99/12/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مسائل مستحدثه (بورس)/ربا /بیع محابات، یکی از راههای برون رفت از ربا
آخرین روز درسی در سال 1399 است. روز چهارشنبه و در آستانه تحویل و تحول سال جدید و بلکه قرن جدید هستیم. «یا مقلب القلوب و الابصار، یا مدبر اللیل و النهار، یا محول الحول و الاحوال، حول حالنا إلی أحسن الحال». انسان، مسافر به سوی خدا است؛ ﴿يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ﴾؛[1] در این سیر، از فرش به عرش، از مادیت به روحانیت، تمام هدایتهای انبیا را به دنبال دارد و هر روز در حال تحویل و تحول است؛ ﴿كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ﴾؛[2] هر روز، در یک مقام و منزلی است. باید بکوشیم ملکاتمان، فضایلمان بشود و فضائل ما، ملکات ما و انشاءالله هر دوی اینها، مقامات ما شود. هر روز در تجلی خاصی هستیم؛
وقتی میتوانیم مدعی این کار شویم که ارتباط با اسمای الهی داشته باشیم. هستی، مجلای اسمای الهی است؛ هر شخصی و هر فردی و هر انسانی از انسانها و هر عالمی از عوالم، مجلای اسمی از اسمای الهی است. خداوند بهترین نعمت را به ما داده است؛ نعمت انس با اسمای الهی و کلمات و آیات الهی. بکوشیم با آیات الهی در این سال مرتبط باشیم.
﴿وَاسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِينَ﴾؛[3] این نماز هم واجب است و هم مستحب و هم صلوات بر محمد و آل محمد صلواتاللهعلیهم که در تفسیر عرض کردیم. بکوشیم در این آستانه تغییر وتحول سال جدید، خودمان را با اسمای الهی به یک شأن و شئونی مرتبط کنیم و انشاءالله و هزاران انشاءالله به مدد اهل بیت علیهمالسلام در این ماه شعبان - که ماه رسول الهی (صلیاللهعلیهوآله) است که «یتشعب فیه الخیرات»، روزی ها تقسیم میشود - به مدد ابالقاسم، قسمت ما هم به خیر شود. «الهی، در قسمت آباد وجود، بیش از این قسمت ما نبود؛ یا اباالقاسم مددی».[4]
حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمودند: «کُلُّ یَوْمٍ لاَ یُعْصَی اللَّهُ فِیهِ فَهُوَ عِیدٌ»؛[5] هر روزی که معصیت خدا را نکنید، آن روز، روز عید است؛ خیلی مهم است؛ مانند: «کل یوم هو فی شأن». باید ملاک ما بر معصیت نکردن باشد. شادی و نشاط، منافاتی با طاعت ندارد؛ ملازم با معصیت نیست. برخی نشاط را در معصیت میدانند. مردم آزاری نکنیم و خودمان را هم آزار ندهیم. گناه نکنیم. مطیع حضرت حق باشیم. ببینیم چه کارهایی میخواهیم کنیم. در این روزهای باقی مانده، ببینیم چه کردیم؛ خود را محاسبه کنیم؛ به خصوص، ما که اهل علم هستیم، محاسبه و مراقبه کنیم؛ کشیک نفس بکشیم؛ خود را محاکمه کنیم؛ برای حوزهها و طلاب چه کردیم.
مُعَلَّی میگوید: «در روز نوروز نزد امام صادق (علیهالسلام) رفتم؛ حضرت سوال کردند و حرفش را پیش کشیدند؛ میدانی امروز، چه روزی است؟ گفتم: امروز، روزی است که فارسها بزرگش میدارند و هدیه برای هم میبرند و به دیدار هم میروند»؛ حضرت حرفهای او را شنیدند که گزارش او بود؛ بعد نوروز اسلامی-ایرانی را معرفی فرمودند. قدردانی از نوروز تکوینی و هم نوروز اسلامی و تشریعی و الهی؛ این دو با هم، قابل جمع هستند و تضاد ندارند. دید و بازدید مطلوب است.
