1400/09/13
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره بقره)/سوره بقره(آیه124) /مراد از ابتلاء و کلمات و مصداق کلمات
﴿وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾[1]
آیات گذشته راجع به قوم بنی اسرائیل و تذکرات و نعمتهای آنها بود؛ از جمله انبیای بنی اسرائیل. این آیه موضوع آزمایش انبیای الهی است. آنها مورد آزمون قرار میگیرند. آزمون قانون همگانی برای بشر و نخبگان انسان است. هرچه مقام بالاتر آزمون سنگینتر.
1. متعلق به اذکر باشد. فعل محذوف اذکروا. این بهتر است. یا اذکر یا رسول الله
2. متعلق به قال
به یاد بیاورید وقتی را که خداوند ابراهیم را به کلماتی مبتلا کرد. این کلمات را تمام کرد. خداوند فرمود ما شما را امام برای مردم قرار دادیم. ایشان گفت ذریه من هم امام میشوند؟ خدا فرمود عهد ما به ظالمین نمیرسد.
از بلی یا بلو ناقص واوی یا یایی یعنی چیزی که کهنه است و زمان بر آن گذشته است.
راغب در المفردات می نویسد: «بلى: يقال: بَلِيَ الثوب بِلًى وبَلَاءً، أي: خلق، ومنه قيل لمن سافر: بلو سفر وبلي سفر، أي:أبلاه السفر، وبَلَوْتُهُ: اختبرته كأني أخلقته من كثرة اختباري له».[2]
اختبار باعث گذشت اشیاء است. این بهترین آزمون است.
امتحان برای ابتلا معنای مطابقیاش نیست بلکه معنای بالملازمهاش است. اشیای کهنه در معرض آزمایش قرار میگیرند و خوب و بدشان معلوم میشود. مانند فتنه که به معنای گداختن است ولی آزمایش اگر معنا میگیرد چون ملازمهای با گداختن دارد.
در این آیه شریفه بحث ابتلای جناب ابراهیم علیه السلام مطرح شده است. ایشان ابتلاهای مختلفی داشتند. مهاجرت به مکه، ذبح فرزند، در آتش انداختن ایشان و ابتلائات مخلتف. از انبیایی که نامشان در قرآن زیاد به کار رفته است. بیش از 65 مرتبه در قرآن نامشان آمده است. اولین آیهای است که از اول قرآن صحبت حضرت ابراهیم علیه السلام شده است.
گفته شده شیء خارجی. بر جمله و بر حقیقت خارجی هم اطلاق میشود.
در المفردات آمده است: «...قيل: هي الأمانة المعروضة على السموات والأرض والجبال وقوله: وَإِذِ ابْتَلى إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ».[3]
یکی از مصادیق این کلمات جناب اسماعیل علیه السلام است. در روایات داریم که مراد از کلمات خمسه طیبه است.[4]
تفضیل و تفضل انبیای الهی به این کلمات است؛ ﴿وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَىٰ بَعْضٍ﴾. این به کلمات الهی است. هرچه به انبیای الهی اسماء بیشتر داده شود درجه آنها بیشتر است.
نکته مهم این است که مقام امامت بعد از مقام نبوت است؛ انی جاعلک للناس اماما. پیشوایی عام غیر از زعامت خاصه است. ممکن است کسی رهبر باشد ولی امام نباشد. معلوم میشود عبودیت و نبوت و رسالت پیشنیاز برای امامت هستند. مرحله امامت بالاتر است.
1. یکی از این کلمات تزکیه و طهارت است. امتحان همیشگی برای همه است. چه طهارتهای ظاهری و چه باطنی.
2. اوصاف اخلاقی و سیاسی و اجتماعی که در قرآن و دیگر موارد به عنوان وصف کمالی آمده است. همانند: التائبون، الناهون و ... بعید نیست کلمات در اینجا برای اولیای الهی است.
3. جناب ابراهیم تجدید کننده کعبه بودند و دعوت مردم برای زیارت زائران.
4. هرچه آزمون باشد اطلاق کلمه بر آن جایز است.
جناب حضرت ابراهیم علیه السلام میرفتند به مقام خاتمیت برسند. ایشان برای ذبح حضرت اسماعیل رفت ولی کربلا را دید. ما من نبی الا و قد زار کربلاء و وقف علیها؛ دید آن کسی که باید ذبح شود، دیگری است و مقام خاتمیت برای نبی معظم صلی الله علیه و آله است.
او نگرانی ذریه را داشت. ذریه هم برای والدین اطلاق میشود و هم برای فرزندان. اینجا به معنای فرزندان است. خدایا از فرزندان من هم امام قرار بده. خدا نفرمود قرار میدهم یا خیر؟ فرمود عهد من به ظالمین نمیرسد. امامت با ظلم نمیسازد.