99/10/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مسائل مستحدثه (بورس)/قراردادهای آتی /مشروعیت تسویه حساب نقدی و غیر نقدی در قراردادهای آتی و غیرآتی در بورس
«هم أهل بیت النبوة و معدن الرسالة هم فاطمة و ابوها و بعلها و بنوها»[1]
در آستانه ایام فاطمیه و شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها هستیم. بحث را متیمن میکنیم به مناقب و فضائل و ویژگیهای حضرت زهرا سلام اللهعلیها. اگر قرار باشد یک خصلت از خصائص حضرت و ویژگیهای حضرت بیان شود، عرض میکنم حضرت محدّثه - به فتح دال و کسر آن – هستند؛ با تفاوتی که بین این دو است؛ محدِّثه و محدَّثه؛ هم اهل حدیث و روایت هستند، و هم فرشتههای الهی بر ایشان نازل میشدند و با ایشان حدیث و گفتگو داشتند؛ این خصلت محدثه بودن حضرت زهرا سلام الله علیها، خیلی خصلت مهمی است که همین عبارتی هم که از حدیث شریف کسا تقدیم شد، دلیل بر همین جهت است.
خدا رحمت کند حضرت امام رضوان الله علیه ایشان در سخنانی که نسبت به حضرت زهرا سلاماللهعلیها دارند، میفرمایند: اینکه بعد از رحلت رسول مکرم صلیاللهعلیهوآله این روایات را داریم که تا 75 روز و یا 95 روز، جبرائیل بر ایشان نازل میشد و این از خصلتهای حضرت زهرا سلام الله علیها است؛ این هم باعث این شد که از حضرت، آثار علمی مختلفی به وجود آید؛ یعنی ما آثار علمی و عملی حضرت را، نتیجه محدَّثه بودن میدانیم.
فاطمه هستند؛ چون «فُطِمَت من الشر»،[2] یا «فطمتک بالعلم»؛[3] یا در روایات امام صادق علیه السلام است یا دوستانش را جدای از آتش میکند؛[4] اینها همه روایاتی است که مؤید این جهت است.
سه خطبه از خطبههای نورانی حضرت را ملاحظه فرمودید؛ خطبه فدکیه، خطبهای که حضرت در بستر ایراد کردند، و سخنانی که در پشت در ایراد کردند، عجیب است؛ و حضرت زهرا سلاماللهعلیها هم محدِّثه بودند و احادیث فراوانی را از رسول مکرم صلیاللهعلیهوآله نقل کردند و هم محدَّثه بودند؛ یعنی جبرائیل بر ایشان نازل میشد.
در علل الشرایع مرحوم صدوق ج1 ص182، باب146، ح1 این عرایض، روایاتش را آورده است.
جناب قرطبی حدود 407 نفر اسامی بانوانی را نقل میکند که محدِّثه بودند که یکی حضرت زهرا سلاماللهعلیها است.[5]
ابن اثیر، متوفای 630 ق، قریب به 1000 نفر از بانوان محدثه را نقل میکند؛ اسد الغابة، ج5 . قریب به هزار نفر محدثات میگوید داریم.
ابن حجر تعداد محدثات را 1545 نفر نام میبرد.[6] عنایت دارید حضرت زهرا سلاماللهعلیها، حضرت زینب سلاماللهعلیها هستند و فرزندان و امامزادههای دیگر؛ عرض ما این است که حضرت زهرا سلام الله علیها محدِّثه و محدَّثه هستند.
نکته دیگر که قابل اهمیت است این است که از آثار علمیه ایشان، مصحف فاطمه و صحیفه ایشان است. مناجاتها و دعاهایی که حضرت دارند، قابل اهمیت است.