حضرت فرمودند: «خداوند در این روز از ارواح مؤمنین و مؤمنات پیمان گرفت که او را بپرستند و انبیا را پیروی کنند»؛ ﴿أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ﴾؛[6] «روز عهد است؛ عهد الهی و عهد نبوت و رسالت؛
روزی است که رسول مکرم (صلیاللهعلیهوآله)، بتهای قریش را با همیاری و همکاری و یاری حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) شکستند»؛ نوروز، روز بتشکنی است؛
حضرت فرمودند: «نوروز، روزی است که در این روز امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، ولیّ شد و آقا رسول الله (صلیاللهعلیهوآله)، به امر خدا دستور دادند که با ایشان بیعت کنید»؛ این خصلت سوم است؛ این گذشته نوروز است؛ توحید و نبوت و ولایت است و عهد الهی؛ روز بت شکنی است و روز نصب حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به امامت و ولایت است؛
خصلت چهارمی مطرح کردند که خصلت مهمی است؛ «روز قائم آل محمد (صلیاللهعلیهوآله) است»؛ حضرت فرمودند که جمله مهمی است: «هیچ روزی نوروز نیست، مگر اینکه ما در آن روز، انتظار فرج میکشیم؛ زیرا نوروز از روزهای ما و شیعیان ما است». جانم به قربان امام صادق (علیهالسلام)، امام حقایق؛ در ادامه حضرت فرمودند: «این روز نوروز را مردم عجم و فارسها با سنتهای خوب و دید و بازدیدشان و مسافحه و معانقهشان تعظیم کردند و بزرگ شمردند، ولی گاهی شما مردم عرب، رعایت اینها را نکردید».[7] نوروز، این چنین نوروزی است؛ روز انتظار است. «أفضل أعمال أمتي انتظار الفرج»؛[8] باید در این روز، منتظر ولیّ باشیم؛ «من أصبح لا یهتم بأمور المسلمین فلیس بمسلم»؛[9] «و من شهد رجلا ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس من المسلمین».[10]
باید اهتمام به امور یکدیگر داشته باشیم. رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «سیّد القوم خادمهم»؛[11] ای مسئولین؛ اگر خدمتگزار مردم بودید، آقا هستید. نوروز، روزی است که مسئول و غیر آن، مسئولیم از خودمان بازخواست کنیم؛ ببینیم آیا به این جمله پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) عمل کردیم که «خَيْرُ النَّاسِ مَنِ انْتَفَعَ بِهِ النَّاسُ»؛[12] بهترین مردم کسی است که مردم از وجود او استفاده کنند. آیا در این روزی که به سال جدید و قرن جدید میرویم، آیا با چهره خندانمان، حد اقل از چهره غمناکی، غمی زدودهایم؟ و آیا خدمت به دیگران کردیم؟
«تا توانی به جهان، خدمت محتاجان کن به دمی، یا درمی، یا قدمی، یا قلمی»
به یکی از این چهار تا ما باید در خدمت این مردم باشیم؛ این مردم نازنین، متدین و قدردان و خداخواه و مؤمن، مواظبشان باشیم.
ما اگر اینگونه بودیم این روز، نوروز ما است و میتوانیم بگوییم نوروز داشتیم و در حال عبادت حضرت حق بودیم.
در هنگام تحویل سال، با وضو باشیم؛ در حال قرائت قرآن باشیم؛ بعد از نماز اگر باشد، بهتر است. در سال جدید، بیشتر قرآن بخوانید؛ انس داشته باشیم؛ هر شب سوره واقعه را بخوانیم که حلال مشکلات است. سلام به حضرت صاحبالزمان (علیهالسلام) بدهیم؛ السلام علیک یا شریک القرآن؛ با زیارت آل یس و دعای عهد، انس داشته باشیم. به خصوص در ماه شعبان که در آستانه ولادت حضرت هستیم که لیلةالقدر صغیره است؛ رزقنااللهإیاناوإیاکم سلامتی همه بزرگان و سلامتی مؤمنان انشاءالله. نوروز سالمی داشته باشید؛ به خصوص در این سالی که این ویروس منحوس هست. آنچه ما را نجات میدهد، عهد الهی و توسل و ولایت است.
