99/12/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مسائل مستحدثه (بورس)/ربا /حرمت ربا به ادله اربعه
یکی از رذائل اخلاقیای که انسان باید مراقب آن باشد، این است که انسان باید دچار عجب نشود. عنایت دارید در مال، قناعت مطلوب است، ولی در علم، قناعت مطلوب نیست؛ هرچه برای کمالات علمی تلاشش بیشتر باشد، به مرحله برتر و بهتر میرسد و مطلوب است. متأسفانه یکی از چیزهایی که انسان را از علمآموزی و رشد علمی باز میدارد و در حقیقت، آفت علم است، عجب و خودپسندی است؛ اینکه انسان به جایی برسد که بگوید، فهم من و علم من و مال من و دوستی من و دیگر نسبتها را به خودش دهد.
روایت امام هادی علیهالسلام: «العجب صارف عن طلب العلم»؛[1]
عُجب، انسان را از طلب دانش و علم باز میدارد؛ باعث غرور انسان و رکود او میشود. عجب در علم، عامل رکود است. هرچه در علم، عامل رکود باشد، نامطلوب است.
حضرت امام صادق علیهالسلام در علل الشرایع، فرمایش زیبایی دارند: «دو نفر وارد مسجد میشوند؛ یکی عابد است و دیگری خدای نخواسته فاسق؛ در حالی از مسجد خارج میشوند که عابد، فاسق و فاسق، از صدیقین شدهاند؛ علتش را میفرمایند: به خاطر اینکه عابد که وارد مسجد شد، همیشه به این فکر کرد که چه انسان عابدی هست و چقدر عبادت کرده است؛ فخر و عجب به عبادتش داشت؛ ولی فاسق، فکرش این بود که چگونه توبه کند و پشیمان بود و توبه و استغفار کرد»؛[2] او با عجبش، از کمالاتش ماند، ولی فاسق با توبهاش، مقاماتی به دست آورد.
حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام، در حکمت 46 نهجالبلاغه، فرمودند: «سَيِّئَةٌ تَسُوءُكَ خَيْرٌ عِنْدَ اللهِ مِنْ حَسَنَة تُعْجِبُكَ»؛[3] سیئهای که شما را بد آید، بهتر از خوبی است که باعث عجب شما بشود.
عجب، متعقلات مختلفی دارد: گاهی جمال، گاهی ذکاوت، فامیل، رفاقت، مسئولیت، هواداری و طرفداران، رأی و نظر، نوشته و قلم؛ عجبها، متعلقاتش خیلی زیاد است. در یک جمله، عجب میتواند متعلقش هر چیزی باشد که انسان شگفتزده آن شود؛ از حالات خود و بستگان و فرزندانش.
راه درمانش این است که فکر کند که با کوچکترین چیزی، از بین میرود؛ زیبایی، با یک تب یا بیماری از بین میرود؛ به قول سعدی:
«بر مال و جمال خویشتن غره مشو کاین را به شبی برند و آن را به تبی»[4]
هر چیزی، با کوچکترین تلنگری از بین میرود. متأسفانه افرادی به فامیل و برادر و پدر و ... عجب زده میشوند؛
« گیرم پدر تو بود فاضل از فضل پدر تو را چه حاصل»[5]
آدم باید خودش به نتیجه برسد. پیش برود تا به جایی برسد که به قول شاعر:
«از مردمک دیده ببایدآموختدیدن همه کس را و ندیدن خود را»[6]
همه کس را ببینیم، ولی خود را نبینیم؛ مانند: مردمک چشم.
انشاءالله از این رذیله اخلاقی، به سلامت عبور کنیم.
در فروش استقراضی سهام به تناسب، بحث ربا را مطرح کردیم. گفتیم: ربا، به ادله اربعه حرام است. آیات و برخی روایات را مطرح کردیم.
از روضةالمتقین مرحوم مجلسی غفلت نکنید؛ در ذیل روایات بحث ربا، میفرماید:
«یمکن أن یقال بتواترها»؛[7] میتوان گفت: روایات، به حد تواتر رسیده است. اگر به حد تواتر برسد، حجیت مخصوصی دارد.
در روایات بودیم؛ در ابواب الربا؛ وسائل را ملاحظه میفرمایید.
