1400/09/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره بقره)/سوره بقره(آیه 124) /مقام امامت، مقام عهد الهی
﴿وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾[1]
آیه را باید با دقت و تأمل و دید معرفتی و دستور العمل سیر و سلوکی نگاه کرد؛ چرا که گذشته چراغ راه آینده است. آیات الهی که حکایت از حالات برگزیدگان الهی دارد خودش یک سیر و سلوک است. یک برنامه منظم و مدون برای رسیدن به کمالات است. ما گمشدهمان کمالات است. ما کمبودهای زیادی داریم که باید جبران کنیم. ابتلا، دادن کلمات، اتمام کلمات و رسیدن به نتیجه آنها. ما نسل منقطع نباید باشیم. یک نسل جسمانی است و یک نسل معنوی. ما در تداوم سیر و سلوک باید نقش داشته باشیم و آن را دست به دست کنیم. گذشتگان به ما رساندند و ما به دیگران برسانیم. انی جاعلک للناس اماما معنایش همین است.
جعل تألیفی است. امام قرار دادن حضرت ابراهیم علیه السلام یعنی هدایتگر به حقایق و هادی به آنچه باید شود. انسان هر لحظه در حال تغییر و تحول است. این کمالات به عنوان کمال برزخی هم هست.
انی جاعلک للناس همراهی و همگامی با ولی است. انسان هم، باید همراه ولی و همگام او باشد. این انسان است که باید سعی کند که خدای نخواسته به این لا ینال عهدی الظالمین نرسد. ایشان نگران ذریه بودند و درخواستشان این بود که ذریه هم این گونه شوند. سؤال استفهامی نبود بلکه درخواستی بود. در خواست امامت کردند برای آیندهها. جناب ابراهیم علیه السلام به فکر من و شما هم بودند. اولیای الهی و ائمه ما علیه السلام بخل ندارند. سفره را که پهن می کنند هرچه بیشتر آنجا بنشینند بهتر است. این دلیل بر اتمام امامت و گستردگی آن است. در عین حال منافات با شرط ندارد.
لا ینال عهدی الظالمین؛ میشود این مطلب را استفاده کرد که مقام امامت، مقام عهد الهی است. موهبت الهی است. تسبیح نیست. عهد الهی به انسانهای ظالم نمیرسد. مقابلش یعنی عادل بودن و معصوم بودن. استفاده عصمت اولیای الهی میشود. شیعه به این معتقد است که ائمه ما علیهم السلام معصوم هستند.
این برداشت را داریم که عصمت، شرط رسیدن به خدا است. انسان یا باید معصوم باشد و یا متمسک به معصوم.
عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ،عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ(عَلَيْهِ السَّلاَمُ)،قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: وَ إِذِ ابْتَلىٰ إِبْرٰاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمٰاتٍ مَا هَذِهِ الْكَلِمَاتُ؟ قَالَ:«هِيَ الْكَلِمَاتُ الَّتِي تَلَقَّاهَا آدَمُ مِنْ رَبِّهِ فَتَابَ عَلَيْهِ،وَ هُوَ أَنَّهُ قَالَ:يَا رَبِّ،أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ إِلاَّ تُبْتَ عَلَيَّ؛فَتَابَ اللَّهُ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ». فَقُلْتُ لَهُ:يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ،فَمَا يَعْنِي عَزَّ وَ جَلَّ بِقَوْلِهِ: فَأَتَمَّهُنَّ ؟ قَالَ:«يَعْنِي فَأَتَمَّهُنَّ إِلَى الْقَائِمِ(عَلَيْهِ السَّلاَمُ)اثْنَيْ عَشَرَ إِمَاماً،تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ(عَلَيْهِ السَّلاَمُ)».قَالَ الْمُفَضَّلُ:فَقُلْتُ لَهُ:يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ،فَأَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: وَ جَعَلَهٰا كَلِمَةً بٰاقِيَةً فِي عَقِبِهِ؟ قَالَ:«يَعْنِي بِذَلِكَ الْإِمَامَةَ،جَعَلَهَا اللَّهُ فِي عَقِبِ الْحُسَيْنِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ».[2]