حدیث لوحی که جابر بن عبدالله انصاری میگوید محضر حضرت زهرا سلاماللهعلیها مشرف شدم؛ دیدم دست ایشان لوح سبزی است که فرمودند: خداوند به رسول مکرم صلیاللهعلیهوآله اعطا کرده که نام آباءو اجداد و فرزندان و شیعیان در آن وجود دارد؛ من مقداری از آن را دستنویس کردم. مرحوم کلینی رضواناللهعلیه، در کافی، ج1، ص527، ذکری از این جهت دارد. جناب مسعودی، در اثبات الوصیة، ص260، ذکری از این لوح دارند؛ مرحوم صدوق، در عیون أخبار الرضا علیهالسلام، ج1، ص34، ذکری از این دارند. نعمانی، در غیبة، ص62، ذکری از این لوح دارند. بزرگان مثل مرحوم شیخ مفید، شیخ طوسی، ابن شهر آشوب در مناقب، شیخ حر عاملی در اثباتالهداة که از آن غفلت نکنید؛ خیلی کتاب عجیبی است که معجزات پیامبر و ائمه علیهمالسلام در آنجا هست.
حدیث کسا را ما گردهمایی خمسه طیبه میدانیم در زیر عبا و کسای رسول مکرم اسلام صلیاللهعلیهوآله که آیه تطهیر یعنی آیه 33 سوره احزاب نازل میشود. و حدیث کساء هم از مسلمات تاریخ است و نه اینکه یک مرتبه باشد؛ چند مرتبه اتفاق افتاده است.
یکی در خانه ام سلمه اتفاق افتاد؛ ترمذی در سنن، ج5، ص251، حدیث را نقل میکند؛ احمد بن حنبل در مسند، ج10، ص77، حدیث کسا را نقل میکند.
جای دوم در خانه خود حضرت زهرا سلاماللهعلیها اتفاق افتاد که بیش از دهها تن از راویان حدیث، این حدیث را نقل کردند. احمد بن حنبل در مسند، ج6 ص45 نقل میکند که برای مرتبه دوم در خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها اتفاق افتاد.
در مرتبه سوم که اتفاق افتاد، شیخ صدوق در عیون أخبار الرضا علیهالسلام، ح1، ص69، و شیخ مفید در اختصاص، ص56 نقل میکنند که حضرت رسول مکرم اسلام صلیاللهعلیهوآله برای مباهله با مسیحیان نجران میرفتند، اتفاق افتاد که قبلش، حدیث کسا خواندند و در جمع حاضر شدند؛ خیلی تعبیر عجیبی است.
مرحوم سید یزدی که در فقه زیاد حرف ایشان را میزنیم و واقعا سید فقها است؛ این شخصیت مجتهد بزرگوار، هم الهینامه دارد و هم پرسش و پاسخ دارد؛ خیلی انسان وارستهای است؛ حواشی مکاسب دارد، و عروه که بماند که بیش از صدها حاشیه و شرح دارد و کتاب پر فروعی است؛ رضوان الهی بر سید یزدی باد؛ ایشان، نسبت به حدیث کسا در خانه ام سلمه و خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها تصریح دارد؛ در رساله سؤال و جواب، ص444.
از همه اینها استفاده میکنیم که از حدیث کسا غفلت نکنید. در جاهای مختلف هم حدیث کسا نقل شده است؛ حتی برای برآورده شدن حوایج، خیلی مطلوب است؛ به خصوص در این ایامی که دنیا آفتزده به این ویروسهای منحوس شده و بشر کم آورده، میتوانیم به دامان حضرت زهرا سلاماللهعلیها تمسک کنیم. و من عرض میکنم، خاضعانه باید بگوییم: «اَلسَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَةُ اِمْتَحَنَكِ اَلَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ»؛[7] سلام بر آزموده قبل از آفرینش، قابل دقت است. این حوراء انسیه؛ این مَلَکی که انسی بود. عرضی که خاضعانه محضر شما دارم، به خصوص در این ایام متعلق به حضرت، توسلات خود را بیشتر کنید؛ در برنامهتان قرار دهید که در هر مناسبتی که برای اعیاد یا وفیات هست، و متعلق به بزرگی از بزرگان است، همانند ایام فاطمیه، حالات حضرات، مرور شود؛ نه مرور گذرا، بلکه مروری که اسوه بودن را از حالات ایشان برای خودمان و زن و بچههایمان و بستگانمان استخراج کنیم.
