1401/09/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه معاصر/شخص اعتباری /اقسام شخص اعتباری - نظریات درباره وجود شخص اعتباری
حدیث اخلاقی امروز را در محضر پدر بزرگوار حضرت معصومه (سلاماللهعلیهما) هستیم. امام کاظم (علیهالسلام) فرمودند: «السخی الحسن الخلق فی کنف الله لا یتخلی الله منه حتی یدخله الله الجنة و ما بعث الله نبیا و لا وصیا إلّا سخیا و لا کان أحد من الصالحین إلّا سخیا. و ما زال أبی یوصینی بالسخاء حتی مضی»؛[1] حضرت فرمودند: «پدر من تا آخرین لحظات عمرشان به سخاوت توصیه میکردند». باید فضایل اخلاقی را در خود تقویت کنیم. کفهی رذایل را پایین بیاوریم و فضایل را سنگین کنیم. ﴿فَأَمَّا مَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ﴾،[2] ﴿فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ﴾.[3] فرمودند: «اینها کسانی هستند که اهل مکارم اخلاقی و حسن خلق باشند». برای فضایل اخلاقیمان برنامه داشته باشیم. درخت هرز رشد نمیکند، یا اگر رشد کند، میوه نمیدهد، یا میوهی شیرین نمیدهد. باغبانی از نفس، سختترین مراقبتها است. سخاوتمندِ خوشخُلق در پناه خداست. اینکه میگوییم در پناه خدا باشید، شرط در پناه خدا بودن، باز بودن دست است، سخاوتمندی است.
از مصادیق سخاوت، نشر علم و پاسخ به سؤالات است. ﴿وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ﴾.[4] آن خانم از حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) چند سؤال کرد و ایشان را سرپا نگه داشت. سوال دهم را عذرخواهی کرد. ایشان فرمودند: «باز هم اگر سؤال داری، بپرس».[5] اعزهی من تبیین را فراموش نکنیم که وظیفهی ما ست. هر کس ما را دید، شخص متخلقی را ببیند. امام کاظم (علیهالسلام)
در این روایت فرمودند: «اگر چنین باشد، خداوند این چنین شخص سخیِ خوش اخلاق را رها نمیکند، تا وارد بهشتش کند. نه اینکه فرشتهها او را وارد کنند، بلکه خود خدا او را وارد میکند. خود حق است و انسان سخی و خوش خلق.
خداوند هیچ نبی و وصیای نفرستاد، جز اینکه سخی است. هیچ یک از صلحا نیست، جز اینکه سخی است. و پدرم - امام صادق (علیهالسلام) - مرا سفارش به سخاوت میکردند. سخاوت، اصلش برای اهل علم است. مرحوم آقای فلسفی میفرمود: «اگر کسی در گوشهی جهان باشد و هیچ کتابی نداشته باشد و تنها کتاب «سفینةالبحار» داشته باشد و بخواهد تا آخر عمرش منبر برود، نیاز به منبع دیگری ندارد. شیخعباس قمی رحمهالله بحار را خواند و خلاصه کرد. اگر ما هنر خواندن تلخیص بحار که ایشان نوشته را هم نداشته باشیم، خوب نیست.
در سفینةالبحار آمده است: «امام علی (علیهالسلام) در جنگ بودند. دشمن گفت: عجب شمشیر خوبی دارید! آن را به من میدهید؟ حضرت شمشیر را به سمت او پرتاب کردند. گفت: شما در جنگ هستید و نیاز به این شمشیر دارید. حضرت فرمودند: اگر نیاز بود و بخشش کردیم، مهم است. آن شخص، شمشیر را بوسید و از محافظان و مدافعان حضرت شد».[6]
عمر را برای نَفسِ نفیس به کار ببریم. سخاوت برای خود هم داشته باشیم. اساتید ما توصیه میکردند. کمتر جلسهای بود که محضر علامه حسنزاده (قدس الله نفسه الزکیة) مشرف بشوم که نگویند مراقب باشید. دیروز در اتاق اساتید برای اولین بار، خاطرهای گفتم: «همراه ایشان علامه حسنزاده (رحمهالله) به حرم، مشرف شدیم. پشت سر ایشان حرکت میکردم. قبلا ماشینها در خیابان ارم میآمدند. ایشان امر کردند که دستتان را به من بدهید که در جوی نیفتید. اطاعت کردم. فاصلهای نشد که دیدم درب خانهی ایشان هستیم. آقایی منتظر ایشان بود. فرمودند: خیلی وقت است اینجا هستید؟ گفت: بله. عصا را روی پای ایشان گذاشتند، ترسید. فرمودند: کسی که منتظر است این قدر ترسو است؟ و بحث را به جای دیگر بردند».
طی الأرض به اِعدام و ایجاد است؟ به تمثل است؟ به چیست؟ باید پایاننامهها نوشته شود. بعد از دو - سه هفته، آیهی ﴿شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِماً بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾[7] را خواندند. بعد فرمودند: «آن قضیه که اتفاق افتاد، به اِشراف نفس است». اشراف نفس به این است که انسان سخی باشد. تمرین سخاوت کنیم.
برای خودمان وقتی بگذاریم. آنچه خدا به انسان میدهد، به شب و سحر میدهد. رازقیت باریتعالی همیشه هست، ولی در سحر، جلوهی دیگری دارد. نکند نماز شب نخوانیم. اگر من و شما نماز شب خواندیم، هم سن و سالان ما نماز صبح میخوانند و اگر نماز شب نخواندیم، نماز صبح آنها قضا میشود. حال اگر نماز صبح ما قضا شود که هیچ، دیگر نمیگویم.
