99/06/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الفائق فی الأصول/سریه عقلاء /پیش نیازهای بحث
خدا را شاکریم که سال جدید حوزه را در خدمت شما هستیم. ان شاء الله رضای حضرت حق به آن تعلق گیرد.
دو دوره اصول را از اول تا آخر داشتیم و مباحث مهمش را برای اعزه بحث کردیم. با توجه به اینکه در خارج فقه مسائل مستحدثه را تقدیم میکنیم، و بحث کرونا را 50 جلسه بحث کردیم و امسال هم مسائل جدید بورس را بحث میکنیم؛ امیدواریم موفق به تنقیح مباحث شویم؛ به این نتیجه رسیدیم برخی مباحث جدید اصولی هم مطرح شود.
این خلأ در کتابها هم وجود دارد. انسان دنبال نوآوری است. جولان علم به نوآوریها است. ما کنار سفره بزرگان نشستیم. رسائل و کفایه و دیگر کتب. زمانی در این حوزهها فقاهت بسیط بود که با کتابی مجتهد میشدند و به کفایت میرسیدند. ولی الآن آنها کفایت نمیکند چرا که ما با مسائل نو مواجه هستیم. برخی نوآوری را به فراموشی سیره سلف میدانند ما این را قبول نداریم. ما با اعتماد به آرای سیره سلف میدانیم. کسی میتواند موفق باشد که خدمات دیگران را نادیده نگیرد.
دیگران گفتهاند و شنیدهاند تا به دست من و شما رسیده است. عرض ما این است که همه علوم اسلامی است. یعنی ما در حلقه اتصالیه سلف انبیای الهی هستیم و بزرگانی که به آنها اقتدا کردهاند. هنر ما این است که در این حلقه نقش خود را خوب ادا کنیم. این هنر یک طلبه و استاد است. عالم کهنه کتابی است که اول و آخرش افتاده است. نه اینکه اول و آخر ندارد. اگر خود را متصل کردیم دارای فطرت سلیم هستیم.
ضرورت بیان مسایل جدید اصولی
ضرورت اقتضا میکند مباحثی که در کتب گذشته نیست یا اشاراتی شده که باید تفصیل داده شود، باید بیان شود.
اصول را تنها اصول فقه نمیدانیم. علم آلی است. آلیت نسبت به فقه دارد ولی انحصار ندارد. چون بیشتر مسائل اصولی در فقه استفاده میشود وگرنه اصول روانشناسی هم هست. اصول برخی علوم دیگر هم هست. در یکی از این تخصصیهای حوزه که بحث اصول فقه با نسبت روانشناسی میگفتیم فضایی باز شده بود که اصول چقدر در روانشناسی تأثیر دارد.
ما باید به مسائل جدید بپردازیم. نوآوریهایی در همه علوم داشته باشیم. من توصیه میکنم اطمینان داشته باشیم منابع زیاد است. با اعتماد و توکل وارد غواصی این دریای معرفتی علوم شویم.
نقد کتاب الفائق فی الأصول
این کتاب الفائق 6-7 بحث جدید بیشتر ندارد که باید افزوده شود، مسائلی دارد برای کاربرد مسائل پیشرو.
ما با مسائل مستحدث را به این میدانیم که یا قبلا موضوعش نبود یا با این خصوصیت جدید نبود که در فقه گفتیم.
موضوعاتی که در گذشته با این خصوصیات جدیده نبود است
خون و فراوردههای خونی که چقدر روایت داریم. در وسائلالشیعة روایات هست که دو سه فصل را آوردهاند و ما در بحث کرونا مبحث پلاسما آوردیم. اگر متعبد به عنوان خون باشیم باید بگوییم هرچه اطلاق خون شود تا قیام قیامت قابل خرید و فروش نیست. برخی مجتهدین و اخباریها بر همین اصرار دارند. نظر دیگر اینکه چرا خون قابل مبادله نیست. روایاتی که میگوید خون قابل معامله نیست و ثمنش سحت است فقط بحث اکل خون است. میتوان استفاده کرد و تنقیح موضوع کرد. حکم برای موضوعی است که آن زمان منحصر به خوردن بود. خوراکی از آن درست میکردند که حرام است. ولی اگر خصوصیت موضوع سلب شد چنانکه الان این گونه است. کسی از خون به عنوان خوراکی استفاده نمیکند. به قول مرحوم شیخ در مکاسب دارای منفعت محلله شده است، موضوعی تغییر یافت با قیودش حکمش تغییر کند. بله میشود. یک معنای مسائل جدید یعنی موضوعاتی بود و نصوصی هم صادر شد از ائمه علیهم السلام که قابل افتا است ولی تعلیل نصوص عوض شده است.
