1400/10/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره بقره)/سوره بقره(آیه 137-138) /رنگ خدایی گرفتن با توحید عملی و عبودیت
﴿فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا ۖ وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِي شِقَاقٍ ۖ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ ۚ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾[1]
﴿صِبْغَةَ اللَّهِ ۖ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً ۖ وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ﴾[2]
ماده کفی به معنی کفایت کردن است و اینکه شیء به مرحلهای برسد که به تمام و کمال برسد.
علامه مصطفوی می نویسد: «کفی... و التحقيق أنّ الأصل الواحد في المادّة: هو ما يرفع الحاجة و ما يعادل مقدارها. و أمّا مفاهيم- القيام بالأمر، و القنوع، و ما يحصل به الاستغناء: فمن آثار الأصل و لوازمها».[3]
شقاق به معنی ستیز است.
در کتاب التحقیق فی کلمات القرآن آمده است: «شقّ... و التحقيق أنّ الأصل الواحد في هذه المادّة: هو الانفراج المطلق سواء كان مع حصول تفرّق أم لا و سواء كان في مادّيّ أو معنويّ، و يقال له في اللغة الفارسيّة- شكافتن».[4]
اگر شما ایمان بیاورید به مثل آنچه ایمان آوردند هدایت شدید ولی اگر رو گرداندند در شقاق هستند.
ایمان مساوی هدایت است و روی گردانی از اولیای الهی و انبیاء مساوی ستیز است. بشر یا در هدایت است یا در ضلالت و غوایت. نتیجه ضلالت و غوایت اختلاف و ستیز با هم است.
اگر از حق رو گردانید شکی نیست که در شقاق و ستیز هستید و همیشه در نبرد با حق هستید. کسی که از حق فاصله بگیرد در حق است.
فسیکفیکهم الله؛ اگر چنین باشد به همین زودیها تو را از شرّ و آسیب آنها نگه میدارد و کفایت میکند. اگر رو برگردانید بدانید خدا به کمک شما میآید؛ یا به پیروزی شما یا رسوایی آنها.
و هو السمیع العلیم؛ هو یعنی این الله که شما را کفایت میکند، هم شنوا است و هم دانا. سمیع است؛ یعنی توطئه آنها را میشنود. علیم است؛ یعنی دانا به کارهای آنها است. دسیسه و نیرنگهای آنها را میداند. خدا شما را مراقبت میکند. اسم شریف سمیع و علیم علاوه بر احاطه، محافظت هم دارد. در جاهایی که آسیبی یا نگرانیای هست، میتواند متوسل به اسم شریف یا سمیع و یا علیم بشود. خداوند شما را کفایت میکند. یعنی محافظت میکند و کارهایی که پشت کردند به شما جبران میکند. خداوند ناظر در مواقع حساس است.
صبغه یعنی رنگ. نه هر رنگی بلکه رنگی که جلا داشته باشد.
علامه مصطفوی می نویسد: «الصبغ...و التحقيق أنّ الأصل الواحد في هذه المادّة: هو غمس في شيء غمسا ظاهريّا أو معنويّا يوجب تغيّرا في حالته و تحوّلا».[5]
تمام این هدایتها و توسلات و تهجدها و حقگراییها و انبیایی که ذکرشان شد، برای صبغة الله آمدهاند. و من احسن من الله صبغة؛ چه چیزی زیباتر و بالاتر از رنگ الهی. و نحن له عابدون؛ عبادت خودش رنگ الهی است. هر لحظه ما در حال تعین به تعینات الهی هستیم. این همه لطف خدا به بندگی مجاز ما است. اگر به حقیقت عبادت کنیم با ما چهها کند.
بندگی رنگ الهی است. رنگ خدا است که به وسیله ایمان و سیره انبیای الهی و توحید و حالات آنها ما را متعیّن و متشخص کرده است. خداوند دارای رنگ است.
مضاف الیه موجودات تکویناً حضرت حق است، اگر تشریعاً خود را منتسب کنیم، مهم است. خدایی شدن یعنی رنگ الهی گرفتن. خداوند رنگ جسمانی ندارد. اضافه اشراقیه دارد. مانند اضافه مقولی و مشهوری نیست که دو طرف باشد. مضاف و مضاف الیه در اضافه اشراقی فقط یک طرف است. مضاف الیه طرف حق است که حی و قیوم است. ضبغة الله اضافه اشراقیه است. کان الله اگر ما هم مع الله باشیم، رنگ خدا گرفتیم.
مشیة الله از کانال وجودی انسانی میگذرد و مشیة و اراده انسان است. صبغة الله هم از دایره وجودی انسان میگذرد. باید دید چقدر با متعیات حضرت حق عجین شدیم. هرچه توحید فعلی را تقویت کنیم و اینکه عالم محضر خداست و در محضر خدا معصیت نباید کنیم، رنگ خدا میگیریم. کشیک نفس باید کشید. حضرت علامه حسن زاده آملی فرمودند: یک لحظه هم از مراقبت نباید غفلت کنیم. اگر لحظهای غافل شویم، از صبغةالله فاصله گرفتهایم. در تفسیر این آیه فرمودند که صبغة الله کپسول نیست که بخوریم. باید آرام آرام تمرین کنیم. در حریم فعل الهی خود را قرار دهیم. تحت مشیت الهی هستیم ولی اگر به اراده خود، در مشیت خدا قرار گرفتیم مهم است. بقیه رنگ خدا را به تکوین میگیرند و انسان رنگ خدا را به تشریع و اراده باید بگیرد.
نحن له عابدون؛ به عبودیت است.
وَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ الْهَاشِمِيِّ-مَوْلَى أَبِي جَعْفَرٍ-،عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) ،فِي قَوْلِ اللَّهِ:صِبْغَةَ اللّٰهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّٰهِ صِبْغَةً قَالَ:«الصِّبْغَةُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(عَلَيْهِ السَّلاَمُ)بِالْوَلاَيَةِ فِي الْمِيثَاقِ».[6]