99/06/22
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مسائل مستحدثه/مسائل بورس/پیشنیازهای بحث از بورس
اولین جلسه در سال تحصیلی جدید در ماه حزن و مصیبت عظمایی که بر هستی وارد شده و عزای سید الشهدا علیه السلام است. هر روز بحث را متیمن به حدیثی میکنیم. امروز هم حدیثی از عظمت ابی عبدالله الحسین علیه السلام:
در بحار و مجامع روایی دیگر نیز هست. اهل عامه هم نقل کردهاند.[1]
«قال رسول الله ص: من احب ان ینظر الی احبّ اهل الارض الی اهل السماء فلینظر الی الحسین علیه السلام».[2]
ترجمه روان: هر کس که دوست دارد (عنوان محبت) نظر کند (رؤیت نیست نگاه سیر و سلوکی و علمی است) از روش علمی و عملی امام حسین علیه السلام توشه بگیرد؛ بهترین چهره زمینی در آسمانها پس به حسین علیه السلام بنگرد. (لا اله الا الله)
رابطهای بین محبت و نظر هست. عین ارتباط است. یعنی دوستی ما را به علم و عمل وا میدارد. دوستداری ما را به صاحبنظری میرساند. ما اگر با محبت بودیم با نظریم. بیمحبتی مساوی با بینظری است. هل الدین الا الحب.[3]
حب و بغض شخصیت انسان را تأمین میکند. صاحبان محبت صاحبان نظر هستند. اگر کسی به محبت نرسد صاحب نظر نمیشود.
میتوانیم بگوییم اهل ارض نماد همه افتادگان است و اهل سماء نماد همه بلندمرتبهها است. آیه شریفه ﴿کلمة الله هی العلیا﴾[4] از اینجا شروع میشود.
در تعبیری از الهینامه بحمدلله گفتیم:
الهی نه اینی نه آنی هم اینی هم آنی.[5]
آغاز و انجام یکی است. سفل و علو یکی میشود. خوشا به حال کسانی که حرکت را از ارض شروع کردند ولی در ارض نماندند. از زمین شروع کردند ولی زمینی نشدند آسمانی شدند. این هنر حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام است.
«اعوذ بالله من کرب و بلاء».[6]
کرب و بلاء است که میتواند انسان را عِلوی کند. در کرب و بلاء استعاذه باید به کرب و بلاء باشد که مدفن سالار شهیدان علیه السلام است.
ما به این نتیجه رسیدیم اعزه من در اولین روز بحث اگر میخواهید صاحب نظر شوید ابی عبدالله علیه السلام را دریابید. اگر میخواهید اهل بصر و فقیه در اصول و فروع شوید ایشان را دریابید. التفقه و التفهم. الآن در محضر حضرت معصومه علیها سلام عرض میکنیم: السَّلامُ عَلَيْكَ يا أَبا عَبْدِ الله وَعَلى الأَرواحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنائِكَ.[7]
نظرمان این است که ارواح، ارواح مطلق است در معنا و عمل. در نوشتههایمان هم چاپ شده است. هم اصحاب، هم طوایف دیگر و هم انسان را در تمام زمانها شامل میشود.
آستانه حضرت وسیعترین آستانهها است. متضلع شویم. نقل شده است رفیقی از رفقای مرحوم شیخ انصاری و مرحوم دربندی حالات این دو را در مکاشفه و سیر و سلوکی دید. رفیق و هم بحث بودند. یکی مثل مرحوم دربندی متوسل بود و دیگری فقیه متضلع بود. هر دو مقامشان بالا است. دید مرحوم دربندی جلوتر است. پرسیدند چرا؟ گفتند چون در مجالسش ذکر الحسین را داشت ولی به آن اندازه شیخ نداشت.[8] شیخ انصاری خاتم الفقها و المجتهدین است. همه با کتب او مجتهد میشوند. خودش صاحب مکاشفات است.
توسل شاگرد شیخ انصاری به امیرالمؤمنین علیه السلام
مرحوم شیخ عبد الرحیم تستری شاگرد شیخ درس را نمیفهمید متوسل شد به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام. در خواب حضرت علی علیه السلام را دید که در گوش او بسم الله را گفتند. روز بعد درس را میفهمید اشکال زیاد کرد. بعد از درس شیخ انصاری به آقا شیخ عبدالرحیم گفتند آن کسی که در گوش تو بسم الله را گفت تا و لا الضالین در گوش ما خواند.[9]
در این اول سال حالات مرحوم دربندی را نهادینه کنیم. روزی را بیسلام بر امام حسین علیه السلام نگذرانیم. شیطان ما را نرباید. غفلت نکنیم.