خدا رحمت کند استادمان را آیتاللهالعظمی بهاءالدینی، رحمهالله که 6-7 سال محضرشان بودیم؛ ایشان برای رفع مشکلات، همیشه توصیه حدیث کسا داشتند. خانواده و شاگردانتان را با حدیث کسا انس دهید؛ شاگردان و خودتان را با حدیث کسا انس دهید. اینجا جا دارد از اعزهای که روزهای جمعه جمع میشوند و زیارت عاشورا و حدیث کسا میخوانند تشکر کنیم؛ تقبل الله منا و منکم. و ان شاء الله امیدواریم که در کسای نبوت و امامت و رسالت و ولایت، همانطور که در دنیا به ما سرباز امام زمان عجلاللهفرجهالشریف میگویند، ان شاء الله در آخرت هم، سرباز حضرت باشیم و در کسوت زهرایی، مشمول عنایات ایشان باشیم.
السلام علیک یا فاطمة السلام علیک یا بضعة رسول الله السلام علیک یا ام الحسن و الحسین و یا زوجة ولی الله امیر المؤمنین علی بن أبی طالب و لا جلعه الله آخر العهد منی لزیارتک.
ان شاء الله همیشه موفق و مؤید باشیم.
در ادامه مباحث معاملات بورس و انواعی که در بورس واقع میشد، از شرط تضمین و معاملات بر معامله و مانند آن بحمدالله به این نتیجه رسیدیم، برخی فروع آن شرعیت دارد؛ اگر ربوی نباشد و اگر شرط مخالف کتاب الله نباشد و دین به دین نباشد.
برخی روایات را خواندیم.
فرعی که امروز میخواهیم مطرح کنیم، این است که آیا تسویه حسابی که در معاملات آتی یا غیر آن داریم، اینها مشروعیت دارد یا خیر؟
هرچه فروع ظریفتر بیان شود، حکم فقهی، خودش را بهتر نشان میدهد؛ به تعبیر فقهای بزرگ، تفریع، اولین شرط تبیین و تشریع مسأله است.
در تسویه حسابها به طور کلی دو نوع تسویه حساب داریم؛ یک تسویه حساب فیزیکی؛ دو نفر معامله کردند؛ کالاها را با سررسید مشخص، خودشان یا وکیلشان رد و بدل میکنند؛ نقل و انتقالی که انجام شد، صد معامله هم بر آن انجام شود، اشکالی ندارد؛ سود که هست و بازاری هم دنبال سود است، اشکالی ندارد.
دقیقتر بگوییم؛ جنسی شاید ده دست بچرخد و عاقبت، نفر دهم یا بیستم، جنس را تحویل بگیرد و بیاید؛ شاید نفر اول، به اندک بفروشد؛ ولی دهم، به چند برابر، اگر دچار ربا نشوند، هیچ اشکالی ندارد؛ در فیزیکی خودش یا نماینده یا اشخاص دیگری که کالا را دست به دست کردند، آن را تحویل گیرند.
مثلا زید با عمرو معامله کردند؛ چه در بازار آتی، چه در بازارهای دیگر؛ گفتند: این پارچه را به این قدر میخرم؛ فلان تاریخ آماده کن؛ چه آماده دارد یا بعدا آماده می کند؛ پولش را پرداخت کرده است؛ پس یک جهت تصحیح معاملات آتی، به سلم یا سلف بود؛ ده روز یا ده سال دیگر تحویل بدهد؛ در این بین، حالا که می خواهد تحویل بگیرد، چند معامله انجام میشود؛ آن چندمین نفری که خریدار است، به او میگویند: برو کالا را از فلانی تحویل بگیر؛ اشکالی ندارد.
این، تسویه فیزیکی و عینی و خارجی است.
