99/08/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حدیث خوانی/ تفسیر قرآن با روایات/ تفسیر صافی
روزهای سه شنبه طبق سنوات گذشته احادیث تفسیری را میخواندیم چرا که قرآن تنها تفسیری که دارد تفسیر به عترت و اخباری است که از ائمه علیهم السلام صادر شده است.
در 12 مقدمه تفسیر صافی که بر اساس آن پیش میرفتیم روایاتی را به گزیده خواندیم. آخرین روایت از امام صادق علیه السلام بود که حضرت فرمودند:«قرآن درای چهار وجود است: 1.عبارات 2. لطایف 3.اشارات 4. حقیایق .عبارات برای عوام، ، لطایف برای اهل دقت ،اشارات برای خواص و الحقایق للانبیاء.»[1]
اگر قرار باشد به حقایق قرآن برسیم باید از عبارت قرآن و تدبر آن شروع کنیم. و این چهار مرحله عبارات و اشارات و لطایف و حقایق دارای یک ترتیب مخصوصی است.
بر اساس آیه﴿:« فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيم»﴾[2] ما مأمور به استعاذه هستیم.
عن امیر المومنین علیه السلام: «أَعُوذُ»امتنع «بِاللّهِ السّمِيْعِ»لمقال الأخيار و الأشرار و لكل المسموعات من الإعلان و الأسرار «الْعَلِيْمِ» بأفعال الأبرار و الفجّار و بكل شي مما كان و ما يكون و ما لا يكون أن لو كان كيف يكون «مِنَ الشَّيْطانِ» البعيد من كل خير «الرَّجِيْمِ» المرجوم باللعن المطرود من بقاع الخير[3]
تعبیر زیبایی است. معمولا در کارهایی که وارد میشویم باید اول رفع موانع داشته باشیم تا رفع مانع نشود و تا مقتضی موجود نشود کاری محقق نمیشود. ما در سیر و سلوک قرآنی هستیم. اولین مانع برای برکات قرآن شیطنت شیطان است. باید از شیطنت او به خود حضرت حق پناهنده شویم.
امتنع با باء متعدی میشود یعنی پناهندگی. انسان از دیگران فرار کند و به حضرت حق پناهنده شود.
﴿ففروا الی الله﴾[4] در سوره ذاریات هست. فرارش از دیگران و همه به حضرت حق باید باشد.
در حدیث امیرالمؤمنین علیه السلام دو صفت بیان شده است. یکی سمیع و دیگری علیم. اعوذ بالله السمیع العلیم
خدایی که سمیع است شنوای دو مطلب است«لمقال الاخیار و الاشرار». یکی گفتمانهای خوبان و دیگری گفتگوهای اشرار. پناهندگی به خدایی که شنوای این دو حالت است«لکل المسموعات من الاعلان و الاسرار».چیزهایی که علنی و پنهان است. همان که عالم الغیب و الشهادة در قرآن هست. گفتگوی خوبان و بدان را میشنود و به همه عالم است.
«العلیم بافعال الابرار و الفجار و بکل شیء مما کان و یکون و ما لایکون أن لو کان کیف یکون»خداوندی که عالم به کارهای ابرار و فجار است و به هر چیزی که بوده و خواهد بود و به هر چیزی که نیست و اگر قرار است باشد چگونه خواهد بود.
استعاذه به خدا داریم و می دانیم که الله جامع جمیع صفات است. اما در این حدیث دو صفت سمیع و علیم آمده است
فعلان صیغه مبالغه است. شیطان از ماده «شطن» به معنای بعد است. بعید از هر خیر است. حضرت،با همان معنای لغوی مطرح کردند.
«المرجوم باللعن» رجیم و رانده شده به لعن است. اگر انسان خدای نکرده گناهی مرتکب شود اولین نتیجه گناه این است که از رحمت الهی دور میشود. بنابراین اولین مرحله رجم همین دوری از رحمت الهی است تا جایی که مورد لعنت فرشتهها قرار میگیرد و اصلا روی سعادت را نمیبیند. باید واقعا به حضرت حق پناهنده شد.