«ان لقتل الحسین علیه السلام فی قلوب المؤمنین حرارة لا تبرد ابدا».[10]
ما صاحب آهن نیستیم سرد شویم ما صاحب آه هستیم. کسی که صاحب آه شود سرد نمیشود. نظریات فقهیتان را با توسلات استحکام کنید. اگر هم در طریق اشتباه کند یادآوریاش میکنند.
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین. [11]
عاجزانه عرض میکنیم عبیدانه و محبانه نه عارفانه با معرفت ناقص خود و «ما عبدناک حق عبادتک و ما عرفناک حق معرفتک»[12] ، ما میخواهیم به مقام کرامت کریمه اهل بیت علیهم السلام و امام علی علیه السلام و امام زمان علیه السلام از ما راضی باشند و دست ما را بگیرند. ﴿هَٰذِهِ بِضَاعَتُنَا رُدَّتْ إِلَيْنَا﴾.[13] دستمان خالی است در دنیا و آخرت. دستمان را بگیرید که عروةالوثقی هستید.
عزیزانی درخواست کردند مسائل مستحدثه بورس را بحث کنیم. بعد از بحث کرونا که مورد استقبال شد. ما از امروز وارد بحث بورس میشویم که مبتلا به است و سوال بر انگیز است. باید برخی مسائلش تبیین شود.
مباحث مبتلا به و مستحدثه را باید حوزه بحث کند. مورد نیاز جامعه علمی و عملی هست.
ساختار فقه را ملاحظه دارید. متقدمین و نزدیکان به عصر معصومین علیهم السلام همه مسائل را گوناگون بحث کردهاند. برخی به عبادات و معاملات تقسیم کردهاند. معاملات را به ایقاع و عقود تقسیم کردهاند. طهارت تا دیات کتابهای متعدد است (قریب به 50 باب).
از طهارت که نیاز اولیه است تا حدود و دیات که جبران خسارتها و ضمان اعضای افراد و دیه است.
سعی آنها مشکور است. کتب فقهی زیادی نوشته شده که وارد تفصیلش نمیشویم. مرحوم محقق در شرایع و به تبع ایشان صاحب جواهر یک طور وارد شدهاند. [14] شهیدین در لمعه و روضه طور دیگر، شیخ در نهایه و مبسوط به گونهای دیگر وارد بحث شدهاند. [15]
با کمال معذرت از همه این بزرگان با توجه به اینکه انسان را به اُنس او میدانیم او را دارای چند انس میدانیم.
فقه پویا و گسترده و تکاملیافته وارد به پاسخگویی به نیاز انسان در ابعاد انسی او میشود.
ساختار فقه این طور روانتر و بهتر و کاملتر است. قائل به حصر عقلی نیستیم بلکه استقرایی است. شاید اقسام و ابواب دیگری اضافه و بیان شد.
نظر ما این است که اولین انس او با خالق و خدای اوست. این انس باعث جعل و انشا و تکامل چند بخش از فقه ما میشود. فقه در مقام عمل مورد نیاز است. موضوع فقه افعال مکلفین است.
همه چیزهایی که به وجود میآید عنوان عبادات دارد.
اسمش را میگذاریم عبادات. باید قصد تقرب داشته باشد. این عنوانش واجب تقربی است.
مانند کتاب صلاة، کتاب صوم، کتاب اعتکاف، کتاب زکات، کتاب خمس، کتاب حج، کتاب عمره.
عنوان دیگر اُنس انسان با انسان است. معاملات، عقود و ایقاعات و نظام خانوادگی اینجا مطرح است. از انسهای انسان با خانواده است که جمع خاصی است. نکاح و طلاق و لعان و ایلاء، بحث ظهار و مانند آن.
کتاب تجارت، کتاب رهن، کتاب مفلّس، کتاب حجر، کتاب ضمان، کتاب صلح، کتاب مضاربه، کتاب مزارعه و مساقات، کتاب ودیعه، کتاب عاریه، کتاب اجاره، کتاب وکالت، کتاب وقف و صدقات، کتاب هبات، کتاب سبق و رمایه، کتاب وصایا، کتاب اقرار، کتاب جعاله، کتاب اَیمان، کتاب نذر، شفعه، لقطة، ارث، غصب.
از لحاظ مسائل فقهی بیان میکنیم و حلال و حرام. رابطه انسان با خودش جنبه شخصی و اجتماعی. مسائل اخلاقی را هم باید جواب دهیم. تعدادی از کتب فقهی اینجا قابل تبیین هستند. مثل کتاب طهارت.