در مباحث بورس به این نتیجه رسیدیم که چنان که حضرت امام و سید یزدی و برخی بزرگان دیگر فرمودند، مثلی و قیمی بودن، متغیر است و ثابت نیست که اگر چیزی مثلی یا قیمی بود در کل زمانها اینطور باشد. ارزش پول هم، به اعتبارش است؛ اعتبار پولهای امروزی، به دو اعتبار است: یکی، به اعتبار نفس پول، یا پول خارجی، و دیگری به اعتبار سنجش آن که ارزش و قیمت آن است. ما در معاملات چنان که سیر معاملات را محضرتان عرض کردیم، از کالا به کالا شروع شد که زمانی هم طلا وسیله سنجش کالاها بود؛ بعد تبدیل به پول شد که انواع و اقسامی دارند تا امروز که الآن هستیم.
مبنای ما و اکثر فقها این است که با تغییر موضوع، حکم هم تغییر میکند. در مباحث ربا، انواع ظریف و دقیق ربای قرضی که در خیلی جاها رواج دارد، حکمالله را عوض نمیکنیم؛ اگر بحث میکنیم فلان معامله، مثلا وام به شرط بیع و اجاره و عقود دیگر ربوی و حرام است، اما اجاره و بیع و عقود دیگر به شرط وام، صحیح است، حکم الله را عوض نمیکنیم که ربا، حلال شد، بلکه موضوع و تغییر آن را بررسی میکنیم که تغییر موضوع، باعث تغییر حکم میشود؛ چه بسا موضوعاتی که حکمشان، واحد یا متغیر است؛ با تغییر موضوع، عناوین احکام تغییر میکند.
در بحث مثلیت و قیمیت، عرض ما همین است؛ ارزش پول، به عرف عقلا است؛ عقلا هر چیزی را معتبر بدانند، میتوانیم مابهازای معاملاتمان قرار دهیم؛ مبنای خیلی از مسائل مبتلابه امروز است. اعتبار به پول فلزی، یا کالا باشد، یا پول کاغذی، یا شبه پول و یا حواله باشد، به هر چه باشد، برای ما ارزشمند و قابل مبادله است؛ از همین رو ارزهای دیجیتالی که امروز، انواعش رایج است، اگر عقلا تأیید کنند و مابهازای معاملاتشان قرار دهند، درست است؛ چرا که شارع موسس نیست؛ بلکه ممضی است.
«حباه»، یعنی: «أعطاه و منعه»؛[13] محابات، از حبا مشتق شده و به معنی بخشیدن و منع کردن است. در قاموس و لسانالعرب عبارت این است: «حاباه محاباة و حباء: نصره و اختصه و مال إلیه»؛[14] محابات، یاری کردن و میل کردن واختصاص دادن است.
طریحی در مجمع البحرین، اینگونه محابات را تعریف کرده است: «بیع المحاباة و هو أن یبیع شیئا بدون ثمن مثله فالزائد من قیمة المبیع عن الثمن عطیة»؛[15] بیع محابات این است که چیزی را به کمتر از ثمن مثل آن بفروشد. و آن مقداری که از قیمت ثمن بیشتر است عطیه حساب کند.
شیخ انصاری در مکاسب، ج2 ص301 در تعریف محابات گفتهاند: «بیع المحاباة أن یباع شیئا بأدون من ثمن المثل فیکون الزائد من ثمن المثل عطیة»؛ بیع محابات آن است که متاعی را به کمتر از ثمنالمثل میفروشد و اضافه قیمت را به عنوان هدیه حساب می کند.
یکی از بهترین عبارتها، عبارت مرحوم بهبهانی است؛ ایشان در رسائل فقهیه، ص241 میفرمایند:
«إعلم أن جمعا من علماء الزمان أیدهم الله تعالی إعتقدوا حلیة القرض بشرط المعاملة المحاباتیة، ومرادي منها هنا أن يبيع المقرض من المقترض بأزيد من ثمن المثل أو يشري منه بأنقص منه، أو يؤجر بأزيد من اجرة المثل، أو يستأجر منه بأنقص منها، أو يصالح كذلك، أو يعاوض كذلك، أو يملك منه عينا أو منفعة بعقد هبة أو غيره»؛[16]
از زرنگیهای در قرض، معامله محاباتی است.
