درس خارج فقه استاد هادی عباسی خراسانی

99/12/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: مسائل مستحدثه (بورس)/ربا /ربای در قرض در آیات و کلمات فقها

 

1- حدیث اخلاقی (درخواست تزکیه نفس از خداوند)

1.1- برنامه ریزی برای قرائت زیاد سوره شمس در ماه رجب

روز چهارشنبه و روز آخر درسی است. ماه مبارک رجب، ماه سیر و سلوک و ماه برنامه‌ریزی برای تزکیه و تسویه نفس است؛ ان‌شاءالله؛ شهر ولایت است و اولیای الهی هم، کمک‌کار انسان هستند. انسان اگر حرکت کند، حضرت حق، برکتش را به او عنایت می‌کند؛ ﴿يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ﴾.[1] برنامه‌ریزی کنید در این ماه، سوره مبارکه شمس را زیاد قرائت کنید؛ هر روز اگر قرائت کنید، باعث نورانیت مخصوص می‌شود.

1.2- مراقبت از نفس، سبب الهام فجور و تقوا

﴿وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا﴾؛[2] حدود 11 قسم در این سوره هست. آخرین آن، قسم به نفس و آن چه باعث اعتدال و تسویه آن است؛ ﴿وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا﴾؛[3] تسویه، حالت اعتدالی است که در اخلاق می‌گوییم صاحب عدالت، حکمت و طمأنینه می‌شود. ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾؛[4] اگر برای نفس‌مان برنامه‌ریزی کنیم، خوبی‌ها و بدی‌ها به ما الهام می‌شود؛ مرحله هدایت است. هدایت حسی داریم و هدایت عقلی و هدایت وحیی. خداوند، عقل ما را وسیله هدایت درونی ما قرار داده است؛ برای اولیای الهی، ﴿وَعَلامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ﴾[5] قرار داده است.

1.3- برنامه‌ریزی انس با این سوره، برای خود و خانواده

باید برای خودمان و برای متعلقین و خانواده‌مان برنامه‌ریزی کنیم؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ﴾؛[6] هم مأمور به هدایت نفس‌مان هستیم و هم نزدیکان‌مان.

1.4- سوره‌ و آیه‌ای که پیامبر ص را پیر کرد

﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ﴾،[7] هم در سوره هود است و هم در سوره شوری؛[8] در سوره شوری نفرمودند «شیبتنی سورة شوری»؛ بلکه فرمودند: «شیبتنی سورة هود لمکان هذه الآیة».[9]

«فاستقم کما أمرت»؛ چرا که در سوره هود، ﴿وَمَن تَابَ مَعَكَ﴾[10] دارد. من و شما، هم مأمور به مواظبت خود هستیم و هم مواظبت و مراقبت کسانی که با ما مراوده دارند.

1.5- تسویه و اعتدال نفس، عامل فلاح و رستگاری

در مراقبت از دیگران، به خصوص از کسانی که اصحاب و همر‌از ما هستند، علم جواب نمی‌دهد؛ علم، کارایی ندارد؛ باور، کارا است و رفتار و عمل و تسویه و اعتدال، کارایی دارد - حدیث نفس دارم - اگر تسویه آمد، به تقوا و فلاح می‌رسیم؛ ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا﴾.[11] این‌ها، مقدمه این فرمایش رسول مکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله است؛ ایشان برای قرائت سوره «و الشمس»، برنامه داشتند.

1.6- دعاهای معصومین علیهم‌السلام، هنگام تلاوت قرآن

شما می‌دانید ائمه ما علیهم‌السلام، برای قرائت برخی آیات برنامه‌ داشتند؛ هر وقت می‌خواندند: «یا أیها الذین آمنوا»، می‌گفتند: «اللّهمّ لبّیک»؛[12] چیز مهمی است؛ خطاب «یا أیها الذین آمنوا» را پاسخ می‌دادند.

1.7- دعای پیامبر ص بعد از تلاوت سوره شمس

رسول مکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، برای قرائت سوره «و الشمس»، برنامه داشتند. خدا رحمت کند مرحوم طبرسی را - از مجمع البیان غفلت نکنید و دم دست‌تان باشد و بخوانید و دقت کنید؛ واقعا جامع است. - نقل فرمودند: رسول مکرم اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله وقتی سوره «و الشمس» می‌خواندند، برای آن دعای خاص داشتند. - دعا، یعنی تمثل و تجسم آیات الهی.

