1400/11/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره بقره)/سوره بقره(آیات 174الی176) /اثرات کتمان آیات الهی و نتیجه حرام خواری
﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا ۙ أُولَٰئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[1]
﴿أُولَٰئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَىٰ وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ ۚ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ﴾[2]
﴿ذَٰلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ ۗ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِي الْكِتَابِ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ﴾[3]
در آیات گذشته صحبت از این بود که خداوند برخی از اشیاء را خوردنش را بر انسان حرام کرده بود. میته و خون و گوشت خوک و آنچه نام خدا بر آن برده نشده، حرام است. اینها تمثیل است و حصر نیست. برخی امور دیگر حرام ذاتی یا عرضی میشود. اینها ذاتا خوردنش بر انسان حرام است؛ مگر اضطرار رخ دهد که برای حفظ جان اشکال ندارد. خدا غفور و رحیم است. بعد باری تعالی میفرماید: کسانی که کتمان کنند آنچه از کتابی که از سوی خدا نازل شده است، با بهای اندکی خرید و فروش میکنند. بهای کم معامله با دنیا است. اینها که اهل کتمان و اهل اشترای آیات الهی با ثمن اندک هستند جز آتش نمیخورند. این آیه یکی از آیات تجسم اعمال است.
1. کتمان آیات الهی و بی توجهی به آنها مساوی با آتش درونی است.
2. دیگر اینکه خدا با اینها حرف نمیزند و پاکشان نمیکند. پاک کردن خدا شرطش پاک بودن انسان است. تا خودمان اهل تزکیه نباشیم خدا ما را مزکّی نمیکند. تا خودمان تزکیه نشویم خداوند تزکیهاش به ما تعلق نمیگیرد. درون انسان آتش میشود و خدا با انسان حرف نمیزند و او را پاک نمیکند.
3. نتیجه دیگر اینکه برای اینها در آخرت عذاب دردناک و سوزناکی است. قلیل و الیم صفت مشبهه است و دلیل بر استمرار است.
حرامخوری نتیجهاش کتمان آیات الهی و بیتوجهی به آیات، نتیجهاش آتش شدن درون انسان است و اینکه خدا با او حرف نمیزند. این زجر است که روز قیامت خدا با دیگران حرف زند و با او حرف نزد. این سخت ترین عذاب است. چرا که دوستی داشته باشی با دیگران سخن بگوید اما با تو نه.
اینها کسانی هستند که ضلالت را نسبت به هدایت انتخاب کردند. دودش در چش خودشان میرود. عذاب در مقابل مغفرت است. خد اهل مغفرت است یعنی عذاب نمیکند. انسان اول خودش، خودش را عذاب میدهد.
فما اصبرهم علی النار؛ چقدر صبرشان بر آتش زیاد است و باید زیاد هم باشد و چارهای ندارند. یعنی چقدر این آتش سخت است، و سخت میگذرد. اینهایی که کتمان آیات الهی کردند هر لحظه در حال شدت عذاب هستند. سختیهاشان سستی نمیآورد.
کتاب تورات و انجیل و نیز قرآن است.
ذلک به همه اینها بر میگردد. این عذاب الیم که نتیجه کارهایشان است. این سختیهایی که در عذاب میکشند به این جهت است که خدا کتاب را به حق نازل کرد. تمام مشکل اینها این است که کتابی آمد حق بود و دعوت به حق کرد ولی پیرو نشدند. کتابی به این عظمت دست انسان بیاید، انسان طرفش نرود. شکر عملی این است که انسان شکرگزار نعمت باشد.
کسانی که در کتابهای الهی اختلاف کردند. اختلاف یعنی رفت و آمد. کسی که اختلاف دارد، رفت و آمد میکند؛ میرود و میآید. اینها اهل ظلم و ستم هستند.
اینها در یک شقاق هستند. هر اختلافی شقاق نیست ولی هر شقاقی اختلاف هست. گاهی کسی مشکل دارد با کسی، و گاهی مشکل منجر به دوری آنها میشود. شقاق بالاتر از اختلاف است. شقاق بعید یعنی اختلاف سنگینتر. یعنی حتی با خودشان هم دشمنی میکنند. آدم طوری شود که با خود عناد داشته باشد.
علامه مصطفوی می نویسد: « شقّ... و التحقيق أنّ الأصل الواحد في هذه المادّة: هو الانفراج المطلق سواء كان مع حصول تفرّق أم لا و سواء كان في مادّيّ أو معنويّ، و يقال له في اللغة الفارسيّة- شكافتن».[4]
امام صادق علیه السلام می فرماید: «من ساء خلقه عذب نفسه؛ کسی که بد اخلاق کرده، خودش را عذاب کرده است».[5] بد اخلاقان قبل از اینکه دیگران را اذیت کنند، خودشان را عذاب میکنند.
سنگینترین تجسم اعمال، در انکار آیات الهی است. اگر بر اساس حق عمل کردیم، دو ندارد. وحدت، دو ندارد. خدا و حق یکی بیشتر نیست. اگر بر اساس حق حرکت کردیم، همیشه موفقیم؛ وگرنه اختلاف و شقاق میافتد. بدترین شقاق، شقاق بین امتها است؛ که نتیجه اش اضمحلال است.