1400/10/26
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره بقره)/سوره بقره(آیات 154 الی 156) /شهید برازنده است بازنده نیست
﴿وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَٰكِنْ لَا تَشْعُرُونَ﴾[1]
﴿وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ﴾[2]
﴿الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾[3]
در ارتباط این آیه به آیات گذشته، در 50-60 آیات گذشته صحبت از اهل کتاب و یهود و مشکلاتی شد که برای پیامبر صلی الله علیه و آله پیش میآوردند. بعد آیات تغییر قبله و اهمیت آن و سپس امر به شکر و ذکر و کافر نشدن و کمک گرفتن به صبر و صلات آمد. از آیه 154 حضرت حق مطلب جدیدی را مطرح میفرمایند؛ و آن اینکه انسان آیندهای در پیش دارد. یکی از شایعاتی که در مدینه پخش میکردند؛ به خصوص پس از آمدن رسول مکرم صلی الله علیه و آله و جنگهای مختلفی که تحمیل می شد، میگفتند کسانی که کشته شدند از بین رفتند و هیچ بقایی ندارند. در مقابل این حرف نابخردانه مشرکین و منافقین، آیه آمد که به کسانی که کشته شدند در راه خدا اموات نگویید.
هم واژه قتل به کار رفته و هم اموات که جمع میت است. جمع میّت نیست. میّت جمعش موتی است. میت و میّت هر دو به این معنا است؛ انسانی از او قطع روح شود و آثاری که قبلاً داشت بر او مترتب نشود. قتل معمولاً سبب انقطاع است. قطع علاقه روح از بدن که مرگ است بر اساس سبب و عاملی است. در موت این گونه نیست. منتسب به خود فعل است.
حضرت حق میفرمایند؛ به کسانی که در راه خدا کشته شدند اموات نگویید، زنده هستند؛ ولی شما حیات آنها را ادراک ندارید. همه در عالم برزخ قرار میگیرند و زنده هستند؛ ولی شهید طوری است که مقامش را در این دنیا هم حس میکند؛ که عند ربهم یرزقون است. برای شهدا نابودی نیست.
شهید مقامی دارد که هر کس ادراک نمیکند. بزرگی از بزرگان نقل می کرد که در عالم برزخ که انسان قرار می گیرد همه نعمات و نقمات هست. شهدا در عالم برزخ از مقام ویژهای برخوردارند. قبر گوشهای از آن است. آن که جان میدهد با جانان معامله میکند. برای یکی از علمای بزرگی که در همین اواخر به رحلت الهی رسیدند و در عالم برزخ قرار گرفتند حالت این بزرگ مرد را دیدند که جنات تجری من تحتها الانهار در قبر اصطلاحی ایشان ساری و جاری است. همه ما در حال ساختن برزخ خود هستیم. دنیای ما پیش نیاز برزخ ما است. اگر در دنیا خوب بودیم، برزخ آباد است. اندازه قیامت و برزخ ما به اندازه اعمال شایسته و صالح ما در این دنیا است.
مواد امتحانی شما امور مختلفی است: گاهی ترس، گرسنگی، کمبودهای مالی و نفسانی، کمبود میوهجات و ثمرات مختلف؛ حال که مواد مختلف بود باید دید چه کسانی جزع و فزع دارند. برخی صبر میکنند و برخی شکر میکنند. مقام شکر بالاترین مقام در ابتلائات است.