مستحضرید در آن روایت از حضرت امام صادق علیه‌السلام که از ایشان سؤال کردند: دعا کنیم، بهتر است و یا قرآن بخوانیم؟ فرمودند: «و الدعاء أفضل».[13] دعا بخوانید؛ این، معنایش این نیست که قرآن نخوانید؛ آیات الهی را بگیرید، در نفس‌تان بپرورانید و حال خواسته داشته باشید. در دعای ماه رجب می‌خوانیم: «يَا مَنْ يُعْطِي مَنْ سَأَلَهُ يَا مَنْ يُعْطِي مَنْ لَمْ يَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً».[14] گاهی کسی که سوال نمی‌کند، دریافتش بیشتر است. ﴿وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ﴾.[15] - این دعا و خواسته را هنگام قرائت سوره «و الشمس»، می‌خواندند: «اللّهمّ آت نفسی تقواها؛ أنت ولیّها و مولیها؛ و زکّها و أنت خیر من زکّیها».[16]

خدایا نفس من، تقوایش را عنایت کن؛ هیچ نفسی، بی‌تقوا نیست؛ هیچ نفسی، بی‌مواظبت نیست؛ این مواظبت را باید شروع کند. استعداد، برای همه نفوس هست؛ تقوا، نهادینه همه نفوس است؛ تجلی و جلایش و به فعلیت رساندنش، کاری است که انسان باید شروع کند. رسول مکرم اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله به عنوان نفس رسول و پیامبر، تقوایش را از خدا می‌خواهد.

1.8- تقوای هر نفسی، به حسب خودش است

تقوای هر نفسی هم، به حسب خودش است؛ نفس رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله، یک تقوا، نفس ولی، یک تقوا و من و شما، یک تقوای خاص می‌خواهد.

تمثلات ابدان اخروی ما هم، به تقوای نفس ما است، نه به نفوس ما؛ وقتی نفوس ما تقوا به خودش اختصاص دهد، تمثل را دریافت می‌کند؛ با اضافه نفس به خودشان؛ تو مولی و ولی من در دنیا و آخرت هستی؛ ﴿أَنتَ وَلِيِّي فِي الدُّنُيَا وَالآخِرَةِ﴾.[17]

«و زکّها و أنت خیر من زکیها»؛ تو بهترین مزکی نفس هستی؛ نفس مرا بپروران.

1.9- ضرورت توسل به معصومین علیهم‌السلام، برای رسیدن به تقوای نفس

در تقوای نفس، نیاز به وسیله داریم؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾؛[18]

اینجا است که هم خطاب به مؤمنین است و هم امر به تقوا است و هم اینکه انسان باید وسیله خودش را بردارد؛ هم اینکه جهاد باید داشته باشد؛ خطاب به مؤمنین، با سه امر تقوا و انتخاب وسیله و جهاد فی سبیله.

حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها فرمودند: «نحن وسیلته فی خلقه».[19] ما اگر نفس‌مان را بخواهیم بپرورانیم، باید توسل و تمسک به اهل بیت علیهم‌السلام داشته باشیم. روزی بر ما نگذرد که توسل به اهل بیت علیهم‌السلام نداشته باشیم؛ این را نهادینه کنید. خواجه نصیر، دعای توسل داشت. هر روز توسل داشته باشیم، ولو به یک سلامی باشد. از همین ماه رجب و از همین امروز که در اواسط ماه رجب هستیم، مراقبت را با توسل کامل کنیم. این «اَللَّهُمَّ أَنْتَ اَلسَّلاَمُ وَ مِنْكَ اَلسَّلاَمُ وَ لَكَ اَلسَّلاَمُ وَ إِلَيْكَ يَعُودُ اَلسَّلاَمُ»[20] در تعقیبات مشترک، خیلی خوب است. دعای توسل را بخوانید. روزانه قرائت سوره یس داشته باشید و هر روز به ولی‌ای تقدیم کنید، به خصوص به امام زمان عجل‌الله‌فرجه‌الشریف. ملاک، «و ابتغوا إلیه الوسیلة» است. وسیله کامل شد، نتیجه کامل می‌شود؛ تا وسیله نباشد، نتیجه نخواهد بود. ان‌شاء‌الله به برکت سوره شمس و حالات نبی معظم صلی‌الله‌علیه‌وآله و گستردگی نفس ایشان و بسط تقوای ایشان، به تقوا و تزکیه نفس برسیم و ان‌شاء‌الله حالات‌مان را در وجودمان و زندگی‌مان، پیاده کنیم.