در بعضی از دعا ها داریم اعوذ بک منک[5] . از خودت به خودت پناهنده میشویم. خدایا ما از اسمای جلالیات به اسمای جمالیات پناهنده میشویم. همه انسانها به سوی خدا و اسمای او پناهنده میشوند یا به مهر یا به قهر.
در این استعاذه رفع مانعیت برای رسیدن به برکات الهی است. استعاذه از حقیقت شرور به حقیقت خیرات دارد. اگر قرار باشد معنای استعاذه را در یک جمله بگوییم پناهندگی از حقیقت شرور به حقیقت خیر است.
و في المعاني عن الزكي صلّى اللَّه عليه و آله و سلم معنى الرجيم أنه مرجوم باللعن مطرود من الخير لا يذكره مؤمن الا لعنه و إن في علم اللَّه السابق إذا خرج القائم عليه السلام لا يبقى مؤمن إلا رجمه بالحجارة كما كان قبل ذلك مرجوماً باللعن[6]
در حدیث بالا مرجوم به لعن بود از ناحیه خداوند، ولی اینجا مرجوم به لعن عملی در ذکر انسان مؤمن هم هست. پس رجیم هم مطرود است به لحاظ دوری از خیرات و هم مرجوم به لعن و هم مرجوم به ذکر لعن است.
«و ان فی علم الله السابق»
وقتی وجود مقدس امام زمان علیه السلام ظهور کنند« لا یبقی مؤمن الا رجمه بالحجارة» انسانهای مؤمن در زمان ظهور کار عملی که انجام می دهند این است که شیطان را با سنگ رجم میکنند.
پس تا به این جا سه نوع رجم از روایت فهمیده می شود:«رجم به لعن خدواند، رجم به لعن مومنین، رجم به سنگ، یعنی سنگ باران»
اشاره شد که شیطان وزن فعلان است یعنی کسی که بسیار دور از حضرت حق است. رجیم صفت مشبهه است و دلیل بر استمرار است.
بنابر این میتوان این مطلب را استفاده کرد که رجیم کسی است که رجم شده، میشود و خواهد شد. و رجم آینده همان زمان ظهور است که از روایت پیامبر صل الله علیه و آله آن را بیان کرد.
ظهور تجلی حالت همه موجودات است. تا انسانهای منجی تا خودشان به ظهور نرسند ظهور برایشان پیشامد نمیکند. از اموری که مانع ظهور است حالتهای شیطانی است.
در فرازی از الهی نامه گفتیم:الهی یا رحمان و یا رحیم،رحمان دستگیر و شیطان مچگیر است . بار الها ما را دستگیر دیگران قرار بده نه مچگیر.
هر دو،خداوند و شیطان، عیب را میبینند یکی عیب را میبیند که گیر بدهد و دیگری دست گیری کند. انسان ها هم اگر عیب دیگران را برای مچ گیری ببینند؛این کار شیطانی است اما اگر همین دیدن عیب برای دستگیری باشد، کار الهی است. انسان ها اگر ظاهرا با شیطان نباشند و باطنا آن را دور کنند ظهور نزدیک میشود.
6-توصیه مهم
خالصانه برنامهریزی کنید. هیچ کس از حیطه شیطان خارج نیست. ﴿....لاغوینهم اجمعین﴾[7] شیطان قسم یاد کرده است که همه را به اغوا میرسانم. اغوا یعنی ابهام .گاهی این قدر ظاهر را تجلی میکند که گمان میکند کار خیر میکند.
خدا رحمت کند مرحوم شیخ عبدالکریم حائری فرمود اگر همه مردم مرا غیبت کنند راضی میشوم جز یک دسته. کسانی که غیبت کنند و بگویند واجب الغیبة است. برخی میگویند:« غیبتش نباشد» گمان میکنند با این کار دیگر غیبت نخواهد بود.
تنها چیزی که شیطان را آرام میکند و دستهایش را میبندد پناهندگی به خود خدا است.
