1400/06/28
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره بقره)/سوره بقره، آیات 93-96 /انواع ظلم بنی اسرائیل و احتجاح خداوند با آنها
﴿وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاسْمَعُوا ۖ قَالُوا سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَأُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ ۚ قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمَانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[1]
﴿قُلْ إِنْ كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خَالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾[2]
﴿وَلَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ﴾[3]
﴿وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَىٰ حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا ۚ يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَنْ يُعَمَّرَ ۗ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ﴾[4]
در آیات گذشته و به خصوص سه آیه قبل که صحبت از ویژگیها و نا فرمانیهای قوم یهود بود، اینها گوسالهپرست شدند و پیامبران الهی را کشتند و آنچه در تورات آمده بود را انکار کردند.
در آیه 93 صحبت از عهدشکنی یهود هست و اینکه خداوند از آنها پیمان گرفت، و خدا کوه طور را به اینها عنایت کرد و امر کرد که اینها دو فرمان را اطاعت کنند:
1. خذوا ما آتیناکم بقوة؛ که فرمان معرفتی بود.
2. و اسمعوا؛ صحبت از اطاعت عملی است. خداوند از اینها خواست که معرفت دینی و ایمان داشته باشند ولی هیچ یک انجام نشد. اینها گفتند شنیدیم و معصیت کردیم. گوساله پرستی و علاقه به آن و کفر باعث شد اینها این راه را بروند. بئسما یامرکم به ایمانکم؛ اعتقادات شما بدترین چیز را به شما امر کرد. اگر ایمان دارید؛ ایمان این گونه نیست.
ابوبصیر از امام صادق علیه السلام درباره « و اشرب فی قلوبهم » فرمودند: «لَمَّا نَاجَى مُوسَى(عَلَيْهِ السَّلاَمُ)،رَبَّهُ أَوْحَى إِلَيْهِ:أَنْ يَا مُوسَى،قَدْ فَتَنْتُ قَوْمَكَ.قَالَ:وَ بِمَاذَا،يَا رَبِّ؟قَالَ: بِالسَّامِرِيِّ.قَالَ:وَ مَا[فَعَلَ]السَّامِرِيُّ؟قَالَ:صَاغَ لَهُمْ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلاً. قَالَ:يَا رَبِّ،إِنَّ حُلِيَّهُمْ لَتَحْتَمِلُ[أَنْ يُصَاغَ]مِنْهَا غَزَالٌ أَوْ تِمْثَالٌ أَوْ عِجْلٌ،فَكَيْفَ يَفْتِنُهُمْ؟ قَالَ:إِنَّهُ صَاغَ لَهُمْ عِجْلاً فَخَارَ.قَالَ:يَا رَبِّ،وَ مَنْ أَخَارَهُ؟قَالَ:أَنَا.فَقَالَ عِنْدَهَا مُوسَى: إِنْ هِيَ إِلاّٰ فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِهٰا مَنْ تَشٰاءُ وَ تَهْدِي مَنْ تَشٰاءُ -قَالَ-:فَلَمَّا انْتَهَى مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ وَ رَءَاهُمْ يَعْبُدُونَ الْعِجْلَ،أَلْقَى الْأَلْوَاحَ مِنْ يَدِهِ فَتَكَسَّرَتْ».[5]
پس از اینکه عدم ایمان قوم یهود در آیات گذشته و وفادار نبودن آنها به اوامر الهی مطرح شد، و اینکه اینها ایمان ندارند، احتجاج دیگری مطرح میشود. احتجاج با دقت و عنایتی است. بهترین روش گفتمانهای علمی است. بهترین مناظرات در این آیات شریفه است. حضرت حق به رسول الله صلی الله علیه و آله میفرمایند به اینها بگو اگر این دار آخرت پیش شما عند الله است. عند الله یعنی فی حکم الله یا عند الله به معنای عند ملیک مقتدر است. یا قائل به تجسم بودند در باره خداوند یا نبودند. چون معتقد بودند معاد و آخرت و بهشت هم برای آنها است. خود را ابناء الله میدانستند. اگر دار آخرت را طالب هستید، پس آرزوی مرگ کنید.. آخرت به عالم دیگر اطلاق میشود؛ اعم از برزخ و قیامت. عالمی که فراتر از دنیا است.
