99/09/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: خارج اصول فقه/الفائق في الأصول /ادله حجیت سیره عقلاء، نقد و بررسی دلیل ششم
دومین مناقشه بر استدلال بر ظهور حالی که دلیل بر حجیت سیره عقلا است این است که شاید چنین ظهوری منعقد نشود چرا که یک: احکام الهی تدریجی است و زمانش هنوز نرسیده است و عدم ردع دلیل بر حجیت سیره نیست. دو: شاید مصلحت اقوی باشد؛ مانند تقیه و دیگر امور.
این است است که مانعی از انعقاد ظهور حالی در حجیت سیره عقلا نیست. به عبارت بهتر ما میگوییم که ظهوری که وجود دارد، ظهور حالی عقلایی است. ظهور حالی، معتنابه عقلاء است. این ظهور کاشف از وظیفه فعلی است، نه وظیفه تدریجی که در آینده خواهد آمد. ما هستیم و دیدن امام علیهالسلام و معصوم علیهالسلام و شارع مقدس حکایتی را کاری را از اشخاصی دیده و اینکه معصوم سکوتی اختیار کرده است و منعی نکرده است، کاشف این است که آن کار، وظیفه فعلی است و منعی ندارد.
نقل کلام در زمانهای بعد میکنیم و اگر در این زمان صادر شود باز هم مورد تأیید معصوم علیهالسلام است یا خیر؟ میبینیم مورد تآیید است؛ پس حجیت آن تمام است.
به عبارت بهتر شارع مقدس و علم معصوم علیهالسلام، علم به عادیات است، نه علم به مغیبات؛ همین فعل و سیره کنونی بما هی صادرة عن العقلاء در محضر شارع مقدس انجام شده و ایشان ردعی نکرده اند و به عنوان سیره امضاء شده، در زمان ما هم حجت است. فلذا از وظیفه فعلی، احکام را میخواهیم کشف کنیم. در این صورت تدریجی بودن احکام آسیب نمیزند و مواردی که در رؤیت امام علیهالسلام بوده، حجت میشود.
الجواب ؛ عدم المانع عن انعقاد الظهور فی مثل المقام؛ جواب از اشکال: عدم وجود مانع از اتعقاد ظهور در مثل همچنین جایی.
و یجاب عن هذه المناقشة بأنّ ما ذکر من الاحتمالات لا یکون مانعا من انعقاد ظهور الحال بعد کونها غیر معتنی بها عقلائیاً، و لا أقلّ من الظهور الکاشف عن الوظیفة الفعلیة[1] ؛ و جواب داده شده است از این مناقشه به اینکه آنچه یاد شده از احتمالاتی که مانع ظهور حالی مورد اطمینان شده بود، مانع نیست از منقعد شدن ظهور حال با توجه به اینکه مورد اعتنای عقلایی نیست و لا اقل مانع از ظهور حالی که کاشف از وظیفه فعلی (یعنی زمان معصوم علیهالسلام و وقوع آن نزد ایشان) نیست.
فتحصّل ممّا ذکرنا ؛ أنّ الاستدلال بالظّهور الحالیّ تامّ بالنّسبة إلی السّیر العامة المعاصرة للمعصوم (علیه السلام) و المستحدثة المعلوم حدوثها عادیّاً بظهور أمارات تحقّقها[2] ؛ حاصل میشود از آنچه ذکر کردیم اینکه استدلال به ظهور حالی تمام است در مقایسه با سیره عامی که در عصر معصوم علیهالسلام است و همچنین سیره جدید که معلوم بوده پیدایش آن به طور عادی بهوسیله تحقق نشانههای تحقق آن سیرهها.
أما السیر الخاصّة فیتمّ الظهور الحالي بالنسبة إلیها إذا توفّر فیها شرطان؛ اما سیره خاصه، ظهور حالی در آن به صورت تمام حجت است به شرط وجود دو شرط:
الأول ؛ علم المعصوم (علیه السلام) بتحقّقها علماً عادیاً، کما إذا وقعت بمرأی و مسمع منه، فلا ینعقد الظهور بالنسبة إلی ما اطّلع علیه بواسطة علمه بالمغیبات. الثانی ؛ کونها سیرة العقلاء المتشرّعین، و أمّا غیرها کسیرة أهل الکتاب فلا ینعقد لسکوت الشارع عنها ظهور فی إمضائها. ص49[3] ؛ اول اینکه علم معصوم علیهالسلام به تحقق این سیره علم عادی باشد، مثل جایی که در محضر ایشان وقوع داشته است، پس منعقد نمیشود ظهور حالی بهنسبت آنچه که مطلع بر آن است به علم ایشان به غیبها [به عبارت دیگر اگر این سیره در زمان معصوم بود نهی داشت یا خیر؟ بما هم عقلا نهی نداشته، الآن هم ندارد]. دومین شرط، اینکه سیره عقلاء، سیره عقلاء از متشرعین باشد، اما غیر عقلاء متشرعین مثل سیره اهل کتاب، بهواسطه سکوت شارع در مقابل آن سیره برای تأیید آن، ظهور حالی منعقد نمیشود.