در مستدرک الوسائل، هم برخی روایات صحیحه است.
«یا علی درهم ربا اعظم عند الله من سبعین زنیة ...»؛[8]
در برخی روایات، حدود سی مرتبه تشبیه ربا را به گناهان کبیره داریم؛ اینها دلیل بر این است که ربا، نامطلوب است و باید جلوگیری شود.
در برخی روایات هست:
«أنّ رسول الله صلی الله علیه و آله لعن الربا و آکله و موکله و بائعه و مشتریه و کاتبه و شاهدیه».[9]
فریقین، قائل به حرمت هستند. بیهقی، در سنن کبری، روایات اهل سنت را نقل میکند.[10]
نفرین ملائکه، بر کسی است که ربا خواری کند.[11]
در برخی روایات هست که رسول مکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودند: کسی که مهمان رباخوار شود و از غذایی که او استفاده میکند بخورد، یا خودش رباخوار باشد، یا ربا دهنده باشد، یا محاسب ربا دهنده باشد، یا شاهد بر ربا باشد، خدا او را لعنت میکند.[12]
کمتر موردی داریم که این گونه روایات در آن داشته باشیم.
روایت امام باقر علیه السلام هم خواندیم که: «أخبث المکاسب، کسب الربا»؛[13] کثیفترین و بدترین معاملات، معاملات ربوی است.
من الفاظ رسول الله صلیاللهعلیهوآله الموجزة: «شر المکاسب، کسب الربا»؛[14] بدترین کسبها ربا است.
امام صادق علیهالسلام: «إذا اراد الله بقوم هلاکا، ظهر فیهم الربا»؛[15] خدا وقتی میخواهد قومی را هلاک کند، در میان آنها ربا را ظاهر میکند؛ ربا، عامل فساد جوامع است.
پنج چیز است که انسان را در آتش میکشاند:«خمسة أشياء تقع بخمسة أشياء ، ولا بد لتلك الخمسة من النار: من اتجر بغير علم فلا بد له من أكل الربا ، ولا بد لآكل الربا من النار»؛[16]
در حرمت ربا هیچ شکی نیست.
ما اجماع را دلیل مستقل نمیدانیم؛ ولی به عنوان مؤید میپذیریم. در کلمات فقها، ادعای اجماع شده است.
مرحوم صاحب جواهر رحمهالله میفرمایند:
«الفصل السابع في الربا:
المحرم كتابا وسنة وإجماعا من المؤمنين بل المسلمين، بل لا يبعد كونه من ضروريات الدين، فيدخل مستحلة في سلك الكافرين ...»؛[17]
کسی که بگوید: ربا، اشکال ندارد، منکر ضروری دین است و کافر است.
ابن قدامه در مغنی میگوید:
«الربا فی اللغة: هو الزیادة ... و أجمعت الامة علی أن الرِّبا محرم»؛[18]
اجماع فریقین است.
دلیل عقلی
خیلیها دلیل عقلی را نگفتند. ما ربا را از مصادیق ظلم میدانیم. عقل میگوید: ظلم، قبیح است. حرمت ظلم، از مستقلات عقلیه است. رباخواری، به دلیل عقلی هم حرام میشود. در نتیجه، میتوانیم بگوییم: ادله اربعه، دلیل بر حرمت ربا است؛ آیات، روایات، اجماع و دلیل عقلی.
خدا رحمت کند مرحوم شیخ صدوق را که خیلی از علل احکام را در علل الشرائع آورده است؛ از آن غفلت نکنید.
چرا باید نسبت به ربا این قدر اهمیت داد و حرام است؟
فلسفه خیلی از احکام برای ما معلوم نیست؛ ولی برای ربا گفتهاند.
ربا، اکل مال به باطل است؛ چرا که سودی است که هیچ مدرک عقلی ندارد. در تاریخ هست که ربا، سیره یهودیها بود. دلیل حرمتش این است که اکل مال به باطل است؛ ﴿لاَ تَأْكُلُواْ أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ﴾.[19]
حضرت امام هشتم علیهالسلام به نقل جناب محمد بن سنان، در علل الشرائع[20] و وسائل هست:
نسبت به محمد بن سنان، حرفهای مختلفی است. عبدالله بن سنان ثقه است و این محمد بن سنان، غیر از عبدالله بن سنان است؛ برخی محمد بن سنان را چون از اصحاب امام رضا علیهالسلام میدانند و اصحاب اجماع از او نقل کردهاند، قابل اعتماد است.
