1400/06/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره بقره)/سوره بقره(آیات 98-100) /تقدم مِهر بر قهر و عرضی بودن قهر خداوند
﴿مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِيلَ وَمِيكَالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْكَافِرِينَ﴾[1]
﴿وَلَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ ۖ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ﴾[2]
﴿أَوَكُلَّمَا عَاهَدُوا عَهْدًا نَبَذَهُ فَرِيقٌ مِنْهُمْ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ﴾[3]
بحث در این بود که بنی اسرائیل یکی از بهانهگیریها و عداوتهایشان این بود که با فرشتههای الهی به ویژه جبرائیل علیه السلام دشمنی داشتند. نظرشان این بود که پیامهای عذاب و آنچه مورد نظرشان نبود، توسط ایشان آورده میشود. حضرت باری تعالی میفرماید کسی که عداوت با فرشتهها و ملائکه و رسل و میکائیل و جبرائیل داشته باشد عداوت با خدا دارد.
نکته مهم این است که همیشه مهر بر قهر مقدم است. رحمت بر غضب اشراف دارد. محبت بر عداوت اشراف دارد. به عبارت بهتر در دامنه اسماء و صفات الهی هیچ جای قهر و جای عداوت و غضب نیست. اگر هست با واسطه است. یعنی به واسطه اعمال دیگران است. دیگران برای خودشان قهر و غضب و عداوت را میآورند.
هدایت اولیه داریم و یک هدایت ثانویه. به عبارتی یک هدایت اولیه و یک هدایت نتیجهای داریم. ولی ضلالت ابتدایی و پاداشی نداریم. ضلالت ابتدایی به حضرت حق بر میگردد؛ ﴿یُضِلٌّ مَن یَشَآءُ وَیَهْدِى مَن یَشَآءُ﴾.[4] خدا مضل است به لحاظ انتخابی که فرد میکند. ما یک عداوت بیشتر نداریم؛ اولیه و ثانویه نیست. ساخته دست بشر است. عداوت تنها کیفری است نه ابتدایی. برای همین است که میفرماید خدا دشمن کافران است؛ چون کافران دشمنی و عداوت دارند. خدا غضب و قهر و عداوت ذاتی ندارد بلکه عرضی و تبعی است.
آیات بینات همان مقام آیات الهی و کلمات او است. آیات تورات و انجیل و قرآن مراد است. این قرآن و کتاب را نازل کردیم؛ ولی جز فاسقان کافر نمیشوند. این آیات مطلق است. گفتمان برای یهودیان هم هست؛ که ظالم و کافر هستید و به معتقدات خود هم کافر نیستید. به تورات هم اعتقاد ندارید.
1. از آیات تورات، بعثت رسول مکرم صلی الله علیه و آله است که قبول نکردید.
2. از آیات تورات این است که جبرائیل علیه السلام واسطه وحی است. واسطه را منکر میشوید و نتیجه را قائل میشوید؟ این نمیشود.
دانه خرما که جدا میشود میگویند فسق. کسانی که خروج از مکارم و کمالات دارند فاسق هستند. کسانی که مسیر سقوط را انتخاب کردند.
راغب می نویسد: « فَسَقَ فلان: خرج عن حجر الشّرع، وذلك من قولهم: فَسَقَ الرُّطَبُ، إذا خرج عن قشره».[5]
نبذ یعنی دور افکندن و جدا شدن. عدهای قبول نمیکنند عهد را.
راغب می نویسد: «النَّبْذُ: إلقاء الشيء وطرحه لقلّة الاعتداد به».[6]
برای چندمین بار گفته میشود که اینها ایمان ندارند. بیشتر یهودیها ایمان ندارند. آیات الهی را نمیپذیرند. اینها خصلتهای قوم یهود است. عداوت داشتند، اعتقاد به کتب خود و فرشتگان ندارند.
متعلق ایمان چند جهت است: رسلی که فرشتگان باشند و رسلی که پیامبران باشند. به هر مقدار که ایمان به اینها نداشته باشند ناقص هستند.