بشر الصابرین مقام میانه را بیان کردند. عنایت داشته باشید موارد امتحانی هم ترس و گرسنگی و نقص ثمرات و مال است. کسانی که جهاد فی سبیل الله دارند و شهید میشوند، در مقام امتحان خوف و جوع و نقص اموال و انفس و ثمرات هستند. اینها انسانهای برازنده هستند نه بازنده. این منفصله حقیقیه است که یا بازنده هستیم یا برازنده. برازندگی مطلوب است. زندگی ما در بندگی است و بندگی ما در برازندگی است. در این صورت در عالم برزخ قرار میگیریم و همهاش نعمت در نعمت است. کسانی که اهل عمل صالح باشند نتیجه این میشود به او اجازه میدهد همانندهای خود را در عالم برزخ و غیر آن برای محافظت بسازد. آیت الله العظمی بهاء الدینی میفرمودند که مرحوم میرزای قمی را در عالم برزخ دیدم که دستش خیلی باز است. اگر میرزا شدیم دستمان در عالم برزخ باز است. تا کسی میرزای کوچک نشود میرزای بزرگ نمیشود. باید برای خود برنامهریزی کرد. برای دنیا برنامهریزی کنید تا در عالم برزخ دستتان باز باشد. اگر در عالم برزخ باز باشد، در قیامت باز است. نکند با اغلال محشور شوید. اعمال زشت غل و زنجیر میشود. خدا غل و زنجیر نمیسازد. ما خودمان میسازیم. خدا رحمت دارد. شهید چون این وارستگی را دارد این غل و زنجیر به سراغش نمیرود. در راه خدا که کشته شد فصل الخطاب است. بالاتر از آن مقامی نیست. مقام علما را بنگرید. عالم است که شهیدپرور است. اشراف بر شهید دارد. شهید نتیجه پرورش اسمای الهی است. علما این اسما را پخش می کنند. در این دنیا با اسمای حسنی سر و کار داشته باشید. برای شهدای صدر اسلام نیست، برای شهدای کل تاریخ است. هر شهیدی در طول تاریخ باشد، همین مقام را دارد. حیات هم دست شهدا است.
سبیل با صراط فرق دارد. سبیل راه وسیع است. صراط راه مستقیم است. سبیل الله یعنی راهی که وسعت دارد. به اندازه خود اسماء الله وسعت دارد. همه انبیاء و مردم جمع شوند همه در این راه مسابقه خیرات میدهند. هر کس اخلاصش بیشتر باشد، روانتر است. ما هم به موارد مختلفی امتحان میشویم. این ادراک حیات برای هر کسی میسّر نیست. بارها حضرت علامه حسن زاده قدس الله نفسه الزکیة میفرمودند که آقاجان من، بکوشید خودمان در تشییع جنازه خودمان حاضر باشیم. اجازه بدهید این را اقرار کنم که در روز تشییع ایشان احساس شد، ایشان جزو مشیّعین هستند.
لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله امواتا، نمادش در شهید است؛ ولی پشت پرده آن، عالم شهید پرور است. وصیتنامه شهدا را بخوانید که تمام اینها راهنمای سیر و سلوکی داشتند. عالمی دست آنها را گرفته است و پروریده شدند. فردای قیامت هم دارای شفاعت میشوند. مقام معظم رهبری در مکالمهای که برای یکی از شهدا داشتند فرمودند: میدانید ایشان شفاعت میکند. شهید هرچه اخلاصش بالاتر، مقامش بالاتر است. حفظ جان واجب است. چقدر مراقبت میکنیم. شهید همانی را که دیگران محافظت میکنند، در طبق اخلاص میگذارد.
کلمه استرجاع راه برون رفت از خیلی مشکلات است. یعنی ما در توحید فعلی برسیم. شهید و عالم به توحید فعلی رسیدهاند. تا به توحید فعلی نرسند، به تربیت نفوس نمیرسند. قبور اولیاء را زیارت کنید چون آنجا محل تجمع فرشتههای الهی است. جایی که چنین باشد همهاش برکت است. ولو بی نام و نشان است. چون موکل بر آنها هستند. عالمی که در مسیر حضرت حق باشد تمام حالاتش شهیدپرور میشود. در حفاظ امنیتی الهی قرار میگیرند.
اگر مجاهد فی سبیل الله، عالم و امام و نبی باشد دیگر چه می شود! اینکه می روید محضر امام رئوف امام رضا علیه السلام سلام میدهید؛ از فرشتهها و اذن دخول میگیرید، جایی میروید مهم است، امنیت دارد. چند حفاظ را باید رد شوید. در عالم اجساد این است، در عالم ارواح از این قویتر است. حلقههای امنیتی بیشتر است. هرچه خلوص بیشتر رد شدن بهتر و راحتتر. آنی که ما را در برزخ عبور می دهد. آنجا فرمود ان الله مع الصابرین؛ اینجا فرمود و بشر الصابرین. پناهندگی ما به اوست. باقی پناهندگیها بیخود است. شخصی به معراج رفت، حالاتی برایش رخ دارد. گفت چه بگویم؟ گفت برای خدا چه بگویم؟ گفت یا علی مدد! هو العلی. اگر اسم حافظ را بیاورد که نمیشود. گفت خدایا تو علی هستی.