2- خلاصه جلسه گذشته

در ادامه مباحث بورس و تجارت‌های جدید به این نتیجه رسیدیم که تجارات، بسیط بود؛ گسترده شد. به نظر ما شارع مقدس، معاملات معهوده ندارد؛ بلکه معاملات محدوده دارد؛ خاص به خودش نیست؛ ما قائل به حقیقت شرعیه در معاملات، نیستیم؛ حقیقت عرفیه و لغویه را قائلیم. زمان و مکان در بسط معاملات، مؤثر است. از معاملات کالا به کالا شروع شد، تا وسیله مبادلات، طلا و نقره شد؛ بعد که در زمان ما هم هست، اوراق و پول شد. الآن تحولی که رخ داده این است که پول هم، جای خود را به اعتبار می‌دهد. ما پول را اعتبار می‌دانیم؛ اعتباری که پشتش تأیید و پشتوانه عقلایی است؛ پشتوانه عقلایی، اعم از اینکه دولت‌ها حمایت کنند و یا عقلایی اعتبار کنند؛ بین عقلای منطقه‌ای و غیر آن، فرقی نمی‌گذاریم. قبلا بود، الآن هم شاید باشد که برگه‌ای با رنگ خاصی در بازار خاصی، مورد معامله قرار می‌گیرد و ارزش برای آن قائل هستند، ولی جای دیگر ارزش ندارد؛ برخی علما، برگه نان می‌دادند؛ علامت مهری بود که هر نانوایی، نمی‌گرفت؛ آنها که طرف قرارداد بودند، می‌پذیرفتند؛ حکم نان داشت. اعتبار عقلایی، ارزش می‌دهد. کارت‌های اعتباری و ارزهای دیجیتالی جدید که با مزرعه تولید می‌شود که خیلی حرف به وجود آورده است، اگر اعتبار عقلایی داشته باشد، مشکلی ندارد؛ حواله می‌شود و امضا و رسید دارد؛ چه اشکالی دارد.

در بحث ربا گفتیم: ربای معاوضه‌ای و معامله‌ای داریم. در معاوضه‌ای گفتیم: کالا به کالا است و زیاده دارد؛ ربای معاوضه‌ای، باید مکیل و موزون باشد.

3- قسم دوم ربا: ربای قرضی

3.1- در ربای قرضی فرقی بین مکیل و موزون با معدود نیست

نوع دیگر ربا که خیلی رایج است و در زمان نزول آیات الهی هم رایج بود، ربای قرضی است. در ربای قرضی، فرقی بین مکیل و موزون و معدود نیست.

3.2- در ربای قرضی فرقی بین عین و منفعت نیست

وام و پولی را می‌دهد و در قبالش منفعتی می‌برد؛ جنسی، خدمتی، عینی یا چیز دیگری دریافت می‌کند؛ فرقی ندارد اعتبار، پول، خدمت یا هر چیز دیگر باشد. زمان قدیم، کتابت داشتند و کتاب را می‌نوشتند. منفعت خانه را می‌دهد، و می‌گوید: انتفاع از عین، یا اجاره فلان چیز یا فلان جنس را با تو معامله می‌کنم. ربا، در هر یک می‌تواند باشد. خطرات ربای قرضی، از ربای معاوضه‌ای به مراتب بیشتر است. فروش استقراضی، اگر در ربای قرضی بیفتد، شکی در حرمتش نیست. یک روز باید راه برون‌رفت از ربا را بگوییم ان شاء‌الله.

3.3- ادله حرمت ربای قرضی

3.3.1- آیات و روایات

آیه ﴿وَإِن تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُؤُوسُ أَمْوَالِكُمْ لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ﴾[21] که قبلا برای حرمت ربا گفتیم، شأن نزولش ربای قرضی است. عباس، عموی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، مبتلا به این ربا شد؛ حضرت آن را باطل کردند.[22]

﴿يَمْحَقُ اللّهُ الْرِّبَا وَيُرْبِي الصَّدَقَاتِ﴾؛[23] چون در مقابل صدقه است، مراد ربای قرضی است.

شأن نزول آیات بر اساس آنچه رایج در زمان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله بود و یهودیان مدینه مبتلا بودند، ربای قرضی بود. همین آیات و روایات ربای قرضی، مؤید است بر اینکه شارع، محدد است، نه مؤسس. ربای قرضی، در یهودیان مدینه جاری بود؛ شارع مقدس، نفی کردند.

اینکه ده من گندم بگیرد و یازده من، تحول بدهد.

3.3.2- اقوال فقها

گفتیم مرحوم صاحب جواهر نیز، نظرشان این است که ربا، منحصر به بیع نیست و در غیر آن هم، ساری و جاری است.

