1400/06/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره بقره)/سوره بقره(آیات91-93) /تبیین و توضیح واژگان و کیفیت گفتمان خداوند با بنیاسرائیل
﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَيَكْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِيَاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[1]
﴿وَلَقَدْ جَاءَكُمْ مُوسَىٰ بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ﴾[2]
﴿وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاسْمَعُوا قَالُوا سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَأُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمَانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[3]
یکی از نکتههای با اهمیت، کیفیت گفتمان حضرت حق با بنیاسرائیل و قوم یهود است. گفتمانی که بهترین روش اسکات خصم، یا جدال احسن است. «وقتی گفته میشود به قرآن و کتاب خدا ایمان بیاورید، میگویند: ما به آنچه بر خودمان نازل شود، ایمان میآوریم». خداوند فرمود: اینها به آیات خودشان هم ایمان ندارند؛ چرا که در تورات آمده بود که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) خواهد آمد. اینها به مدینه کوچ کردند و انتظار آمدن ایشان را میکشیدند، ولی وقتی حضرت آمدند، اینها کافر شدند. در حالی که ماورای اینها که کافر شدند، یعنی قرآن و آیات الهی، حق است.
این قرآن و آیات حق، مصدّق تورات است. تورات و انجیل غیر محرّف را آیات قرآن نگه داشته است.
جمع بینه است؛ مانند طیبات و طیبه. هر چیزی که واضح و روشن و نمایان باشد، یا به دلالت عقلی، یا به دلالت حسی، اسمش بینات است.[4] مصداق معادل آن، معجزات است. یعنی حضرت موسی (علیهالسلام)، با معجزاتی نزد شما آمد.
الف و لام «البینات»، برای استغراق و عمومیت و کلیت است.
«اتخاذ» از «اخذ» است. اتخاذ، شروع با اراده است، ولی اخذ، مطلق شروع است.
گوساله، معمولاً شتابان است و عجله دارد، میخواهد به جلو حرکت کند؛ به همین جهت عرب به آن «عِجل» میگوید.[5]
1. یک احتمال این است که استینافیه باشد.
2. احتمال دیگر این است که حالیه باشد. این مطلوبتر است.
پیمانی که همراه با قسم و با غلظت باشد، میثاق نامیده میشود.[6] ثقه هم ارتباط با پیمانهایی که بسته دارد. اینکه با صداقت و صلابت باشد.
قبلا در آیه 63 گذشت.
از اشراب است. برای حیوانات به کار برده میشود. ریسمانی که به گردن حیوان انداخته میشود. اگر بر گردن شتر ریسمانی انداخته شود، رام است و حتی بچهای میتواند آن را ببرد. اشربت البعیر؛ یعنی ریسمان را به گردن شتر انداختم و همراهی کردم.[7]
در دلهای بنیاسرائیل محبت گوساله، اشراب و فراگیر شد.
از شرب و به معنای نوشیدن آب است. اینکه آدم سیراب میشود و علاقه پیدا میکند. اشراب شد یعنی آبیاری شد.
ماده اشراب در آن محبتی است. شراب را هم شراب میگویند، به خاطر اینکه طایفهای از آنها به آن علاقهمند بودند.[8]
تناسب آیات به این جهت است که صحبت کارهایی است که بنیاسرائیل دارند.
«و لقد جائکم موسی بالبینات»؛ موسی با بینات، یعنی معجزات آمد. معجزههای مختلف داشتند. قبلا بینات آمد. عصا، دریا و دیگر موارد. از بارزترین بینهها، همین عصای حضرت موسی (علیهالسلام) و رود نیل است.
با توجه به معجزات مختلف، قوم بنیاسرائیل ایمان نیاوردند. «من بعده»، یعنی «بعد إتیان البینات». بعد از آمدن معجزات، گوسالهپرست شدید. گمراهی بعد از روشنایی و ضلالت بعد از هدایت.
«و أنتم ظالمون»؛ و حال آن که شما ظالم هستید. ظلم، یعنی وضع الشیء فی غیر موضعه؛ یعنی هر کسی که از حدود متداول خودش، یا دیگری تجاوز کند. رعایت حدود الهی را نسبت به خود و دیگری نداشته باشد. ظلم بر ضلالت اطلاق شده است.
ما با قراردادهای محکم از شما پیمان گرفتیم. ما سایهبان و کوه را بالای سر شما قرار دادیم؛ این دلیل بر این است که خداوند به عنوان نشانه اعجاز و بینات، کوه را طوری قرار داد که اینها همه مضطرب شدند. در برخی جادههای کوهستانی کوه، سایهبان جاده قرار گرفته است و انسانی که میخواهد رد شود، حالت دلهره مییابد.
آنچه ما به شما دادهایم از این بینات با وجود لجاجت شما، کوه را سایهبان شما کردیم و برکات زیادی از این کوه برای شما نازل کردیم. ما طوری کوه را بلند قرار دادیم که خیلی از نیازمندیهایتان را از کوه برطرف میکردید. گوسالهای که پرستش کردید، باقی جانداران از همین کوه سیراب میشدند و روزیشان میرسید. احشام شما هم روزی میگرفتند؛ کنایه از این است که ما به شما نعمتهایی دادیم که از این کوه استفاده کنید. هم میخواهد بگوید پیمان را از شما میپذیریم و هم تورات را به شما دادیم؛ پس جدیت و لجاجت به خرج ندهید. با توانایی بگیرید؛ «خذوا ما آتیناکم بقوة». هم معرفت و هم ادب داشته باشید.
حالت شنوایی داشته باشید. گوش به فرمان باشید. دو امر، صادر شده است: «خذوا» و «اسمعوا»؛ یعنی دستورهای الهی را باید پیروی کنند، ولی دنبال نکردند. گفتند: «گوش میدهیم، ولی معصیت میکنیم». در دلهایشان اشراب کردند و با کفرشان، گوسالهپرست شدند. معصیت را نهادینه کردند. شاید بشود از این آیه استفاده کرد که عاشق گوسالهپرستی بودند. مجسمه آنها که باد داخل آن میرفت و صداهایی میکرد، باعث شد برای آنها تقدسی پیدا کند. پیغمبر ما، به اینها بگو که اعتقادی که دارید، بد چیزی به شما امر میکند. اعتقادشان به عظمت گوساله بود. این کارهایی که شما دارید و انجام میدهید، یک ایمان محرَّف است. ایمان راسخ و راستین باید به خدا و رسول و کتب آسمانی باشد. به توراتی که مدعی هستید، نیز معتقد نیستید.