از کاملترین عبارات در میان علما، عبارت ایشان است که یافتیم. ایشان میگوید: عدهای راه برونرفت از معاملات ربویه را محابات میدانند؛ یعنی اینکه قرض دهنده به قرض گیرنده، به بیشتر از ثمنِ مثلش، یا قیمتش بفروشد، یا به کمتر از قیمت، از او خریداری کند، یا بیشتر از اجرتالمثل به او اجاره دهد، یا کمتر از قیمت از او اجاره کند، یا به بیشتر، یا کمتر از قیمت، مصالحه، یا معاوضه کند، یا عین، یا منفعت را از طریق عقد هبه، در اختیار او قرار دهد.
عرض ما این است که محابات، معاملهای است که ثمن و مثمن از نظر قیمت، یکسان نیستند؛ فرقی ندارد که چیزی را بیشتر بفروشد، یا کمتر بخرد؛ آیا این جایز است یا خیر؟
عرض ما این است که پول، مثلی است که مثل دارد، باید با توجه به قیمت، معامله شود. در معاملات، با تبدیل زمان، اعتباراتش تغییر میکند؛ اگر به هم وام میدهند، باید احتیاط کنند - تنقیح این مطلب، در درسهای آینده خواهیم داشت - از راههای برون رفت از ربا، بیع محابات است. حکم ربا تغییر نکرده است؛ بلکه موضوع، تغییر کرده است - باید موضوع مسائل را دقت کرد؛ ارتباط بین موضوع و حکم، مهم است؛ مسائل مستحدثه، بیشتر موضوعیابی احکام است - اگر معامله کند و صلح کند، یا اجاره دهد، یا عین و یا منفعت هبه دهد، یا هر عقد دیگری که به ملکیت دیگری درآید، اگر معامله مقدم باشد و وام مؤخر باشد، هیچ شک و شبههای در حلیتش نیست، ولی با این قید که سبب نقل و انتقال، مقدم باشد. عقد به شرط وام، اشکالی ندارد؛ قراردادی میبندد، بعد از آن قرارداد، وام را محقق کنند.
اگر عقلایی نبود، مانند اینکه قوطی کبریتی را با چیز دیگری معامله میکنند، مبنای حضرت امام این است که قبول نمیکنند،[17] ولی مرحوم آقای خوئی قبول میکنند.
ایشان فرمودند:
«لا یجوز الاقتراض منه (بانکی که مورد نظر است) بشرط الفائض و الزیادة لأنه ربا محرم. (بانکها در مقابل وامها چیزی نمیتوانند بگیرند، حتی دیرکرد. ایشان راه برون رفت میدهند. به نظر ما موضوعیابی برای مسائل فقهی است. موضوعیابی در مسائل معاملات. و للتخلص من ذلک الطریق الآتی و هو أن یشتری المقترض من صاحب البنک أو من وکیله المفوض بضاعة بأکثر من قیمتها الواقعیة 10% أو 20% مثلا علی أن یقترضه مبلغا معینا من النقد أو یبیعه متاعا بأقل من قیمته السوقیة. و یشترط علیه فی ضمن المعاملة (هر یک از عقود باشد، عیبی ندارد) أن یقرضه مبلغا معینا لمدة معلومة یتفقان علیها و عندئذ یجوز الإقتراض و لا ربا فیه؛ و مثل البیع الهبة بشرط القرض و لا يمكن التخلص من الربا ببيع مبلغ معين مع الضميمة بمبلغ أكثر كأن يبيع مائة دينار بضميمة كبريت بمائة و عشرة دنانير لمدة شهرين مثلا،فإنه قرض ربوي حقيقة،و إن كان بيعا صورة».[18]
یک قوطی کبریت میدهد، به میلیونها تومان؛ در اینجا قرض جایز است و ربا نیست.
ولی حضرت امام، این مبنا را قبول ندارند.
بعد به روایات میرسیم که آیا معاملات محاباتیه و به شرط زیاده و نقصان، چگونه است؟ باید در این معاملات، دقت کنیم.