1400/12/01
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره بقره)/سوره بقره(آیه186-187) /بیان حدود الهی با رعایت ادب در کلام
﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ﴾[1]
﴿أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَىٰ نِسَائِكُمْ ۚ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ ۗ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ ۖ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ ۚ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ۖ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ ۚ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ ۗ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا ۗ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ﴾[2]
آیه کریمه انسانها را عبادی خطاب کرده است که لطافت مهمی است. لطافت دیگر انحصارهای آن است، به گونه ای که حضرت حق خود را با هفت ضمیر مورد خطاب قرار داده است؛ که در آیات دیگر نیست.
مردم آمدند از رسول مکرم صلی الله علیه و آله سؤال کردند که این خدایی که اصرار بر آن دارید کجاست؟ چطور می شود با او مرتبط شد؟ آیه کریمه برای پاسخ به این سؤالها مطرح شد. خداوند از همه به موجودات نزدیکتر است. رسول اکرم صلی الله علیه و آله باید جواب بدهند. مرتبطان با ایشان هم باید پاسخگوی مردم باشند.
وقتی از منِ خدا سؤال میکنند، فانّی قریب؛ به آنها اعلام کن که من نزدیک هستم. سومین خطاب متکلم وحده. گفتند ندا دهیم یا نجوا کنیم با خدا؟ فرمود من نزدیکم. اجابت میکنم دعوت کسی را که مرا بخواند.
اجیب از ماده جوب است. جواب به معنی نفوذ کردن است.
علامه مصطفوی می نویسد: «جوب... و التحقيق أنّ الأصل الواحد في هذه المادّة: هو الخرق و النفوذ، و هو إمّا تأثر في المادّة أو في المعنى، فيقال: جاب الصخرة أي نقبها. و جاب القميص أي خرقها. و جاب البلاد أي قطعها سيرا، فكأنّه خرق البلاد و نفذ فيها. و الجواب و الجابة عبارة عن ردّ كلام أو المقابلة بعمل يؤثّر في الطرف و ينفذ في قلبه و يخرق مشكله الصعب و يحلّ عقده».[3]
جواب هم در دل فرد نفوذ میکند و او را قانع می کند. اجابت هم نفوذ میکند. دعا نافذ شد. من جواب کسی را که مرا بخواند میدهم؛ اذا دعان. دعانی بوده است؛ پس باید استجابت کنید. هر استجابتی جوابی دارد.
باید ایمان به من بیاورید، شاید رشد کنید. سؤال و دعا برای این است که انسان رشد کند. انسان مأمور به دعا کردن است. شهرت دعا به لفظ فقط نیست؛ بلکه دعا به حال انسان و استعداد او است و لفظ مرحله بعدی است. خواندن، نماد دعا است. دعا استعداد وجودی است. بهترین دعا دعا بر وفق احوال است. هرچه کسی میخواهد، به وفق وجودیاش میخواهد. خدا همه را عباد خوانده است.
الهی گر بخوانی بنده من، بگذرد از عرش خنده من؛ یعنی متصل میشوم.[4]
احل لکم لیلة الصیام الرفث الی نسائکم؛ حلال است برای شما در شبهای روزه همبستر شدن با زنهایتان.
رفث یعنی چیزهایی که ذکرش قبیح است.
علامه مصطفوی می نویسد: «رفث... و التحقيق أنّ الأصل الواحد في هذه المادّة: هو التمايل العملىّ الى النساء، و له مراتب من الممازحة و المداعبة و التقبيل و التماسّ و المقاربة، و هذا التمايل إذا كان في غير مورده و من غير مشروع: فهو قبيح و فاحش».[5]
چقدر قرآن مؤدبانه حرف میزند. انسان باید ادب را از آیات شریفه بیاموزد. انسان هر حرف زشتی را نباید بر زبان جاری کند.
هن لباس لکم و انتم لباس لهن؛ لَبس و لُبس یعنی پوشیدن اشتباه. لُبس پوشیدن است. زینت است و عیبهای انسان نمایان نمیشود. خانمها برای شما لباس و آنها هم لباس شما هستند. عیب هم را باید بپوشانید.
علم الله انکم...؛ خدا میدانست که شما به خود خیانت میکنید. روزه در اوایل زمان جعل این طور بود که فقط اول شبها میتوانستند روزه را افطار کنند، اما بعد که میگذشت دیگر نمیتوانستند. شبها آمیزش با زنها هم جایز نبود. بعد خداوند شبها را اجازه داد برای مسائل زناشویی. خدا میدانست که برخی نمیتوانند این حرمت شرعی را نگه دارند، لذا آن را حلال کرد.
فتاب علیکم؛ خداوند توبه شما را پذیرفت و گذشت. حکم را برداشت. خوّات بن جبیر انصاری از صحابه رسول الله صلی الله علیه و آله در خندق کار میکرد و شب موقع افطار خوابش برد. روز بعد هم کار میکرد. بین روز بیهوش شد و از حال رفت. رسول الله صلی الله علیه و آله از خداوند متعال خواستند که این حکم را بردارد که دعایش مستجاب شد.[6]
فالآن فباشروهنّ؛ باشروا از ماده بشر است؛ از باب اینکه در مسائل زناشویی پوستها با هم تماس میگیرد. مجامعت و آمیزش کنید. و ابتغوا ما کتب الله لکم؛ و واجبات الهی را رعایت کنید.
و کلوا و اشربوا...؛ بخورید و بیاشامید تا خط سفیدی آسمانی از خط سیاه آسمانی مشخص شود؛ یعنی تا طلوع فجر صادق. هنگام فجر، امساک برای روزه شروع میشود. روزه را تا شب تمام کنید. شب شرعی که اذان مغرب است. جالب این است که در آیه شریفه برای خوردن و آشامیدن و افطار، حکم را بیان کرد؛ که از این حکم امساک هم مشخص میشود. روشنایی افق از تاریکی آن مشخص شود. ثم اتموا الصیام الی اللیل و لا تباشروهن و انتم عاکفون فی المساجد؛ یعنی وقتی روزه هستید حرمت آمیزش در طول روز است.
از عاکفون دو حکم و حرمت استفاده میشود. یکی اینکه در مساجد به طور کلی مجامعت حرام است. دوم اینکه وقتی معتکف هستید نیز حرام است. یک حرمت ذاتی برای کل مساجد است و دیگری حرمت عارضی آمیزش در اعتکاف که سه روز یا بیشتر است.
تلک حدود الله؛ اینها احکام الهی است. نزدیک حرمتهای الهی نروید. خداوند این گونه احکامش را برای مردم بیان میکند؛ شاید شما به تقوا برسید.
کذلک... لعلهم یتقون؛ همه اینها برای تقوا است. ان شاء الله سیر و سلوکمان را با انجام واجبات و ترک محرمات به نتیجه برسانیم. سیر و سلوک دو چیز است؛ انجام واجبات و ترک محرمات. بهترین سیر و سلوک همین است. قرآن هم میخواهد همین را نهادینه کند.