1400/07/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره بقره)/سوره بقره(آیه 102) /مراد از شیاطین و جواز و عدم جواز تعلیم سحر
﴿وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَىٰ مُلْكِ سُلَيْمَانَ ۖ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَٰكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ ۚ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّىٰ يَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَكْفُرْ ۖ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ ۚ وَمَا هُمْ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ ۚ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ ۚ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ ۚ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ﴾[1]
یهود خصلتهای مختلفی داشتند. با وجود بشارتهای مختلف تورات و انتظار رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله با آمدن ایشان انکار را آغاز کردند. در این آیه علاوه بر انکار رسالت، انکار نبوت حضرت سلیمان علیه السلام را هم داشتند. طبق روایاتی که ضمن آیه کریمه هست جناب سلیمان نبی برای اینکه سحر و اوضاع سحری به دست دیگران نیفتد، نگهداری میکردند. متأسفانه بعد از رحلت ایشان، سحر به دست عدهای افتاد.
سه احتمال است:
1. انس
2. جن
3. هر دو به گونه مطلق
با توجه به سیاق آیه و اینکه در اختیار حضرت سلیمان طایفه جن بود بعید نیست شیاطین، جن باشند.
اینها پیروی کردند و دنبالهرو شیاطین جنی رفتند و حضرت سلیمان کافر نشد بلکه شیاطین کافر شدند. کفر عملی است که حضرت سلیمان را قبول نکردند. آموزش سحر را رواج دادند. با دفینههایی که از سلیمان نبی مانده بود شروع به تعلیم سحر کردند.
هاروت و ماروت هم آمدند برای ابطال سحر. کسی که می خواهد ابطال سحر داشته باشد باید اول مسائلی از سحر بیان کند تا بتواند آنها را ابطال کند. ملکین که دو فرشته به صورت انسان در بابل ظاهر شدند تعلیم سحر میدادند ولی برای ابطال سحر.
اگر زاویه منحرفه داشته باشد جایز نیست، ولی به عنوان یک علم، قابل آموزش و اکتساب است.
این دو فرشته به هر کسی آموزش میدادند میگفتند آزمایشی است مراقب باشید. علم سحر فتنه در آن زیاد است. زاویه مسائل اقتصادی دارد و درآمدهای زیادی که گاه به وجود میآید. باعث میشود با این علم شایسته برخورد نشود. برخورد عالمانه نشود. حق هم همین است. از علما و بزرگان این علم را داشتند و تعلیم میدادند و علوم غریبه را تعلیم میخواستند بدهند میگفتند یا باید مجتهد باشید یا اجازه از مجتهد داشته باشند تا تعلیم داده شود. شرط و شروط عجیب و غریب داشتند. یکی اینکه کتوم باشد. کسی نداند سحر بلد است. چه برسد به استفاده. به عنوان اینکه گاهی ساحرینی هستند که مردم را برای امیال دنیوی سحر میکنند، بنابراین باید افرادی باشند که جوابگو باشند. تعلیم سحر برای عدهای در مقام جواب واجب میشود. اگر در افرادی و اشخاصی تعیّن یافت نه تنها حرمت ندارد بلکه وجوب دارد. در زمان شیخ بهاء ایشان مقابل سحر ساحران پاسخگو بود.
سه احتمال در آن هست:
1. یهود زمان حضرت سلیمان علیه السلام
2. یهود زمان نبوت
3. یهود مطلق هر دو
ظاهراً دومی است. نبوت حضرت سلیمان را زیر سؤال بردند. در وجود سلیمان نبی هم نبوت بود و هم حکومت. علی مُلک سلیمان دارد. نبیای به این عظمت که دستش در مسائل دنیوی باز باشد نداشتیم. خود ایشان هم گفت خدایا اگر میخواهی ملک بدهی ملکی بده که دومی نداشته باشد. نبوت با حکومت مانعة الجمع نیست. آرزوی خیلی از انبیاء این بود که بتوانند احکام الهی را در مقام اجرا پیاده کنند.
دو فرشته آموزشگاه تعلیم سحر داشتند ولی برای باطل کردن سحر. آیه شریفه دارد که ما یعلمان من احد حتی یقول انما نحن فتنة؛ این آزمایش است اگر میتوانید سربلند بیرون بیایید تعلیم بدهیم.
سحر تأثیر دارد. واقعیت دارد ولی حقیقت ندارد. چرا که تبدیل به اشیاء به واسطه توهم و تخیل به چیز دیگر است. ساحران واقع را غیر واقع جلوه میدهند. باطل را حق جلوه میدهند. خداوند میفرماید اینها ضرر نمیرسانند بدون اذن خدا.
یکی از راههایی که اینها نمیتوانند ضرر بزنند آیات قرآن است. شأن نزول سوره ناس و فلق برای ابطال سحر روی نبی بود.
اذن الهی هم با اسباب و مسببات است. و یتعلمون ما یضرهم و لا ینفعهم
چیزی را که ضرر دارد و نفع ندارد یاد میگرفتند. یفرقون بین المرء و زوجه را یاد میگرفتند. الآن هم در زمان ما برای جدایی زن و مرد استفاده میشود.
وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ؛ اینها میدانستند کسی که مشتری چنین کالاهایی باشند، هیچ نصیبی در آخرت ندارد. اشتقاق خلاق از خلق است. بهرهای که میبرد فرد. در آن اندازه و تقدیر است مانند خلق.
وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ ۚ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ؛ بدترین خرید و فروشها را دارند اگر بدانند. بدترین خرید و فروش این است که درآمد او از جدایی زن و شوهر باشد. ساحران معمولا ًکارشان این است.
از نظر ادبی آیه ارتباطش این بود و لما ... نبذ فریق من الذین... و اتبعوا عطف بر نبذ فریق است. عدهای کتاب تورات و انجیل را به آن عمل نمیکردند و عدهای پیروی از شیاطین کردند.
1. نیرنگهای مختلف
2. کمک از شیاطین
3. امور غیر طبیعی را طبیعی جلوه دادن
شاید همه درست باشد.