اگر آخرتطلب هستید درگاه ورودی به آخرت که مرگ هست؛ را طلب کنید. اینجا است که اینها هرگز آرزوی مرگ ندارند؛ به سبب آنچه که به دست آوردند که اعمال زشت و پیمانشکنی و گوسالهپرستی و پیامبرکشی باشد. عمل انسان پیشفرست انسان است؛ چه زشت و چه خوب. مردم گمان میکنند انسان کاری انجام میدهد و دنبال کارش میرود. انسان دنبالهرو عمل است.
بنی اسرائیل کسانی هستند که انجیل نویس و تورات نویس بودند ولی پیامبر کش نیز بودند و این گونه عمل کند.
و لتجدن احرص الناس علی حیاته؛ حریصترین افراد بر حیات هستند. تنوین یا افاده تحقیق دارد یا افاده تخصیص یا افاده تنویع. زندگیهای مختلف دنیایی را در حالات مختلف دوست دارند و حریصتر هستند از کسانی که مشرک شدند. امید اینها این است که هزاران سال در این دنیا بمانند.
زحزح یعنی دور کردن. تدریج از آن استفاده میشود. راغب در المفردات می نویسد: «فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ [آل عمران/ 185] ، أي: أزيل عن مقرّه فيها».[6]
اینها مرگ تدریجی دارند نه مرگ دفعی. با علاقهشان به دنیا دوست دارند در دنیا باقی بمانند. اگر این گونه هستید آرزوی مرگ کنید ولی آرزوی مرگ ندارند و بر زندگی دنیا حریصترین هستند.
یکی از عددهایی که در قرآن کاربرد دارد عدد الف است. تخصیصی است یا تمثیلی؟ همان نظر ما که در فقه و اصول داریم؛ اکثر احکام خدا تمثیلی است نه تخصیصی. تمثیلات قرآن هم تمثیل است نه تخصیص. الف سنة، عدد تمثیل کثرت است. در ادبیات فارسی و عربی مرسوم است که بعد از هزار، همه را منتسب به هزار میکنند. خمس آلاف تسع آلاف آلاف و الوف. هزار در هزار که میلیون میشود. عدد هزار عدد کثرتی است که اعداد بعدی همه منتسب به آن است. اگر هزار سال که یک قرن است مراد باشد، تنها عدد قلیلی این گونه هستند مانند حضرت نوح علیه السلام که 950 سال در قرآن آمده است. عمر بشر این گونه نیست. ولی مراد این است که اگر هزاران سال هم زندگی کنند جز عصیان و بیمعرفتی چیز دیگری نیست. ما گفتیم با قوت بگیرید. با قوت عملی و معرفت علمی. در حکمت نظری و حکمت عملی تلاش کنید ولی این گونه نبودند. هم سیاق آیه و هم سباق و آیات گذشته میگوید؛ ادعاهای بنی اسرائیل عجیب و غریب بود.
تقدم لکم بر الدار الآخرة این را میرساند که لام برای اختصاص است. الف و لام الناس برای جنس و یا برای عهد است. ظاهراً معنا هم متفاوت میشود که اگر جنس باشد مسلمانان را هم شامل میشود، ولی اگر عهد باشد عدهای خاص را شامل میشود. از این آیات این طور استفاده میشود که رسول اکرم صلی الله علیه و آله با قبول آخرت با اینها محاجه میکنند.
چیزی که آدم را برای مرگ آماده میکند، گناه نکردن است. اینها گوسالهپرست و پیامبر کش بودند. قوت الهی خود را حفظ نکردند. گناه باعث ترس از مرگ و عالم آخرت میشود. در آخر آیه هم در هر دو آیه تذکر به اعمال است. و الله علیم بالظالمین. وصف به شیء مشعر به علیت است.
اینها سه ظلم مرتکب شدند: و انتم ظالمون.
1. ظلم به حضرت حق با کفر و ایمان نیاوردن
2. ظلم به خود با گناه
3. ظلم به دیگران با رواج گوسالهپرستی و پیامبرکشی
خدا به اینها وصف ظلم داده است. چرا که دنیا زده شدند. حریصترین مردمان بودند. مشرکان ادعای ایمان نداشتند ولی اینها داشتند. من الذین متعلق به احرص است. حتی حریصتر از مشرکین هستند. آرزوی عمر هزار ساله دارند.