1402/08/15
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه المشاورة/مبانی بحث فقه المشاورة /تاریخچه مشاوره
بنای ما بر این است که از روایاتی استفاده کنیم که بوی مشاوره، یا دستورهای مشاورهای هم از آن بیاید. امروز در محضر امام العرفاء و امام سالکین و امیر قرآن و برهان و عرفان حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) هستیم. کلامشان واقعا قابل دقت است. امیر الأئمه هستند و کلامشان امیر است.
حضرت فرمودند: «فَسادُ الأخلاقِ بِمُعاشَرَةِ السُّفَهاءِ و صَلاحُ الأخلاقِ بِمُنافَسَةِ العُقَلاءِ و الخَلقُ أَشکالٌ فَکُلٌّ یَعمَلُ عَلَی شاکِلَتِه».[1]
«فساد الأخلاق بمعاشرة السفهاء»؛
انسان در صورتی که با سفهاء و آنانی که کم خِرَد هستند و عقل کاملی ندارند، معاشرت داشته باشد، اخلاق و درونش فاسد میشود؛ گاهی سفیه، اجتماعی است، گاهی عقیدتی است و گاهی مطلق. همانطور که کجاخلاقیهای سیاسی ضربه میزند، در خانواده و جامعه نیز همین است. مشاور هم نباید جزو سفهاء باشد. باید جزو دانشمندان باشد.
«و صلاح الأخلاق بمنافسة العقلاء»؛
در پرهیز میگویند حتی رفت و آمد نکن. در صلاح میفرمایند صلاح اخلاق به همنَفَسی با عقلا است. همنَفَس، معاشر خاص است، نه عام. آنقدر رفتوآمد میکند که یار و یاور میشود. عقلا است نه علماء. نسبت بین عالم و عاقل، عموم و خصوص مطلق است. هر عاقلی، عالم هست، ولی هر عالمی، عاقل نیست.
عاقل کیست؟ «العاقل یکفیه الاشارة». از امام صادق (علیهالسلام) در مورد عقل سؤال کردند؛ حضرت فرمودند: «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ».[2] عقل آن است که ما را عبد کند و ما را به بهشت (در صورتی که جِنان باشد)، یا دل (در صورتی که جَنان باشد) برساند. هر کس ما را دعوت به خدا کرد، عاقل است. هر کس دعوت به خویش کرد، عاقل نیست و نباید با او همنَفَس شد. اگر کسی دعوت به خودش کرد، عاقل نیست. عاقل همیشه دعوت به خدا میکند؛ هرچند عالم و صاحبنوشته باشد.
«و الخَلق أشکال»؛
قیافهی ظاهری، شکلهای مختلفی دارد.
«فکل یعمل علی شاکلته»؛
شاکلهی هر کسی، ظاهر میسازد. «الظاهر تدل علی الباطن». علم و عمل، دو بال پرواز ما است. ما مرغ ملکوتی هستیم. پرواز ما به دو بال علم و عمل است. عمل است که کارساز است. علم، روحپرور است و پرورش جسم به کار است. وقتی میتوان گفت روح سالم داریم که جسممان هم حسابشده باشد. ظاهر و باطن دلالت بر هم دارد. خلق ما حاصل عمر ما است. در این حاصل عمر بکوشیم.
سپاسگزار کسانی هستیم که امنیت را برای ما تأمین کردند، تا ما درس بخوانیم. در نمازهایتان برای مجاهدان در سراسر جهان دعا کنید؛ به خصوص مردم غزه. «اللهم انصر الإسلام و أهله وَاخذُلِ الکفر و أهله». دعای مرزدارانِ صحیفهی سجادیه مناسب است.
یکی از توصیههای ما به روانشناسان این است که صحیفهی سجادیه را دریابند. از منابع مهم در مشاوره است.
در مباحث فقه المشاورة به این نتیجه رسیدیم که در مفهوم «شَور» و «مُشاوَرَة» و بیان لغت و واژهی «شَور» و «مشورت» و «مشاوره» و «تشاور»، دو نکتهی مهم قابل استفاده است:
1. در لغت «شَور»، کنجکاوی هست. اصلش هم برای عسل است. وقتی عسل چیده شده از کندوهای خودساختهی زنبور جمع میشود، عرب مادهی «شور» را به کار میبرد.
2. «شُور»، همیشه بیان زشتیها نیست؛ بلکه شوریِ شور است که نکتههای ظریفِ ناگفتنی را بگوید. توصیهی اخلاقی ما به همهی مشاوران آن است که با توجه به لغت شور، این دو نکته را ملاحظه کنند.
نسبت مشاورهی اسلامی و مشاورهی خاص، عموم و خصوص مطلق است. به نظر ما هر کسی که برای آگاهی و کنجکاوی و به دست آوردن یک نظر صائب یا عمل خوب مراجعه کند، صدق مشاوره دارد. در تاریخچهی مشاورهی اسلامی هم گفتیم که مشاوره از آغاز خلقت است.
اعزهای که مجازی دنبال میکنند، فرموده بودند مشاورهای که الآن میشود، از کی شروع شده است؟
به نظر ما گرچه خارجیها علم مشاوره را تأسیس کردند و در آکادمیها آوردند و در حوزه هم آمد، ولی تاریخ مشاورهی مصطلح هم از نیاز بشر ایجاد شده است. مشاوره، یک ضرورت است؛ چرا که بر مبنای نیاز است. فرقی ندارد که مراجعهی فردی به دیگری برای مطلب علمی باشد، یا برای مطلب کاربردی.
تاریخچهی مشاورهی اصطلاحی فعلی را شاید دولتی به نام خود بزند، ولی تاریخ مشاوره، زمان مشخصی ندارد. چون چنین است، اصل مشاوره را به اصل خلقت متصل میکنیم. از کجا معلوم که حضرت آدم (علیهالسلام) و حضرت حوا مشاوره نداشتهاند. این هم که میگویند حضرت حوا از ضلع آدم (علیهالسلام) آفریده شد، صحیح نیست. از نفس حضرت آدم (علیهالسلام) آفریده شد.
مشاوره هم از زمان حضرت آدم (علیهالسلام) بوده است. نسبت بین «مِنِ» ابتدائیه و بعدش، علت و معلول است. حضرت حوا در کمالاتش، معلول نفس واحدهی حضرت آدم (علیهالسلام) است.
مشاوره، امتیازها را گرفتن و آسیبها را برطرف کردن است. وقتی مشاوره از اصل خلقت بود، جناب حضرت حوا به حضرت آدم (علیهالسلام) در مسائل مختلف مراجعه داشتند. بهترین مشاورهها، مشاورهی خانوادگی است. آغاز خلقت، آغاز مشاوره بود. مراجعهی حضرت حوا به حضرت آدم (علیهالسلام)، نخستین بوده است. امریکا و اروپا هم که تاریخ مشاوره را گفتهاند، فرع این است. ما اسلام را ادامهی همان حرکت حضرت آدم(علیهالسلام) میدانیم.