99/12/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مسائل مستحدثه (بورس)/سهام استقراضی /جواز معامله سهام استقراضی بر اساس روایات عاریه
خدا را شاکریم که در این ماه رجب توفیق یافتیم، در محضر روایات باشیم.
حدیثی امروز محضرتان تقدیم میشود که مرحوم صاحب وسائل در ج10، ص493 آوردهاند؛ مرحوم میرزاجواد آقا ملکی تبریزی هم، در اعمال ماه مبارک رجب، در مراقبات آوردهاند:
حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند: «شهر رمضان، شهر الله و شعبان، شهر رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلم و رجب، شهری».[1]
تعبیر مهمی است که ماه رمضان، ماه خدا است؛ ماه شعبان، ماه رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلم است؛ و رجب، ماه من است؛ ماه ولایت است. هرچه ارزش پیدا میکند، به ولایت و محبت و تقرب به حضرت حق، ارزش پیدا میکند. در دعاهای روزهای ماه شعبان دارد که «اَللَّهُمَّ فَأَعِنَّا عَلَى اَلاِسْتِنَانِ بِسُنَّتِهِ».[2] ماه مبارک رجب، نیاز به مراقبت خاص دارد.
اعزه من، انشاءالله در این ماه با خواندن دعاهای مختلفی که وارد شده است، به خصوص دعاهایی که از جانب حضرت امام زمان عجلاللهفرجهالشریف، وارد شده است، بخوانید و انس بگیرید؛ این دعاها، برای انس گرفتن من و شما است. ﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ﴾؛[3] این از آن کسانی است که در محضر اولیای الهی، برای ماه رجب خود، برنامهریزی داشته باشند.
خداوند، مرحوم آقای ملکی تبریزی را رحمت کند که مراقبات ایشان را توصیه میکنم هر ماهی که میرسد، نگاهی کنید؛ و مراقبات آن ماه را ملاحظه کنید که چگونه باید مراقبت داشته باشید. بهترین مراقبت در این ماه، این است که سعی کنیم «أیها الرجبیون» و «أین الرجبیون»[4] را به خود اختصاص دهیم. به مرحلهای برسیم که انشاءالله خدای کریم، ما را ندا کند؛ ما، مخاطب به خطاب حضرت حق باشیم؛ همانطور که در روایات داریم: داعی، ما را به این ماه دعوت کند، در این ماه قرار گیریم و انشاءالله جزو کسانی باشیم که بتوانیم دعوت حضرت حق، «أین الرجبیون» و «أیها الرجبیون» را به خود اختصاص دهیم.
مرحوم آقای قاضی طباطبایی رضواناللهعلیه، استاد مرحوم علامه رضواناللهعلیه میفرمودند: «اولیای الهی، برای سیر و سلوکشان، به ویژه در ماه رجب، آداب خاصی را داشتند؛ حد اقل این بود که مراقب بودند که در این ماه، هر کاری را انجام ندهند و هر چیزی را نگویند؛ هم مراقبت زبانی داشتند و هم مراقبت حالی و قلبی».
انشاءالله همه ما، اینگونه باشیم و به مرحلهای برسیم که آن چه رضای حضرت حق است، پیاده کنیم.
در انواع معاملات بورس، به بحث معامله استقراضی رسیدیم؛ اینکه آیا سهامی را میتوان به صورت عاریه یا قراردادی در اختیار دیگری قرار داد و بعد از مدتی با سود یا بدون آن، آن سهام را تغییر و تبدل داد، یا در اختیار دیگری قرار داد یا نمیشود؟ به عبارت بهتر شخصی که مالک سهام است، میشود این سهام را با سر رسید مشخص و زمان معلوم در اختیار دیگری قرار دهد و بگوید میخواهد در این مدت، هم از شرکت و هم در خرید و فروشهای مختلف، سودی دریافت کند؟ میتواند برای اینها قرارداد ببندد یا خیر؟
در مباحث عاریه بودیم و شرایط خاصی که دارد. عاریه عقد جایز است. برخی آن را ایقاع میدانند؛ ولی به نظر ما، عقد است؛ اکثر فقها هم، آن را عقد میدانند؛ از عقودی است که بسته میشود و دارای ضمان هم نیست؛ مگر اینکه شرط ضمان کنند؛ اگر شرط بگذارند، آن بحث دیگری است.
