99/11/21
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مسائل مستحدثه (بورس)/قرارداد اختیار معامله و سهام استقراضی /روایات و احکام عاریه و تطبیق آن بر سهام استقراضی
امروز، روز سه شنبه و فردا، سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران است. 22 بهمن را به همه منتظران حکومت جهانی امام عصر عجلاللهفرجهالشریف، تبریک عرض میکنیم. انشاءالله حکومت اسلامی ایران، بستری باشد برای حکومت جهانی امام عصر ارواحنا فداه؛ و همچنین شادی روح معمار و مؤسس جمهوری اسلامی و ایام دهه فجر، حضرت امام رضواناللهعلیه و شادی همه ارواح شهیدانی که در پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی و در حفظ انقلاب اسلامی، شهید شدند و این نهال نوپا را با خون مطهرشان، آبیاری کردند، تا این گونه درخت باروری شده است.
حدیث امروز، به تناسب ایام از فرمایشهای امیر کلام و امیر حکما و امیر الامراء، حضرت سرالأنبیاءوالمرسلین، حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام، تقدیم شما میشود.
این روایت، در غرر الحکم هست؛ حضرت در این حدیث فرمودند: «یستدل علی إدبار الدول بأربع: تضییع الأصول و التمسک بالفروع و تقدیم الأراذل و تأخیر الأفاضل».[1]
برای توضیح این حدیث، ناچارم مقدمهای عرض کنم؛ و آن اینکه عدالت و عدل، از صفات باریتعالی است. رسول مکرم صلیاللهعلیهوآله که فرمودند: «تخلقوا بأخلاق الله»؛[2] یعنی، تخلقوا بأوصاف الله؛ و یکی از اوصاف الهی، صفت عدل و عدالت است.
انگیزه تشکیل حکومت اسلامی و حاکمیت اسلام، جز بر اساس عدل چیز دیگری نیست؛ در روایات داریم: «بالعدل قامت السموات و الأرض»؛[3] عدالت، باعث استمرار زمین و آسمانها و همه موجودات است؛ میتوانیم این قاعده و ضابطه کلی را استفاده کنیم که عدل، مطلوب نظام وجود است؛ خدای مدبّر نظام وجود و حاکم نظام وجود، خودش عادل است و عدل را میپسندد و عدل، حسن و ظلم، قبیح است.
حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: «فی العدل الإقتداء بسنة الله و ثبات الدول»؛[4] در عدالت، اقتدا به سنت الهی است. و ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾؛[5] این اسوه حسنه است. اگر حکومتی میخواهد باقی باشد، باید عدالتگستر باشد؛ اگر حکومتهایی میخواهند در دژ حفاظتی قرار گیرند، باید در دژ عدل قرار گیرند؛ «اللهم اجعلنی فی درعک الحصینة الذی تجعل فیها من ترید»؛[6] این دعا برای حفاظت، مجرب است. وظیفه حکومتها این است که عدلگستر باشند. خصوصیت دولت امام مهدی عجلاللهفرجهالشریف، جز عدل گستری، چیز دیگری نیست.
«ما حُصِّنَ الدُّوَلُ بِمِثْلِ العَدْلِ»؛[7] به اندازهای که با عدل، حکومتها حفظ میشوند، با چیز دیگری حفظ نمیشوند.
«و العدل أساس به قوام العالم»؛[8] قوام عالم، به عدل است؛ «اَلْعَدْلُ قِوامُ الرَّعِيَّةِ ، وَجَمالُ الوُلاةِ»؛[9] زیبایی ولات و قوام رعیت هم، به عدل است. میتوان گفت: عدل، صفت مشترک بین رعیت و صاحب رعیت، یعنی امام و امت و حاکم اسلامی است.
چقدر این فرمایش حضرت زهرا سلاماللهعلیها در خطبهشان، عجیب است؛ «فَفَرَضَ ... وَ الْعَدْلَ تَسْكِيناً لِلْقُلُوبِ»؛[10] اگر خداوند عدل را واجب کرده است، برای آرامش دلها است. عدل فریضهای است که مشترک بین رعیت و حاکمیت است.
«كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ»؛[11] در دید امیر المؤمنین علیهالسلام، این است که همه ما مسئولیت داریم؛ مسئولیت عدالت؛ باید عدل گستر و عادل پرور باشیم.
«بِالعَدْلِ تَتَضاعَفُ البَـرَكاتُ»؛[12] «اَلعَدْلُ نِظامُ الإمْرَةِ»؛[13] نظام حکومت اسلامی و آبادی شهرها به عدالت است.
حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام، به همه حاکمان دستور فرمودند که «اگر میخواهید در دلها نفوذ کنید، عدالت داشته باشید». یادمان نمیرود که حضرت امام فرمودند: رییس جمهور ما بر دلها حکومت میکند؛ دولت اسلامی است؛ رهبر در نظام اسلامی که ارتباط امت و امامش، رابطه امام و امتی است و این رابطه عظیمی است؛ بر دلها حکومت میکند؛ ولیّفقیه حاکم بر دلها است.
