1400/01/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مسائل مستحدثه (بورس)/مسائل متفرقه بورس - ربا /ادامه راه های برون رفت از ربا
در آستانه ماه برکت و ماه مغفرت و رحمت، یعنی ماه رمضان هستیم و امروز، آخرین روز درسی قبل از تعطیلات ماه مبارک رمضان است. امیدواریم ماه خوب و با برکتی داشته باشید. وقت ورود خطبه شعبانیه حضرت رسول مکرم اسلام صلیاللهعلیهوآله به نقل از امام رضا علیهالسلام از ائمه طاهرین علیهمالسلام است. حضرت امام رضا علیهمالسلام از پدرشان امام کاظم علیهالسلام از پدرانشان از امیرالمؤمنین علیهالسلام است. راوی حضرت علی علیهالسلام هستند.
نکته اول اینکه اگر زمان بگیریم، این خطبه ده دقیقه تا یک ربع بیشتر طول نمیکشد. باید خطبهها و گفت و شنودهای ما پخته و محکم و پر مطلب، با مطالب کاربردی باشد و در زمان کم، بهترین و بیشترین مطالب را ارائه کنیم.
نکته دیگر، فصاحت و بلاغت است که در حد اعلی است. باید زمانشناس باشیم. ایراد خطبه در استقبال از ماه مبارک رمضان است. مخاطبشناس و زمانشناس باشیم.
نکته سوم برای فرهیختگان این است که در القای مطالب، متناسب با نیاز مخاطب حرف بزنیم. در فقه و اصول هم همینطور. مسائل نظری، بیفایده نیست. این طور هیچ مطلبی زائد نیست؛ ولی باید دید مخاطب ما در امروزش که با او گفت و گو میکنیم نیازمند چه چیزی است. این خطبه در اوج فصاحت و بلاغت است.
حضرت اینجا که رسیدند، گریه کردند. حالت علمی به حالت عملی رسید. عالم باید عامل باشد. اگر عالم عامل بودیم، اهل نجاتیم. نهایت خطبه به ولایت و امامت میرسد. عظمت ماه رمضان، به نزول آیات الهی است. نزول آیات الهی، در لیلةالقدر است. حقیقت لیلة القدر، ولایت است. أشهد أن أمیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و ذریته المعصومین و عصمةاللهالکبری حجج الله علی العالمین. باید بگوییم الحمد لله رب العالمین الحمدلله الذی جلعنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین علیهالسلام و ذریته المعصومین علیهمالسلام.
حقیقت ماه مبارک رمضان به ولایت است هر چه هست از ولایت و به ولایت است سیر انفسیِ ماه مبارک رمضان یعنی از ولیّ به ولیّ. إنا لله و إنا إلیه راجعون هم یعنی از ولایت است به ولایت است. مبدأ و مقصود جز ولیّ کس دیگری نیست.
﴿اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ﴾.[1]
ان شاء الله ماه خوبی داشته باشید. از همه شما التماس دعا داریم.