تسویه دیگری داریم که تسویه نقدی است؛ این قابل دقت است؛ متبایعین و بایع و مشتری، در بازار آتی معاملهگر با کارگزار معاملاتی انجام میدهد و سررسیدی را مشخص میکند و از روز اول بنا میگذارند که تسویه عینی و خارجی و فیزیکی نداشته باشند؛ بلکه تسویه نقدی دارند. در تسویه نقدی کالا سر جای خود محفوظ است و رد و بدل نمیشود و اگر هم بشود، اهمیت ندارد. تسویه نقدی مهم است. آیا این جایز است یا جایز نیست؟
ما گفتیم: خط قرمز این تسویه نقدی این است که دین به دین نباشد.
گفتیم راه خروج از اینکه دین به دین نباشد، این است که از بیع خارج کنیم و بگوییم با تو صلح میکنم.
راه دیگر این است که بگوید من به تو میبخشم تو هم ببخش. هبه معوضه میشود.
راه سوم را که قبلا گفتیم این است که دین به دین را خرید و فروش نکند تا اشکال داشته باشد بلکه خودش را مشغول به ذمهای کند که آن را تسویه حساب کند. میگوید فلانی حال که معامله ما صورت گرفت من بدهکار شدم و تو طلبکار شدی یا عکس آن؛ - فرقی نمی کند؛ چون در معامله آتی هم خریدار است و هم فروشنده است و معامله در اختیار معامله هم اختیار خرید و هم اختیار فروش هست. - فلانی این جنس را که معامله کردیم، برو از فلانی تحویل بگیر؛ من که به تو بدهکار شدم، تسویه حساب من نزد فلانی است؛ این معامله دین به دین نمیشود؛ با معامله، دینی به وجود میآید که باید تسویه شود؛ اگر اینجا دین به دین میشد میگفتیم فیه اشکال.
میگوید: معامله ما تثبیت شد و حال که قرار است به تو جنسی را بدهم، شما تحت عنوان معامله سلف، فردا برو از فلانی تحویل بگیر؛ این اشکالی ندارد.
فرقش با نسیه این است که در نسیه، مدت لحاظ شده است. پس تسویه نقدی، قابل تصحیح است؛ طلبکار و غیر طلبکار است؛ حالا که طلبکار و غیر طلبکار است، تسویه را به تاریخ خاصی موکول میکند؛ در تسویه حساب نقدی خریدار، مثمنی را که از فروشنده طلبکار است به ذمه فروشنده میگذارد و میرود و عکس آن هم یعنی در فروش، همینطور است؛ اینجا که الآن پول میدهد و مثمن را بعد میگیرد، معامله سلم و سلف میشود؛ مثل جایی که جنس را میگیرد و پول را بعد میدهد؛ این معامله نسیه میشود. اگر هر دو مؤجلین باشند و مؤجلین دین به دین باشد، خط قرمز است؛
لذا من تقاضا میکنم با این فروع فقهی که امروز گفتیم، کسانی که در بورس فعالیت دارند و بخصوص قانونگذاران بورس، دقت در جعل قوانین داشته باشند. اینجا مشکل اینکه بیع، قبل از قبض به غیر بایع، قبل حلول اجل منتقل شود یا قبض به خود بایع باشد بعد از حلول اجل، با هم تفاوت دارد؛ گاهی مدت که دارد، معاملاتی که خرید و فروش میشود در تسویه نقدی دین به دین است که بدون شک حرمت دارد؛ ولی گاهی دین به دین نیست؛ از معامله، دینی به وجود آمده و تسویه نقدی هیچ اشکالی ندارد.
راه حل دیگر که پیشنهاد دادیم، صلح است؛ یا متخصصین بورس، برخی مفاد قراردادها را عوض کنند و تعهدهای طرفین را به هبه معوضه یا صلح به صلح تبدیل کنند؛ چون صلح کالی به کالی، اشکال ندارد؛ آن که اشکال دارد، بیع دین به دین است؛ دین به دین را نگویند معامله میکنیم؛ بگویند مصالحه میکنیم. ما علاوه بر شرط ضمن عقد که معتبر میدانیم؛ صلح و عهد را هر دو به طور ابتدایی معتبر میدانیم.
