1400/10/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره بقره)/سوره بقره(آیات134تا136) /ترسیم چگونگی تسلیم در برابر خداوند و نوشتن کارهای هر امت به حساب خودش
﴿تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ ۖ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُمْ مَا كَسَبْتُمْ ۖ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[1]
﴿وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ تَهْتَدُوا ۗ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا ۖ وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾[2]
﴿قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَىٰ وَعِيسَىٰ وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ﴾[3]
امت بر یک گروهی اطلاق میشود که امامی و پیشوایی دارند که دنبالهرو باشند. امت گاهی مقابل امام است؛ یعنی مردم و امام یعنی پیشوا. در برخی کاربردها امت هم شامل امام میشود و هم شامل مأموم میشود. امت بر گروهی اطلاق میشود که دین و ملت و هدفی داشته باشند. آیینی داشته باشند. تلک امت در این آیه اعم از این است که امام باشد یا امت.
لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُمْ مَا كَسَبْتُمْ؛ گروهی بودند که بر آنها روزگار گذشت، آنچه از نیک و بد بود به دست آوردند. کارهای هر امت به حساب خودشان نوشته میشود. هر کس در نظام وجود عهدهدار کار خودش است. قانون کلی است که این امت آنچه به دست آورده برای خودش است؛ چه به نفعش باشد و چه به ضررش. هر کس پیامد عمل خویش را به عهده دارد. باید مراقب باشیم در گرو اعمالمان هستیم.
گفتند یهودی یا نصارای باشید تا هدایت شوید. بگو بلکه ملت ابراهیم حنیف است. حنیف یعنی تمایل از باطل به حق و جنیف یعنی تمایل از حق به باطل. آنها گفتند اگر یهودی و نصارای باشید هدایت میشوید و گمان کردند هدایت مخصوص یهود و نصاری است. بگو ملت ابراهیم از باطل رو به حق دارد. ملت خداپرست است و از مشرکان نیستند. شرک جلی و حتی خفی ندارند. اگر شرک خفی باشد اخلاص را هم شامل میشود.
قولوا آمنّا بالله و ما انزل الینا و ما انزل الی ابراهیم ... من ربهم لا نفرق بین احد منهم و نحن له مسلمون؛ این آیات ترسیم میکند چطور حرف بزنیم. ما تمام انبیای الهی را تأیید می کنیم. ما اهل تسلیم و اسلام هستیم. بین آنها فرقی نمیگذاریم. هیچ پیغمبری با دیگری تزاحم ندارد. دار وحدت و دار توحید و رسالت دار تزاحم نیست. بگو به خدا ایمان آوردیم. اسباط یعنی نوادگان. آنچه به آنها نازل شد ایمان آوردیم. آنچه جناب عیسی و موسی علیهما السلام به آنها داده شده است. آنچه تمام انبیاء آوردند ایمان آوردیم. فرفی بین انبیاء نمیگذاریم و مقابل توحید و حق تسلیم هستیم.
از این آیات استفاده میشود که انسان در دنیا تکلیفی دارد که باید انجام دهد. هر کس تکلیفش به اندازه خودش است. ضابطه کلی این است که فرد و جمع پاسخگوی اعمال خودشان هستند. جوامع الهی مسئولیت همگانی دارند. همه جامعه باید پاسخگوی اعمالشان باشند. در این دورهای که ما هستیم اگر برخی آسیبها کلی شود باید پاسخگو باشیم و جامعه پاسخ دهد. این قانون کلی است که لها ما کسبت و لکم ما کسبتم. ما باید مؤمن به تمام انبیای الهی باشیم. این قانون حق است. هر کس پاسخگوی عمل خودش است.
نحن له مسلمون چند بار تکرار شده است. ما انزل الی ابراهیم هم تکرار شد که دلیل بر اهمیت آن است. نام چند پیغمبر برده شد: ابراهیم اسماعیل، اسحاق، یعقوب، موسی و عیسی و اسباط. بعد ذکر عام بعد از خاص و ما اوتی النبیون.