کلمات فقها هم در مسأله ربا، مصرح است. روایات وسائل را هم، عرض کردیم.

3.3.2.1- قول حضرت امام رحمه‌الله

حضرت امام رحمه‌الله در تحریر از مسأله 9 تا 13 مبحث ربای قرضی را مطرح فرمودند؛ ایشان معتقدند در ربای قرضی و وامی که تبدیل به ربا می‌شود، شرط زیاده است.[24] گفتیم در ربای معاوضه، باید وحدت جنس باشد و مکیل و موزون هم باشد، ولی ربای قرضی، وحدت جنس و کیل و وزن ندارد؛ مثلا فرش زیر پای ما، معدود است، ولی اگر زیاده بگیرد، حرام است؛ فرقی ندارد این سود، یک درصد باشد، یا ده درصد. برخی روایات را خواندیم که ده درهم یا یازده درهم باشد؛ یازده، دوازده را ملاک درصدبندی می‌گفتند. همچنین فرقی ندارد سود درصد، بهره‌ای باشد و یا درصد عینی، یا منفعتی باشد و یا انتفاع، یا خدمت باشد؛ دامنه ربای قرضی، گسترده است؛ همین که قید زیاده داشته باشد، اشکال دارد.

ابن قدامه در المغنی، ادعای اجماع بر حرمت ربای قرضی دارد.[25]

3.3.2.2- قول علامه رحمه‌الله

علامه هم در تذکره می‌فرمایند: «يشترط في القرض ان لا يجر المنفعة بالقرض، لان النبي صلى‌الله‌عليه‌وآله، نهى عنه»؛ صحیح نیست، سالم بدهد و ناقص تحویل گیرد. گندم مرغوب بدهد و نامرغوب بگیرد. [26]

3.3.2.3- قول صاحب جواهر رحمه‌الله

جواهر: «و علی کل حال، فشرط القرض الاقتصار علی ذکر رد العوض فقط؛ علی أنه لو شرط النفع، حرم الشرط بلا خلاف فیه؛ بل ربما قیل: إنه اجماع المسلمین؛ لأنه ربا»؛[27] قرض، همین است که بگوید عوض را به من بده؛ همین که شرط نفع کند، این حرام و ربا است؛ حالا این شرط نفع، به هر جهتی که باشد، حرام است؛ شرط زیاده، به منفعت باشد، به خدمت باشد، به ردائت و جید بودن و مرغوبیت باشد، به هر جهتی که باشد حرام است.

4- نتیجه

نتیجه اینکه ربای قرضی، به صِرف منفعتِ بیشتر حرام می‌شود؛ چه مکیل و موزون و چه نسبت به شرایط دیگر.

 


[1] انشقاق/سوره84، آیه6.
[2] شمس/سوره91، آیه1.
[3] شمس/سوره91، آیه7.
[4] شمس/سوره91، آیه8.
[5] نحل/سوره16، آیه16.
[6] تحریم/سوره66، آیه6.
[7] هود/سوره11، آیه112.
[8] شوری/سوره42، آیه15.
[9] صحيفه امام‌، الخميني، السيد روح الله، ج2، ص479.
[10] هود/سوره11، آیه112.
[11] شمس/سوره91، آیه9 و 10.
[12] بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث، العلامة المجلسي، ج82، ص34.
[13] بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث، العلامة المجلسي، ج82، ص326.
[14] کلیات مفاتیح الجنان، قمی، شیخ عباس، ج1، ص137.
[15] ضحی/سوره93، آیه10.
[16] مجمع البيان في تفسير القرآن - ط مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، الشيخ الطبرسي، ج10، ص370.
[17] یوسف/سوره12، آیه101.
[18] مائده/سوره5، آیه35.
[19] فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفى(ص)، الرحماني الهمداني‌، أحمد، ج1، ص265.
[20] کلیات مفاتیح الجنان، قمی، شیخ عباس، ج1، ص16.
[21] بقره/سوره2، آیه279.
[22] مجمع البيان في تفسير القرآن - ط مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، الشيخ الطبرسي، ج2، ص210 و 211.
[23] بقره/سوره2، آیه276.
[24] تحرير الوسيلة، الخميني، السيد روح الله، ج1، ص653 - 655.
[25] المغني، ابن قدامة المقدسي، ج4، ص3.
[26] تذكرة الفقهاء - ط القديمة، العلامة الحلي، ج2، ص6.
[27] جواهر الكلام، النجفي الجواهري، الشيخ محمد حسن، ج25، ص5.