- وعنه، عن أحمد بن محمد، عن ابن أبي عمير، عن أبان بن عثمان، عن بعض أصحابنا، «عن أبي عبدالله عليهالسلام في الرجل يسلم الدراهم في الطعام إلى أجل فيحل الطعام فيقول: ليس عندي طعام ولكن انظر ما قيمته فخذ منّي ثمنه، فقال: لا بأس بذلك».[8]
مبنای بعضی این است که اگر سلسله سند روایت به ابن ابی عمیر برسد، حدیث صحیح است
کسی سوپر مارکت دارد و جنسی مانند برنج را خرید و فروش کرد؛ قرارداد بستند؛ الآن آمده تحویل بگیرد؛ آن جنس را ندارد؛ چه باید کرد؟ اگر گفت: این طعام نزد من نیست، پولش را بگیر؛ حضرت فرمودند: اشکالی ندارد.
اگر کسی جنسی را سلم یا سلف فروخت که پول را الآن میدهد؛ و کالا را بعدا میگیرد؛ ولی در زمان سررسید فروش میگوید: من ندارم؛ (سلم، مقابل نسیه است) این، آیا صحیح است یا خیر؟
می خواهیم این استفاده کنیم که تسویه حساب به درهم و دینار و ریال و دلار، و همچنین تسویه حساب سهامها بدون اشکال است.
- وعن سهل بن زياد، عن معاوية بن حكيم، عن الحسن بن علي بن فضال، قال: «كتبت إلى أبي الحسن عليهالسلام: الرجل يسلفني في الطعام فيجيء الوقت وليس عندي طعام اعطيه بقيمته دراهم؟ قال نعم».[9]
پول میدهد و خوراکی را بعد میخواهد تحویل دهد؛ سر رسید میرسد و طعامی نیست که به آن بدهد؛ میتواند قیمت را به درهم بدهد؟ فرمودند: نعم؛ یعنی اشکالی ندارد. از این میتوان استفاده کرد که تسویه حساب نقدی و فیزیکی اشکال ندارد.
این روایت هم عام است.
- وبإسناده عن الحسين بن سعيد، عن صفوان بن يحيى، عن منصور بن حازم قال: قلت لابي عبدالله عليهالسلام: «رجل كان له على رجل دراهم من ثمن غنم اشتراها منه فأتى الطالب المطلوب يتقاضاه، فقال المطلوب: أبيعك هذه الغنم بدراهمك التي لك عندي فرضي، قال: لابأس بذلك».[10]
ما از همه اینها استفاده میکنیم که این، اشکال ندارد؛ حتی اگر به صورت تقاص هم باشد، اشکالی ندارد.
از مجموع این روایات استفاده میشود که میتوانیم تسویه حساب نقدی و غیر نقدی را هردو داشته باشیم.
قراردادهای آتی در بورس، سررسید مشخص دارند که معاملات مختلفی به صورت فیزیکی یا غیر فیزیکی بر آن انجام میشود؛ مثلا از شرکتی سهامی میخرد؛ باید تحویل بگیرد، ولی روزانه تسویه حساب میکنند؛ اشکالی ندارد؛ به عبارت بهتر، ذمهای را به شیء مستحدث و به چیزی جدید بری میکند؛ حالا این شیء جدید، نقدینگی جدید باشد یا اعتبار جدید. - بعدا نظری در اعتباریات داریم، تقدیم خواهیم کرد. - ما همه اینها را جزو حقوقی میدانیم که قابل نقل و انتقال است؛ بهترین تأیید این حقوق هم این روایاتی است که عرض کردیم و همچنین سیره عقلا است؛ ولی میگوییم: اگر کالی به کالی باشد، اشکال دارد؛ اگر بیعی بود که مشغولیت ذمه آورد، اشکال ندارد؛ صلح یا هبه معوضه بود، اشکال ندارد؛ هر یک میتواند با شرط یا بی شرط، حقش را به دیگری واگذر کند؛ ولو این حق به قول بورسیها با تعهد باشد؛ یعنی تعهدی که دادهاند، ایجاد حق کرده و این حق، قابل مبادله است؛ فقط دین به دین نباشد و شرط مخالف کتاب الله نداشته باشد. پس در معاملات نقدی و غیر نقدی اشکال ندارد.