رابطه انسان با طبیعت هم رابطه چهارم است. این بهترین ساختار مباحث فقهی است. انسان و جهان و طبیعت. اینجا ابواب فقهی مطرح میشود. مثلا حیازت، تحجیر، اطعمه و اشربه، صید و ذباحة و احیای موات.
رابطه پنجم با توجه به ابواب فقهی را قائل هستیم که رابطه انسان با دولت و حاکمیت و حکومت است یا با ولایت.
فقه را ولایی میدانیم. بحث حکومت، قضا، شهادات، حدود، قصاص، دیات، امر به معروف و نهی از منکر و جهاد اینجا قابل طرح است. مسائل فقهی را با این پنج رابطه قابل قسمت میدانیم.
در فقه صحبت انس انسان با خدا، با دیگران، با طبیعت و با حکومت. از این انسها مسائل فقهی به وجود میآید.
به لحاظ فعلی رابطه با طبیعت را جدا میکنیم. تمایز علوم را به همه انواع میدانیم. به وجهی از وجوه. مورد نیاز موضوع است یا غایت یا روش. بحثی در علوم مختلف نیاز است بحث شود. مثلا قاعده لا ضرر را مرحوم آخوند در کفایه مطرح کردند.[16] و حال آنکه قاعده فقهی است.
رابطه با حاکمیت هم حق خاصی به آن میدهیم وگرنه جزو رابطه با دیگران است. انسان به اجمال سه انس دارد. انس با دیگران شامل طبیعت و حکومت هم میشود.
در ساختار بحث بورس رابطه انسان با دیگران است. معامله است. در معاملاتی است که مصرحه نیست. جزو مسائل مستحدثه است. در کرونا هم بحث کردیم و اصرار داریم بر این مبنا که برخی فقه مضاف سریع درست میکنند. فقه کرونا یا فقه بورس. ما این را قبول نداریم. ما در حد فقه مضاف نمیدانیم این مسائل را. مسأله مستحدثه است. مسأله مبادی و موضوع دارد و بحث میشود باب و فقه مستقلی نیست. دامنه فقه گستردهتر از این است. کلیات را داریم فروعات را باید استخراج کنیم.
در تعریف مسأله مستحدثه این گونه تعریف میکنیم: هر موضوع جدیدی که حکم شرعی آن موضوع منصوص نباشد. مسأله مستحدثه مسائل و موضوعاتی است که جدید است و حکم شرعی منصوص ندارند.
اعم از اینکه اصلا موضوعی در گذشته نداشت و یا موضوع داشت ولی قیود جدیدی یافت.
مسأله مستحدثه که نص ندارد، گاهی موضوع ندارد مانند فضای مجازی. کارتهای اعتباری و بورس، رحم اجارهای و لقاح مصنوعی.
هنر فقاهتی فقیه در این مسائل مستحدثه تجلی میکند. فقهای گذشته مسأله جدیدی را به فرد میدادند تا نظرش را بیاورد. اگر میتوانست نظرش را استخراج کند اجتهادش را میدادند.
در مسائل کرونا که گذراندیم برخی شبها 700-800 روایت را میدیدم. حق همین است.
در بورس ببینید چقدر فضای عجیبی است. چقدر اسلام باز است. جادوانه است و به روز. همه بیان شده است.
مسائل مستحدثه بورس را تحت عنوان معاملات قرار میدهیم.
برخی موضوعات گاهی بوده ولی منصوص نبوده است. در خرید و فروش پلاسما که خونابه است قبلا بحث بیع دم بوده است. پلاسمای خود مبتلا به کرونا که خوب شده مانند واکسن است. اگر بگوید این مقدار میفروشم، از مسائل مستحدثی است که موضوعش منصوص بوده در خرید و فروش خون. کتاب مسائل کرونا در حال آمادهسازی چاپ است.
موضوع خون گذشته فرق کرده است. قبلا برای خونخواری بود. میخواستند خود را جنگجو نشان دهند خون میخوردند. غذایی با خون داشتند. مصرفش فقط خوراکی بود و ائمه علیهم السلام نهی کردند.[17] ولی الآن موضوع تغییر کرده است و منعفت محلله زیادی دارد. یا موضوع جدید نبوده است و یا قیود جدیدی یافته و مسأله نو شده است. خون الآن مالیت دارد بر خلاف گذشته.
موضوعات متغیر هستند ولی احکام غیر متغیر هستند. احکام الهی از قضای الهی است و موضوعات از قدر الهی است. این را به ذهن مبارک بسپارید. قضا لا یتغیر است ولی قدر متغیر است چرا که مرتبط به زمان است. احکام فوق زمان است.
هر مسأله جدید به ذهنتان رسید فهرست کنیم تا یکایک به آن برسیم.
و آخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمین. و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.