسخره می کنند ولی بدانند که ﴿يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ﴾؛[9] بالا دست اینها اهل تقوا در فردای قیامت هستند. مقامی بالاتر از تقوا نیست. تقوا مقول به تشکیک است و با هر مرحله قابل صدق است. با مؤمن صادق است. ایمان هم مانند علم مقول به تشکیک است. ما مؤمنینم امام عصر علیه السلام هم مؤمن هستند ولی ما کجا و ایشان کجا.
کسانی که تقوا دارند فوق این کافران هستند. فوقهم به الذین کفروا بر میگردد. فوق برخی مؤمنین هم متقین هستند؛ چرا که مرحله بالاتری رسیدهاند. فردای قیامت هم کمال است و هم برتری است و هم نسبت اخروی است. خصوصیات دنیا منقطع میشود ولی خصوصیات دنیا تجلی می یابد.
خدا هر کس را بخواهد روزی میدهد بدون اینکه حساب و کتابی باشد. روزی الهی به لحاظ خدا به غیر حساب است ولی این غیر حساب، حسابی لازم دارد. حساب الهی بیحساب است ولی مترتب بر حساب ما است؛ ﴿فَسَوْفَ يُحَاسَبُ حِسَابًا يَسِيرًا﴾.[10] چون خود در دنیا، خودش را حساب کرده است خداوند رزق دائمی و همیشگیاش نیاز به اخذ و استمرار دارد.
تا که از جانب معشوق نباشد کششیکوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد[11]
تا این خوبیها نباشد به جایی نمیرسد و حال آنکه خداوند به هر که بخواهد روزی بیحساب میدهد. عرض کردیم این بغیر حساب، به لحاظ نفس اعطای خدا منافاتی ندارد که از نظر عبد حساب داشته باشد. تا عبد کاری نکند مورد عطا قرار نمیگیرد. باید وارد مجلس حضرت حق شویم تا مورد اطعام حضرت حق باشیم. یرزق من یشاء افراد داخل در این سلم هستند.
سلم هم دارای مراتب است. سلم زبانی داریم؛ خدا میگوییم این گونه است. سلم قلبی داریم که اطاعت قلبی است. مهمتر از همه اطاعت فعلی است. جسم هم مانند روح مطیع میشود. انقیاد عملی است که انقیاد قلبی و زبانی دارد. ما شکیل و هم شکل خود را میسازیم. شکل میدهیم. همواره در حال پردازش و پیرایش هستیم. همه اینها دارای مراحلی است.
اگر خدای نکرده بعد از اینکه بیّنات و معجزات و پیامبران برای شما آمد، راه خطا رفتید، پس بدانید که خداوند هم عزیز است یعنی مغلوب واقع نمیشود و حکیم است یعنی آنچه باید بداند و مصلحت است، میداند. توانا و دانا است. لازمه این دو صفت است. کسی که عزیز است قدرت دارد و کسی که مسائل را میداند اهل دانایی است. عزیز قدیر را دارد و حکیم علیم را به ملازمه دارد. اسمای الهی مفردا و مرکبا متفاوت است. کسانی که بیراهه بروند بدانند برای خدا ضرری ندارد چرا که خداوند هم عزیز است و هم حکیم.