شخص اعتباری مشخصاتی دارد: اسم، مکان و کشوری که به آن خصوصیت میدهد. خصایص گوناگونی که برای شخص اعتباری هست، آن را از کلیت به جزئیت میآورد. میشود گفت شخص اعتباری، گاهی در خصوصیت، مانند شخص طبیعی میشود؟ تفاوت به وجود خارجی و غیر آن است، یا خیر؟
شخص اعتباری چند قسم است:
• شخص اعتباری عام
• شخص اعتباری خاص
به نحو جزئیِ اضافی است که به نحوی کلی است.
به قول صاحبان کتاب، معیار تقسیم اساسی، یکی از این دو امر است:
معیار اول: هیئت مؤسس: شرکت خصوصی، یا شرکتی که منافع عام دارد. شخص اعتباری را بر اساس مؤسسین میتوان شناخت.
شخص اعتباری عام هم، شخصی است که غرض از آن منافع عامه باشد. مؤسساتی هستند که منافع عام دارند. کارهای عام المنفعة دارند. لذا شخص اعتباری عام، یعنی آنهایی که منافعش عام است. خود عام بودن، دارای مراتب است؛ چه مؤسسات دولتی، یا خصوصی باشد؛ حتی در تعبیر عامیانه، انتفاعی باشد، یا غیر انتفاعی. مدارس هم دولتی و غیر انتفاعی است. بنا بر معیار اول، اشخاص اعتباری عام، مواردی هستند که عام المنفعة هستند. حال دولت، شخص اعتباری است. مؤسسات عام و مؤسسات خصوصی، همه طبق اهداف و اغراضشان، شخص اعتباری هستند.
اینها همانند شخصهای طبیعی در معامله و حقوق و احکام هستند، یا خیر؟ آیا مؤسسان و هیئت امنا و هیئت مؤسس که تشکیلاتی را راه انداختند، آیا آنها هستند که سند به نامشان میخورد، یا سند به نام خود شخص اعتباری میخورد؟ برخی فقها نظرشان آن است که شخص اعتباری نداریم؛ چرا که احکام برای شخص طبیعی است. اگر نظرتان آن شد که شخص اعتباری، مانند شخص طبیعی دارای حقوق و تکالیف است، باید ملکیت و سایر موارد را در اینجا هم قائل شوید. سهامی عام باشد، یا سهامی خاص، فرقی ندارد. در خارج بورس و خارج بانکداری، گسترده بحث کردیم. قبل از نوشتن این کتاب، مباحث آن را در مباحث بانکداری و بورس آوردیم. در صورتی که دلیل عقلایی داشته باشیم، شخص اعتباری خواهیم داشت. سیرهی عقلا دلیل بر شخص اعتباری است.
دولتی بودن یا غیر دولتی بودن، معیار دیگر عام و خاص بودن است.
ممکن است مؤسسه، خصوصی باشد، ولی در منافع، عام باشد، یا دولتی باشد و منافعش خاص باشد. شاید ادارهی دولتی باشد، ولی کار برای افراد خاصی انجام دهد، یا خصوصی باشد، ولی کارهای عام انجام دهد؛ مانند مدارس و ادارات و مؤسسات خیریه که شخصی است، ولی برای همه کار میکند. مؤسسات چند منظوره و تک منظوره داریم. آیا میشود شخص اعتباری، چند منظوره باشد؟ به لحاظی عام و به لحاظی خاص باشد؟ میشود در برخی منافعش، عمومی باشد و برخی منافعش، خصوصی؛ چنان که مؤسساتی داریم که ترکیب بین دولتی و خصوصی است. خود شخص اعتباری، اگر اعتبار عقلا به آن تعلق گیرد، مورد نسبت است و متعلق حق و حکم است و دارای آثار است.
چند نظریه در وجود شخص اعتباری هست. از گذشته محل نظر بوده است و از مسائل مستحدثه نیست. امروز، گسترده شده است. گاهی حقوق شخص اعتباری از طبیعی بیشتر شده است.
این وجود مجازی در مقابل وجود حقیقی است. گاهی میگویید زید در حال معامله است و گاهی میگویید زیدی که شرکتی تأسیس کرده و در قالب آن، معامله میکند. شخص طبیعی، دارای علم و حقوق خاصه است و تکالیفی دارد، ولی شخص اعتباری، اینها را ندارد. فرق بین شخص اعتباری و حقیقی این بود که شخص حقیقی، موجود به وجود خارجی است و شخص اعتباری، موجود به وجود ذهنی است. این نظر میگوید شخص اعتباری، فرضی و مجازی است.
نقد داریم و سؤال داریم. در مسائل فلسفی داریم که فرق بین وجود ذهنی و وجود اعتباری، به آثار و عدم آثار وجود خارجی است. آتشی که در خارج است، با آتشی که در ذهن است، تفاوتش این است که آتش خارجی، سوزندگی دارد، ولی آتش ذهنی، این خصوصیت را ندارد؛ ولی اثر وجود ذهنیاش را دارد. وجود ذهنی و خارجی را به داشتن و نداشتن اثر، فرق نمیگذاریم. در شخص طبیعی و اعتباری، نیز همین را میگوییم. شخص طبیعی، اثر دارد، ولی اعتبار هم اثر دارد. ولی خصوصیات شخص اعتباری، مختلف است. مطلق اثر، نفی نمیشود. اثر خارجی، نفی میشود و این منافات را اثبات اثر ذهنی ندارد. قبل و بعد از تصور آتش، تفاوتی در اعتقاد ما ایجاد شده است. تفاوت عمدهی شخص اعتباری به نداشتن وجود خارجی و نداشتن اثر آن است، نه اینکه اثر ذهنی ندارد. گاهی شخص طبیعی و شخص اعتباری در حقوق با هم مشترک هستند.