«عن أبی الحسن الرضا، عن أبیه، عن آبائه، عن أمیرالمؤمنین علیه السلام قال: إنَّ رسول الله صلی الله علیه و آله خَطبَنا ذات یوم فقال صلی الله علیه و آله: أیُها الناس، إنّه قد أقبلَ الیکم شهرُ اللهِ بالبَرکة وَ الرّحمة وَ المَغفرة، شهرٌ هوَ عندَ اللهِ أفضلُ الشّهورِ،و أیّامُهُ أفضلُ الأیّامِ،و لیالیهِ أفضلُ اللّیالی،و ساعاتُهُ أفضلُ السّاعات،هوَ شهرٌ دُعِیتُم فیهِ الی ضِیافَةِ الله، وجُعِلتُم فِیهِ مِن أهلِ کرامةِ اللهِ، أنفاسُکُم فِیهِ تسبیحٌ، ونَومُکُم فِیهِ عِبادَةٌ، وَ عَمَلُکُم فِیهِ مَقبولٌ، و دُعاؤُکُم فِیه مُستجابٌ،فَسئلوا اللهَ ربَّکم بِنِیّاتٍ صادِقَةٍ،و قلوبٍ طاهِرَةٍ أن یُوَفّقکم لِصِیامِهِ،وَ تَلاوة کتابِهِ،فإنّ الشّقی مَن حُرِمَ غفرانُ اللهِ فی هذا الشَّهرِ العَظیم،وأذکُروا بِجُوعِکُم وَ عَطَشِکُم فِیه جوعَ یومِ القِیامَةِ وَ عَطَشَهُ،وَ تَصَدّقوا عَلی فُقَرائِکم وَ مَساکِینِکُم،وَ وَقّروا کِبارَکُم،وأرحَمُوا صِغارَکُم،وَ صِلُوا أرحامَکُم،وَ أحفَظُوا ألسِنَتَکُم،وغَضّوا عَمّا لا یَحِلّ النَّظرُ إلیه أبصارَکُم،و عمّا لا یَحلّ الإستِماعُ إلیه أسماعَکُم،وَ تَحَنّنوا علی أیتامِ النّاس یَتحَنّنُ عَلَی أیتامِکُم،وَ تُوبُوا الی اللهِ مِن ذنوبِکُم،و أرفَعوا إلیه أیدیکم بالدّعاءِ فی أوقاتِ صلواتِکُم،فإنّها أفضلُ السّاعات،یَنظُرُ اللهِ عزّوجلّ فِیها بالرّحمةِ الی عِبادِهِ،یُحبِبهُم اذا ناجَوه،وَیُلبّیهِم اذا نادَوهُ،وَ یَستجیبُ لَهُم اذا دَعَوه.أیّها النّاس، إنّ أنفُسَکم مَرهونَة بِأعمَالِکُم، فَفَکّوها بِاستِغفَارِکُم، وَ ظُهورِکُم ثقیلةٌ مِن أوزارِکُم فَخَفّفوا عَنها بِطولِ سُجُودِکُم،وإعلَمُوا أنّ اللهَ تَعالی ذِکرُه أقسَمَ بِعِزّتِهِ أن لا یُعَذّبَ المُصَلّینَ وَ السّاجِدینَ،و أن لا یروعَهُم بالنّار یومَ یَقومُ النّاسُ لِرَبّ العالَمِینَ.أیها الناسُ، مَن فَطّرَ مِنکُم صائِماً مُؤمِناً فِی هذا الشّهرِ کانَ لَه بِذلکَ عندَاللهِ عِتقُ رقبَةٍ،وَ مغفرةٌ لِما مَضَی مِن ذُنُوبِهِ،قیلَ: یا رَسولَ اللهِ، وَ لیسَ کُلّنا یَقدِرُ عَلَی ذلکَ،فقالَ صلّی اللهُ علیه و آله: اتّقوا النّارَ وَ لَو بِشِقّ تَمرَةٍ،اتقوا النّارَ و لَو بِشَربَةٍ مِن ماءٍ، أیها الناسُ، مَن حَسّنَ مِنکم فی هذا الشّهرِ خُلقُه کان له جَوازاً علی الصّراطِ یومَ تَزِلُّ فیه الأقدامُ،و مَن خَفّفَ فی هذاالشّهرِ عمّا مَلَکت یَمینُهُ، خَفّفَ اللهُ علیه حِسابَه،و مَن کَفّ فیه شَرّهُ کَفّ اللهُ عنهُ غَضَبَهُ یَومَ یَلقاهُ،و مَن أکرَمَ فیهِ یَتیماً اکرَمَهُ اللهُ یومَ یَلقاهُ،و مَن وَصَلَ فیه رَحِمَه وَصَله اللهُ برحمَتِهِ یومَ یَلقاه،وَ مَن قَطَعَ فیهِ رَحِمَهُ قَطَعَ اللهُ عَنهُ رَحمَتَه یومَ یَلقاهُ،و مَن تَطَوّعَ فِیه بِصَلاةٍ کَتَبَ اللهُ لَه بَرائةً مِن النّارِ،و مَن أدّی فِیهِ فَرضاً کانَ له ثَوابَ مَن أدّی سَبعینَ فَریضةً فِیما سِواهُ مِن الشّهور،و مَن أکثَرَ فِیهِ مِنَ الصّلاةِ علَی ثَقّلَ اللهُ مِیزانَهُ یَومَ تَخِفُّ المَوازِینُ،و مَن تَلا فِیه آیَةً مِنَ القُرآنِ کانَ لَهُ مِثلَ اجرِ مَن خَتَمَ القرآنَ فِی غَیرهِ مِن الشُّهورِ،أیها النّاسُ، إنّ أبوابَ الجَنانِ فِی هذا الشَّهرِ مُفَتّحَةٌ فاسئَلوا رَبّکُم أن لا یُغلِقَها علیکم.