در روایاتی بودیم که از این روایات میشود استفاده کرد که سهام استقراضی، بحثی کاملا مشروع است؛ اگر سهامی را به صورت عاریه بدهد و شرط خاصی بگذارد، باید به آن عمل کند.
وبإسناده عن أحمد بن محمّد، عن محمّد بن أبي عمير، عن جميل بن صالح، عن عبد الملك بن عمرو، عن أبي عبد الله عليهالسلام قال: «ليس على صاحب العارية ضمان إلاّ أن يشترط صاحبها ، إلاّ الدارهم فإنّها مضمونة ، اشترط صاحبها أو لم يشترط»؛[5]
اینجا، ضمان میآید.
محمد بن علی بن حسین بإسناده عن إسحاق بن عمار عن أبیعبدالله أو أبی إبراهیم علیهماالسلام قال: «العاریة لیس علی مستعیرها ضمان الا ما کان من ذهب او فضة؛ (اینها استثنا است) فإنهما مضمونان اشترطا او لم یشترطا»؛[6]
در طلا و نقره شرط کند یا نکند، ضمان هست.
در همین باب 4 هست: »باب أن من استعار من غیر المالک بغیر إذنه فهو ضامن، و أنه لابد من کون المعیر مالکا جائز التصرف و حکم إعارة المحرم الصید».
محمد بن علی بن الحسین قال: «قال علیهالسلام إذا استعیرت عاریة بغیر إذن صاحبها، فهلکت، فالمستعیر ضامن»؛[7] کسی که مال را گرفته ضامن است.
روایات هم، صحیحه و قابل افتا است. از مجموع اینها این استفاده میشود که اگر خرید و فروشی به عنوان عاریهای صورت گرفت یا اموالی را به صورت عاریه در اختیار دیگری قرار دادند و شروط خاصی نگذاشتند، اینها ضمان ندارد؛ شرط خاصی را گذاشتند، باید عمل کند. نتیجه میگیریم که طبق این روایات و اقوالی که از بزرگان، محضرتان عرض کردیم، اگر برخی خرید و فروشهای استقراضی داشت، در صورتی که رعایت مسائل مبتلابه آن باب بشود، اشکالی ندارد.
از مجموع روایات این استفاده میشود که فروش عاریهای سهام، اشکالی ندارد.
بحثی در عاریه مطرح است که عاریه باید از اعیان باقیه باشد؛ یعنی چیزی که در حال تلف شدن باشد، نمیتوانیم آن را عاریه دهیم؛ ولی چیزی که بقا دارد، میتوانیم. این سهام، عین آن سهام نیست؛ عینش از بین رفته، ولی از طرفی دقت کنیم، ارزش همان سهام را دارد؛ آیا در اینجا سهام، جزو اعیان باقیه است یا اعیان تالفه که قابل عاریه باشد یا خیر؟
عرض ما این است که سهامی که جابهجا میشود و مالیتش ارزشگذاری میشود و هر روز ارزش خاصی دارد و قابل مبادله و خرید و فروش هست، شاید به عنوان دیدگاه عرفی و عقلایی بشود این را گفت که سهام، جزو اعیان باقیه است؛ عاریه در آن صدق میکند. اگر گفتید سهام، قابل تبدیل و تبدل است و باقی نیست، عاریه صحیح نیست؛ ولی اگر اعیان باقیه در سهام طوری است که همانند اعیان باقی است، عاریه در آن صحیح است؛ گرچه تبدیل و تبدل میشود، ولی عرف برای آن ارزش مالی خاص قائل است؛ همین است که قابل عاریه و تبدیل و تبدل هست.