1402/11/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه المشاورة/مشاوره ی اسلامی /ارکان و اصول مشاورهی اسلامی - نمایندگان مشاوره ی اسلامی
قال الجواد عليه السلام رجل، أوصني قال: وتقبل؟ قال: نعم، قال: توسد الصبر، واعتنق الفقر، وارفض الشهوات، وخالف الهوى، واعلم أنك لن تخلو من عين الله، فانظر كيف تكون».[1]
روز ولادت حضرت امام جواد (علیهالسلام)، مولود مبارک ولایت و امامت است. حدیث اخلاقی را در محضر این امام همام هستیم. شخصی محضر امام جواد (علیهالسلام) مشرف شد و گفت: «أَوصِنی»؛ مرا وصیت کنید. فرمودند: «و تَقبَلُ»؟ اگر سفارش کنم، میپذیری؟ بعد [در حدیث دیگری] خودشان فرمودند: مؤمن، نیاز به سه خصلت دارد: «تَوفیقٌ مِنَ اللهِ وَ وَاعِظٌ مِن نَفسِه و قَبولٌ مِمَّن یَنصَحُه»؛[2] توفیق الهی و واعظ درونی و قبول نصیحت دیگران. گفت: «نَعَم».
فرمودند: «تَوَسَّدِ الصَّبرَ».
«تَوَسُّد»، یعنی فرد، تکیهگاه داشته باشد. عرف عربها غیر از عرف ما فارسها است. بالش در پذیراییها محل تکیه است؛ هم برای استراحت است و هم تکیهگاه. از عمودهای مهم در سیر و سلوک صبر است. «صَبر»، یک گیاه تلخی است که طبیب برای اعتدال مزاج بیمار استفاده میکند.[3] گیاه صبر، معروف است. در کلام حضرت امام جواد (علیهالسلام) است که صبر را تکیهگاه خود قرار بده. در تلخیهای روزگار، باید تکیهگاه داشت که در سیر و سلوک، لازم است صبر داشت. باید باطن مشکلات را دید که مجاهد پرور و انسانپرور است.
«وَ اعتَنِقِ الفَقرَ»؛
گردن به گردن فقر باش. همگام با فقر باش. این فقر اقتصادی است که انسان، چیزی در دستش نباشد و یا خیر؟ «كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً».[4] این فقر اقتصادی نیست. این، همان فقری است که «الفَقرُ فَخرِی».[5] ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ﴾.[6] نیاز، خدا خدای انسان را بلند میکند. این فقر وجودی است، نه اقتصادی. فقر اقتصادی را باید برطرف کرد. فقر وجودی، انسان را به غنا میرساند. در فرازی از الهینامه گفتیم: «الهی! گرچه غنی نیستیم، ولی مستغنی هستیم».
«وَ ارفَضِ الشَّهَواتِ»؛
شهوات و میلها را از خودت دور کن. شهوات، مصادیق مختلف میتواند داشته باشد. هرچه انسان به آن میل کند و او را از حق دور کند، شهوت است.
«خالِفِ الهَوَی»؛
هم شهوات و هم هوی به کار رفته است این دو مرحله است. شهوات میلهای مختلف است ولی هوی چیزی است که انسان را به زمین میزند. چیزی که دون شأن شماست و از مقامتان شما را پایین میآورد.
آخرین سفارش ایشان
«وَ اعلَم أنّکَ لَن تَخلُو مِن عَینِ اللهِ فَانظُر کَیفَ تَکونُ»؛
بدان که تو در دید الهی هستی. ﴿إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ﴾.[7] نگاه کن ببین چگونه هستی. توجه به مقام خودت داشته باش. سالک، مراقب است که کجاست و کجا میخواهد برود. امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمودند: «رَحِمَ اللهُ امرَءً عَلِمَ مِن أَینَ وَ فی أَینَ و إِلَی أَین»َ.[8] ما در محضر خدا هستیم. خدا رحمت کند کسی که بداند کجاست و از کجا آمده و کجا میرود. اگر جلوی ما کودکی باشد، خدای نکرده گناه میکنیم؟ ما در محضر خدا هستیم. ﴿أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى﴾.[9] ماه رجب، ماه مراقبت است. مراقبه و مشارطه داشته باشیم. با خودمان شرط بگذاریم که اگر ما خدا را نمیبینیم، خدا ما را میبیند. در محضر او گناه نکنیم.
نیاز به مشاوره، خدمتتان عرض شد. عرض شد که تعریف مشاوره، وجودی است و نه ماهوی. مشاورهی اسلامی را عام میدانیم. مشاوره، [مراجعهی] شخص آسیبدیده به شخص دیگری است که مشاور باشد. و این، قسمی از مشاورهی اسلامی است.
﴿وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ﴾،[10] هم امر مادی است و هم امر معنوی است. از آنجا که اسلام به کمالات معنوی توجه دارد، به این مسائل توجه دارد. رکن اسلامیت در مشاوره مهم است. در مراجعات روزمره، نیاز به مسائل معنوی داریم. مشاورهی اسلامی، اصولش بر اساس انسانشناسی، هستیشناسی، معرفتشناسی و روانشناسی است. هرچه مشاورین در این مسائل قویتر باشند، مشاوره قویتر است. مشاورهی اسلامی، خداباورانه و عقلمدار است. مشاورهی اسلامی، هم باور است و هم یاور است. در مشاوره هرچه مشاور به حالات مُراجِع آگاهتر باشد، مشاوره بهتر است. هرچه نفس مشاور قویتر باشد، در مشاوره موفقتر است.
اصول مشاورهی اسلامی به چهار اسم «اول» و «آخِر» و «ظاهر» و «باطن» است. مشاورهی اسلامی بر اساس عقلی است که تکیه به وحی دارد؛ ولی مشاورههای امروزی بر اساس حس است. ما مشاورههای عقلمحور و خدامحور را قبول داریم. شعور، یک ادراک مرموز است. متصل به حقیقت باریتعالی است.
نمایندگان این مشاورهی اسلامی یا سردمداران مشاورهی اسلامی و متولیان آن، انبیای الهی و اولیا و ائمه (علیهمالسلام) هستند. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾.[11] ما موظف به اطاعت اینها هستیم. به تصریح ائمه (علیهمالسلام)، این اولی الامر، ائمه (علیهمالسلام) و بعد عالمان هستند. ولایت فقیه، پیرو همین اولی الامر است. جایگاه فقهی با اعتقادی ولایت فقیه نباید خلط شود. هیچ فقیهی، منکر ولایت فقیه نیست؛ چرا که جایگاهش در امور اعتقادی است؛ بله در کارهای فقیه که امور حسبیه یا امور قضایی است و یا غیر آن، اختلاف نظر است. همین حرف را در مشاورهی اسلامی میزنیم.
خصوصی کردن و محدود کردن مشاورهی اسلامی، از این است که غیر کارشناسانه حرف میزنند. همه به خدا و انبیا و بعد اولیای الهی الاعلم فالاعلم برمیگردد. اگر کسی مشکلی داشته باشد، دوستش میتواند حل کند. این مشاوره است. مشاورهی اسلامی بر اساس عقل است و عقلی که بر اساس وحی است. وحی نیز رابطهی بین خلق و حق است.
مشاور خوب آن است که از دیدن مُراجِع، او را بفهمد. باید در حالات نفسانی خود قوی شود.
ممکن است تشخیص دهد، تست بگیرد، یا سؤال و جواب کند؛ با حد و حدود شرعی اشکالی ندارد. مشاورهی اسلامی باید بر اساس مبانی اسلامی باشد. فرق مشاورهی اسلامی با غیرش مشخص شد.