موضوعاتی که اصلا در قدیم موجود نبوده است
معنای دیگر مستحدث این است که اصلا موضوعی در آن زمان نبود تا نصی صادر شود. این بیشترین مسائل مستحدثه است. در معاملات و پزشکی و مانند آن این زیاد است. آن زمان تلفن و اینترنتی نبود. الآن با پیامک معامله کردن جایز است؟ خیار مجلس به چه معنا است؟ آیا باید دست به هم بدهند یا معاملات غیر حضوری را هم شامل میشود.
عرض ما این است که مسائل مستحدث اعم از این است که قیود موضوع تغییر کند یا موضوع جدید باشد. در مسائل اصول هم همین است. ظواهر، مستقلات عقلیه، ملازمات عقلیه، قواعد اصولی و اصول عملیه داریم.
از مسائل پر کاربرد که باید دلیل حجیتش معلوم شود بحث حجیت سیره عقلائیه است.
میتوانیم بگوییم حجیت سیره عقلایی یک مبدأ تصدیقی برای بسیاری از مسائل علم اصول است.
رئوس ثمانیهای که قدما مطرح میکردند این بود که مبادی هر علمی در آن علم نباید بیان شود در علم دیگری باید بیان شود. مبادی تصوری و تصدیقی. آنچه در آن علم است مسائل است که بر محور موضوعات است.
به نظر مرحوم آخوند موضوع كلّ علم ، وهو الذي يبحث فيه عن عوارضه الذاتية[1] . در کفایه نکته نظرهایی داشتیم. از جاهایی که مرحوم آخوند از نظریات فلسفی و منطقی فاصله گرفتند همین عرض ذاتی است. برخی گفتهاند که گفته لازم است هر علمی موضوع جدایی داشته باشد.
که گفته موضوع حتما عرض ذاتی است. در خیلی از علوم شاید موضوع نیازی نباشد. در علوم حقیقی نیاز به موضوع داریم نه علوم اعتباری. مقولات عشر بر اساس واقعیات است ولی اصول از امور اعتباری است. حضرت امام میفرمایند شاید وجود موضوع لازم نباشد[2] . برخی اصولیون دیگر نیز نظرشان همین است. مسأله بر اساس موضوعی بچرخد که آن در طریق استنباط باشد. حجج، امارات و اخبار ثقه و برخی قواعد دیگر و حتی اصول عملیه همه جزو مسائل اصولی واقع میشود.
در این مسائل اصولی چیزی که خیلی کار روزمرهای اصول است سیره عقلائیه است.
از دو کلمه تشکیل شده:
سیرة
سیره از فعله به معنای روش و حالت و عادت و عرف است.
عقلاء
عقلا کسانی که به تعبیری اهل تعقل باشند. کسانی که مشکل عقلی و تفکری نداشته باشند.
سیره اینها مورد اعتنا است. رواج در بین مردم داشت. سیره عقلا را گاهی بنای عقلا هم میگویند.
اولین مسأله در هر بحثی بیان الفاظ و تاریخچه است. به تعبیر شهید مطهری رحمه الله اول توضیح واژه و بعد تاریخ و منشأ بحث.
السیرةالعقلائیة
سیره عقلا یعنی روش افرادی که اهل تفکر هستند و مشکل عقلی ندارند. تکلیف بر مدار عقل میچرخد.
سیره عقلا مبداء تصدیقی میشود برای مسائل اصولی.
میشود در علمی از مبدأ علم و مسائل آن هر دو بحث کرد؟ گفتهاند مبادی علم اصول موضوعه است. ما قائل به تداخل علوم هستیم. چرا که تفاوت به جهات و خصوصیات است نه به صرف موضوعات و نه به صرف موضوعات یا محمولات. ما همه را به عنوان بده بستانهای جمعی مطرح میدانیم. وقتی این گونه شد باید بگوییم تداخل علوم امکان دارد. تغایر به تغیر جهت است. بحثی به عنوان مبدأ تصدیقی در علمی مطرح شود.
ما میتوانیم از سیره عقلا برای حجیت امارات و اخبار ثقه و خبر واحد استفاده کنیم. چنان که در مباحث مستحدثه فقهی هم میتوانیم از سیره عقلا استفاده کنیم.