و إنّ أبوابَ النّیرانِ مُغلّقةٌ فاسئَلوا ربّکُم أن لا یَفتَحُها عَلیکُم،والشّیاطِینُ مَغلولَةٌ، فاسئلوا ربّکم أن لا یُسلّطَها عَلیکُم،قالَ امیرالمؤمنین علیه السلام: فَقُمتُ وَ قُلتُ: یا رسولَ اللهِ! ما أفضلُ الأعمالِ فِی هذا الشّهرِ؟فقالَ صلی الله علیه و آله: یا أبالحسنُ، أفضلُ الأعمالِ فی هذا الشّهرِ ألوَرَعُ عن محارمِ اللهِ عزّوجلّ.ثمّ بَکَی، فَقلتُ: یا رسولَ¬اللهِ ما یَبکِیکَ؟فقالَ یا علیّ، أبکی لِما یَستحلّ مِنک فی هذا الشّهر.کأنّی بِکَ وَ أنتَ تُصلّی لِرَبّکَ وَ قد انبَعَثَ أشقَی الأولینَ شَقیقَ عاقِرِ ناقَهِ ثمود، فَضَرَبَکَ ضربَةً علَی قَرَنِکَ فَخَضّبَ منها لِحیتَکَ، قالَ امیرُالمؤمنینَ علیه السّلام: فَقلتُ: یا رسولَ اللهِ، و ذلکَ فی سَلامَةٍ مِن دِینی؟فقال صلی الله علیه و آله: فی سلامة من دینک.ثمّ قالَ صلّی الله علیه و آله: یا علیّ، مَن قَتلکَ فَقد قَتلَنِی،و مَن أبغَضَکَ فَقَد أبغَضَنی،و مَن سَبّکَ فَقَد سَبّنِی، لأنّکَ مِنّی کَنَفسِی، روحُکَ مِن روحی، و طِینتُکَ مِن طینتِی، إنّ الله تبارک و تعالی خَلقنِی و ایّاکَ،و أصطَفانِی وَ ایّاکَ،و أختارَنی للنبوّة، وَ أختارَکَ لِلإمامَةِ،و مَن أنکَرَ امامَتَکَ فَقَد أنکَرَ نُبُوّتِی يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَصِيِّي وَ أَبُو وُلْدِي وَ زَوْجُ ابْنَتِي وَ خَلِيفَتِي عَلَى أُمَّتِي فِي حَيَاتِي وَ بَعْدَ مَوْتِي أَمْرُكَ أَمْرِي وَ نَهْيُكَ نَهْيِي أُقْسِمُ بِالَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ وَ جَعَلَنِي خَيْرَ الْبَرِيَّةِ إِنَّكَ لَحُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ أَمِينُهُ عَلَى سِرِّهِ وَ خَلِيفَتُهُ عَلَى عِبَادِهِ».[2]
رسیدیم به معاملاتی که جایز نیست و مرزبندی بین معاملات حرام و حلال. گفتیم راههای برون رفت حکمی و موضوعی از ربا داریم که معاملات ما سودآور باشد. سودآوری در اسلام از راه حلال، مطلوب است. ربا، سودآوری از راه حرام است. میشود همان را با کیفیت دیگری با وجه شرعی انجام داد. به همه بازاریها و بورسیها توصیه میکنم قبل از ورود به معاملات، در اینها دقت کنند. امیر المؤمنین علیهالسلام فرمودند: «الفقه ثم المتجر».[3]
یکی دیگر از راههای برونرفت از معاملات ربوی این است که یک طرف از طرفین، مقداری زیاده را همراهش کند؛ ولی این مقدار زیاده را هبه کند؛ مثلا جنسی را با جنسی را معامله کند، ده من گندم با ده من گندم، یا خرما، ولی یک طرف میخواهد جنس یا پول را زیاده بگیرد؛ این زیاده را به عنوان معامله اول نگیرد؛ مثلا به جای ده من، یازده من، یا به جای ده من، صد تومان بیشتر بگیرد؛ این زیاده به عنوان هبه باشد.
«وكذا لو تبايعا متساويا ووهبه الزيادة إلى غير ذلك مما يخرج عن بيع المجانس بمثله متفاضلا لكن قال المصنف هنا كل ذلك من غير شرط وهو متجه في الأخير».[4]
ایشان صحیح میدانند.