عرض ما برای برونرفت از همه مشکلات ایجاد موانع است. با بستن دست شیطان این محقق میشود. به او میدان ندهیم.
برای همین از حضرت پرسیدند ورع و تقوا فرقش چیست؟فرمودند تقوا از شبهه پرهیز دارد ولی ورع یعنی از آنچه که گمان میکند حلال است پرهیز دارد. بخشی از خاصیت تقوا ورع است.
سومین روایت مرحوم فیض کاشانی از تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام می باشد: و الاستعاذة هي: ما قد أمر اللَّه بها عباده عند قراءتهم القرآن فقال: فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ.[8]
﴿«اِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُون»﴾[9]
شیطان بر دو گروه سلطنت ندارد مگر بر کسانی که ایمان آوردند و علی ربهم یتوکلون. توکل زیربنای شیطان را سست میکند.
معنای توکل
توکل یعنی آدم خودش را دیده است و خدایش را دیده است. ضعف خود و قدرت خدا را دیده و حال کارش را با کمککار انجام میدهد. انت المستعان و الیک المشتکی
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافری است رهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
توکلت علی الله یعنی الهی به امید تو یعنی ما نا امید هستیم و امیدمان تویی.
﴿إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ﴾[10]
دو طایفه شیطان بر آن مسلط است کسانی هستند که دست او را باز بگذارند و پشتیبانی کنندش و دوستش داشته باشند و مشرکان به حضرت حق. شرک شامل دو قسم جلی و خفی. شرک خفی ریا است. اگر انسان مبتلا به ریا شود به این زودی نمیتواند نجات یابد. مریضی بسیار مرموزی است.
معنی استعاذه این است که وقتی این ذکر را میگوییم زبانمان را پاک میکنیم از هرچه غیر خدا است و زبان را آماده میکنیم برای ذکر خدا و تلاوت آیات الهی.
رسم اولیای الهی استعاذه قبل از قرآن است.
کسانی که میخواهند قرآن بخوانند زبانشان را پاک میکنند به استغفار برای مریضی که بهترین دارویش استغفار است در برابر درد گناهان.
استعاذه اگر حقیقتش را داشتیم حقیقت تلاوت قرآن هم در ما تجلی مییابد.
حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: اگر کسی صبحگاهان و شامگاهان بعد از نماز صبح و بعد از نماز مغرب بگوید اعوذ بالله من الشیطان الرجیم شیطان شیطنتش به حد اقل برای او میرسد. معلوم میشود اول روز و آخر روز شیطان دخالت میکند که دو لحظه حیاتی است. کسی که 7 بار در صبح و شب بگوید آمادگی ذکر و تلاوت الهی و تنظیف قلب را خواهد داشت. خواندن سوره ناس و فلق هم برای استعاذه بسیار مؤثر است.
ان شاء الله روایات مربوط به بسم الله الرحمن الرحیم را برسیم. به قول امروزیها گوش شیطان کر و شیطنتش مغلول باد.
اگر بتوانیم یک دوره قرآن در محضر روایات باشیم چه میشود. ان شاء الله به حق امام زمان بتوانیم که مولای ما هستند.
تا می توانید با قرآن و روایات باشید.اگر سراغ قرآن و عترت رفتیم وسوسهها بر باد میرود. موقع وسوسه سراغ قرآن برویم.
اعوذ بالله من سیئات اعمالنا و شرور انفسنا.
رزقنا الله ایانا و ایاکم معنای حقیقی استعاذه بالله را که گفتیم یعنی از اوصاف جلالی به اوصاف جمالی پناهنده شویم.
شیطان با اسمای جلالی مانند مضل و مذل شیطنت میکند. و هدایت هم همان طور که در تفسیر عرض کردیم ، ه در مقابل آن دو صفت ضلالت یا غوایت است. ضلالت گمراهی در اول است و غوایت گمراهی در نتیجه و پایان است
انشاء الله که همگی هدایت شویم. اهدنا الصراط المستقیم.