پشتیبان ولایت فقیه باشید، تا به مملکت آسیبی نرسد. حفظ نظام، به عدالت است. از شرایط ولی فقیه، اجتهاد مطلق، عدالت مطلق، سیاستمدار کامل؛ زرنگ و جهانشناس باشد؛ «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس».[14] دولتی که تحت احاطه رهبری باشد، آن دولت در حفظ حصین اسلام، یعنی عدالت است.
حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: «عدالت، حفظ حصین است»؛ اگر دولتی به اسم عدالت، با عدالت در افتاد و عدالت را در فرد و جمع، گسترده نکرد، با حاکمیت اسلامی منافات دارد؛ دولتی که با عدالت فاصله گرفته است، روزبهروز به طرف زوال میرود؛ حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند: «زوال الدول باصطناع السفل»؛[15] اگر دولتی به ابلهان میدان داد و دانشمندان را کنار زد، این دولت زائله است.
حضرت امیر علیهالسلام فرمودند: «یستدل علی ادبار الدول باربع»؛ کدام دولت، اقبال و ادبار دارد؛ اقبال از دولت اسلامی و عدل گستر است، و ادبار از این ویژگیها.
تضییع الاصول: اگر در دولتی اصول، مورد هجمه قرار گرفت؛ حجاب، عدالت، ولایت فقیه و توحید و عدل و امامت و رسالت و حاکمیت اسلامی زیر سوال رفت، بدانید این دولت به افول میرود؛ دولت مدبره و دولت هالکه، دولتی است که اصول را ضایع میکند؛ امر به معروف و نهی از منکر را ضایع میکند. قواعد کلی اسلامی را باید نگه داریم؛ کلیات فقه و اصول را باید نگه داریم.
و التمسک بالفروع: به فرعیات، اخذ میکنند. اولویتبندی ندارند؛ اصول را فدای فروع میکنند. ﴿وَلَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا﴾؛[16] ظالمین نمیتوانند بر مؤمنین حاکمیت داشته باشند؛ چیزی که این را محقق میکند، نترسی و شجاعت است؛ شجاع، در اجرای اصول میایستد.
تقدیم الاراذل: در دولت غیر اسلامی، اراذل و اوباش مقدم میشوند.
تأخیر الأفاضل: به دانشمندان، بیتوجهی میشود.
به تعبیر حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام، اگر دولتی به دنبال تضییع اصول بود و اولویتها را رعایت نکرد و اراذل را مقدم داشت و افاضل و دانشمندان را مقدم ندانست، آن دولت زائله است.
اعزه من در این ایامی که در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی هستیم، ان شاء الله بکوشیم هم رعیت و هم راعی، هم حاکمیت و هم دولت و هم ملت، بکوشیم تا عدالت را حفظ کنیم و بدانیم که دشمنان، اصول ما و دانشمندان ما و ولایت ما و حاکمیت اسلامی ما را هدف گرفتند؛ دشمنان با جمهوری اسلامی زاویه دارند. شهیدانی که با خونشان این نهال حاکمیت اسلامی را آبیاری کردند، فدایی عدالت اسلامی هستند؛ بستر را برای عدل اسلامی فراهم کردند؛ تا عادل مطلق، حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف، دولت بقیت اللهیشان ظهور کند و آن روزی است که حضرت قیام میکنند. «بعد ما ملئت الأرض ظلما و جورا»؛[17] بعد از اینکه زمین پر از جور شده است، با ندای «أنا بقیة الله»[18] و عدالت، حاکمیت را به ثبوت و اثبات میرسانند؛ این جا است که تمام حکومت صالحان که دنبال دانشمندان هستند، به ثبوت و اثبات میرسد. ان شاءالله جزو کسانی باشیم که در نشر معارف اسلامی، سهیم باشیم.
بحمداللهربالعالمین در مباحث بورس و تحلیل معاملاتی که مطرح میشود و قواعدی که باید رعایت کنیم، در بحث فروشهای سهام بودیم که به نحو فروش استقراضی است؛ سهام را با زمان مشخصی، با قراردادهای مشخصی میفروختند؛ این مشروع است یا خیر؟
عرض کردیم این، مترتب بر مباحث عاریه است. برخی از روایات عاریه را محضرتان مطرح کردیم. در وسائل، جلد19، حدیثی بود که صحیح اعلایی است؛
محمّد بن يعقوب، عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن حماد، عن الحلبي، عن أبيعبدالله عليهالسلام، قال: «صاحب الوديعة والبضاعة مؤتمنان»؛[19]
در عاریه نمیتوان ضمان داشت؛ مگر اینکه شرطی کند؛ اگر شرط ضمان کرد، اشکال ندارد به عنوان شرط ضمن عقد.
محمّد بن يعقوب، عن علي بن إبراهيم، عن أبيه (ابراهیم بن هاشم)، عن عبد الله بن المغيرة، عن عبد الله بن سنان قال: قال أبوعبدالله عليهالسلام: «لا تضمن العارية إلاّ أن يكون قد اشترط فيها ضمان، إلاّ الدنانير فإنّها مضمونة وإن لم يشترط فيها ضماناً».[20]
راویان، همه از اجلاء هستند.