«وبإسناده عن محمد بن سنان ان علي بن موسى الرضا عليهالسلام كتب إليه فيما كتب من جواب مسائله : وعلة تحريم الربا لما نهي الله عزّ وجلّ عنه ، ولما فيه من فساد الاموال ، لان الانسان إذا اشترى الدرهم بالدرهمين ، كان ثمن الدرهم درهما وثمن الآخر باطلا ، فبيع الربا وشراؤه وكس على كل حال ، على المشتري وعلى البائع ، فحرم الله عزّوجلّ على العباد الربا لعلة فساد الاموال ، كما حظر على السفيه أن يدفع إليه ماله ، لما يتخوف عليه من فساده حتى يؤنس منه رشد ، فلهذه العلة حرم الله عزّ وجلّ الربا ، وبيع الدرهم بالدرهمين ، وعلة تحريم الربا بعد البينة لما فيه من الاستخفاف بالحرام المحرم ، وهي كبيرة بعد البيان وتحريم الله عزّ وجلّ لها ، لم يكن إلا استخفافا منه بالمحرم الحرام ، والاستخفاف بذلك دخول في الكفر ، وعلة تحريم الربا بالنسيئة لعلة ذهاب المعروف ، وتلف الاموال ، ورغبة الناس في الربح ، وتركهم القرض ، والقرض صنائع المعروف ، ولما في ذلك من الفساد والظلم وفناء الاموال».[21]
یک درهم مقابل دو درهم، باطل است؛ چون یک درهمش، اضافی و اکل به باطل است.
دلیل دیگر برای حرمت ربا در روایات هست؛
محمد بن علي بن الحسين بإسناده عن هشام بن الحكم أنه سأل أبا عبدالله عليهالسلام عن علة تحريم الربا؟ فقال: «انه لو كان الربا حلالا لترك الناس التجارات وما يحتاجون إليه، فحرم الله الربا لتنفر الناس من الحرام إلى الحلال وإلى التجارات من البيع والشراء، فيبقى ذلك بينهم في القرض»؛[22]
هشام بن حکم از امام صادق علیهالسلام، از علت تحریم ربا پرسید؛ حضرت فرمودند: اگر ربا حلال میشد، انسانها از تجارتها محروم میشدند؛ خداوند ربا را حرام کرد، تا مردم از حرمتها پرهیز کنند.
علت دیگر حرمت ربا این است که مصداق ظلم است؛ ﴿لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ﴾ در آیه 279 سوره بقره، مصداقش ربا است. همانطور که در حدیث محمد بن سنان هم گذشت: «و لما فی ذلک من الفساد و الظلم».
همچنین ربا باعث میشود که انسانها از کسب معروف، محروم شوند.
سماعة نقل میکند:
«وعنهم، عن أحمد بن أبي عبدالله، عن عثمان بن عيسى، عن سماعة قال: قلت لابي عبدالله عليهالسلام: إني رأيت الله تعالى قد ذكر الربا في غير آية وكرره، قال: أو تدري لم ذاك؟ قلت: لا، قال: لئلا يمتنع الناس من اصطناع المعروف».[23]
حدیث، صحیحه است. سماعه، از اصحاب امام صادق علیهالسلام است. علت نهی از ربا این است که مردم، از کارهای شایسته، بازداشته نشوند؛ از وامها و قرضالحسنة محروم نشوند؛ سراغ کارهای خیر بروند و سراغ ربا نروند؛ این، همان مباحث قرض الحسنه است؛ در وسائل هست که صدقه، ده برابر ثواب دارد، ولی قرض، هجده برابر ثواب دارد.[24]
﴿مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾.[25]
جهت دیگر تحریم ربا این است که ربا، از چیزهایی است که مسائل اخلاقی و حسن جامعه را به هم میریزد.
نتیجه اینکه ربا به ادله اربعه، حرمت دارد و شکی در آن نیست. هر معاملهای که ربا باشد، شکی در حرمتش نیست. اگر فروش استقراضی سهام مصداق ربا شود، شکی در حرمتش نیست.