عاریه ضمان ندارد، مگر شرط ضمان کند؛ مگر دنانیر که ضمان دارد، گرچه شرط ضمان نداشته باشد.
درهم و دینار، شرط ضمان هم نباشد، در عاریه آن، ضمان هست؛ شرط میگذارند؛ و شرط ضمن عقد، شرط جایز است که لزوم میآورد و منافاتی با مقتضای عقد ندارد.
صاحب وسائل میفرماید:
«ورواه الشيخ بإسناده عن الحسين بن سعيد، عن صفوان، عن ابن مسكان، عن أبيعبدالله عليهالسلام مثله».[21]
وعن على (علی بن ابراهیم)، عن أبيه (ابراهیم بن هاشم)، عن ابن أبي عمير، عن جميل، عن زرارة قال: «قلت لأبيعبدالله عليهالسلام: العارية مضمونة؟ فقال: جميع ما استعرته فتوى فلا يلزمك تواه إلاّ الذهب والفضة فإنّهما يلزمان إلاّ أن تشترط عليه أنّه متى توى لم يلزمك تواه، وكذلك جميع ما استعرت فاشترط عليك لزمك، والذهب والفضّة لازم لك وإن لم يشترط عليك»؛[22]
سلسله سند ،کاملا قابل افتاء است و همه روات از اجلا هستند و صحیح اعلایی است.
آنچه به عاریه بگیرید و هلاک شود، ضمان ندارد؛ مگر طلا و نقره، مگر شرط ضمن عقد شود. «تَوَی»، یعنی «هلک».
پس عاریه، ضمان ندارد؛ مگر طلا و نقره، مگر شرط عدم ضمان کند؛ و یا در غیر طلا و نقره، شرط ضمان کند.
در سهام، اگر بگوید: عاریه میگیرم، ولی به شرط اینکه ضامن در تلف شدن باشید، صحیح است.
«محمّد بن الحسن (شیخ طوسی)، بإسناده عن علي بن إبراهيم مثله».[23]
میتوان چنین استفاده کرد که اگر شرطی کرد که مضمون آن شرط، ضمان طرف بود، اشکالی ندارد.
وبإسناده عن أحمد بن محمّد، عن محمّد بن أبي عمير، عن جميل بن صالح، عن عبد الملك بن عمرو، عن أبيعبدالله عليهالسلام قال: «ليس على صاحب العارية ضمان إلاّ أن يشترط صاحبها، إلاّ الدارهم فإنّها مضمونة، اشترط صاحبها أو لم يشترط».
اینجا مطلبی اضافه است که چه شرط کند و چه نکند؛ در درهم و دینار، ضمان هست؛ اگر در غیر درهم و دینار شرط کرد، باید ضامن باشد.
صاحب مسالک میفرمایند:
«و قال في التذكرة في موضع آخر: «الأقرب عندي أنّه لا يفتقر العارية إلى لفظ، بل يكفي قرينة الإذن بالانتفاع من غير لفظ دالّ على الإعارة و الاستعارة، لا من طرف المعير و لا من طرف المستعير، كما لو رآه عاريا فدفع إليه قميصا فلبسه تمّت العارية؛ و كذا لو فرش لضيفه فراشا أو بساطا أو مصلّى أو حصيرا، أو ألقى إليه وسادة فجلس عليها، أو مخدّة فاتّكأ عليها، كان ذلك إعارة، بخلاف ما لو دخل فجلس على الفرش المبسوطة، لأنّه لم يقصد بها انتفاع شخص بعينه قضاء بالظاهر، و قد قال (صلّىاللّهعليهوآلهوسلّم): نحن نقضي بالظاهر».[24]
مرجع عاریه را عرف میدانند؛ و معلوم است که ملاک، عرف است.
پیراهنش را به فرد میدهد؛ چون نیاز دارد و چیزی نمیگوید؛ این عاریه است؛ یا برای مهمان، حصیری یا بالش یا پشتی میگذارد؛ اینها، اعاره است؛ بر خلاف جایی که روی فرش پهن بنشیند؛ چرا که طبق ظاهر، آنجا استفاده شخص خاصی، مد نظر نیست. در روایت است که ما به ظاهر، حکم میکنیم.
برخی اهل سنت میگویند: عاریه، با معاطات نمیشود و لفظ میخواهد؛[25] ولی به نظر علامه میشود؛ با اذن، انتفاع تحقق مییابد.
مرحوم علامه رحمه الله میفرمایند: «عاریه، از عقود جایزهای است که هر یک میتوانند فسخ کنند».[26]
نتیجه اینکه اگر معاملات، به صورت عاریه باشد و شرطی بگذارد و مبادله و انتفاع را این گونه انجام دهد، میتوانیم معامله را به بیع یا هبه معوضه یا صلح تصحیح کنیم؟ تا کنون به این نتیجه رسیدیم که شاید، منعی نداشته باشیم.