یک معامله، بیع است که طرفینی است و یکی هبه طرف واحد است. هبه طرفینی را هم جلسه گذشته عرض کردیم. همه صحیح است.
راه بعدی برونرفت از ربا:
راه دیگر خروج موضوعی از ربا یا عوض کردن معامله ربوی با غیر آن، اینکه هر طرفی کالای خود را به دیگری قرض دهد و بعد ذمه را بری کند. مثلا بگوید: ده تومان به شما دادم؛ 15 تومان گرفتم و ذمه شما را بری کردم.
«و قد يتخلص من الربا بأن يبيع أحد المتبايعين سلعته من صاحبه بجنس غيرها ثم يشتري الأخرى بالثمن و يسقط اعتبار المساواة و كذا لو وهبه سلعته ثم وهبه الآخر أو أقرضه صاحبه ثم أقرضه هو و تبارءا و كذا لو تبايعا و وهبه الزيادة كل ذلك من غير شرط».[5]
اینجا هم دو معامله و دو کار است، نه یکی. اگر یک کار پیوسته به هم باشد، غیر شرعی است، ولی چند کار مستقل، اشکال ندارد؛ قرض میدهد و بعد ذمه را بری میکند.
هر چیزی که از مثلیتش خارج کنیم، ربا نیست.
راه بعدی، صلح است؛ جنسی را میدهیم و میگیریم و اضافه را به معامله ثانوی صلح میگیریم.
«ومنها: أن يصالح صاحب مقدار الزيادة للآخر ويشترط عليه أن يبيعه كذا بكذا مثلا بمثل؛ هذا في البيع، وفي القرض أن يصالح المقترض مع المقرض قبل القرض المقدار الذي يريد أن يأخذ منه بعوض جزئي أو بلا عوض ويشترط في ضمن هذه المصالحة أن يقرضه مبلغ كذا ويصبر عليه إلى كذا مدة، وإذا كان الدين سابقا وحل أجله ويريد أن يؤجله إلى مدة يجوز أن يصالحه بمقدار ويشترط عليه أن يؤجله إلى تلك المدة».[6]
سید عبد الاعلی سبزواری تهذیب در اصول دارد و مهذب در فقه و تفسیر که مختصر و مفید است؛ از اینها غفلت نکنید.
ایشان در مهذب، ج21، ص71 این راه را به عنوان راه برونرفت بیان میکنند.[7] اضافه را مرتبط به معامله صلح کنیم، نه معامله اول.
قرض و صلح و هبه، راههای برون رفت از ربا است. اگر اضافات مرتبط به اولی و با شرط معامله اول باشد، جایز نیست. ولی اگر اضافات را مستقل با معامله دیگر بگیریم، ولو معامله قبلی پیشنیاز این باشد، اشکال ندارد. پله اول، مقدمه پله دوم است؛ مانند گفتگوی قبل معامله است. این، ربط عرفی است؛ ولی ربط شرعی و اتصال جایز نیست.
مؤید راه صلح این است که ادله صلح شامل آن میشود. در این زمینه، روایات مختلفی داریم.
در وسائل، روایت صحیحهای داریم.
محمد بن يعقوب، عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن حفص بن البختري، عن أبي عبدالله عليهالسلام قال: «الصلح جائز بين الناس»؛[8] صلح، بین مردم جایز است.
این روایت در کتاب تهذیب، ج6، ص208 هم وجود دارد.
در همین باب وسائل هم روایات دیگری در مورد صلح وجود دارد.
یک راه برونرفت از معاملات بانکی که قابل شرعی شدن است، عقد صلح است. انشاءالله در بانکداری اسلامی برسیم.
صاحب جواهر در ادامه میفرمایند:
«إلى غير ذلك مما يخرج عن بيع المجانس بمثله متفاضلا».[9]
هر چیزی که ما را از بیع مجانس و مماثل خارج کند، این خروج از ربا است؛ اعم از اینکه به قرض باشد، یا هبه، یا شرایط دیگر باشد.
نتیجه اینکه بورس، مشروع است. شاید در بورس، معاملات غیر مشروع انجام شود، ولی معامله غیر مشروع جزئی منافاتی با مشروعیت کلی ندارد. بازار بورس مانند سایر بازارها است، فقط پیشرفتهتر است. سهام به سهام، کالا به کالا، ارز به ارز، هیچ یک نباید ربوی باشد. در خروج حکمی، پدر و پسر ربا ندارند؛ سید و رعیت ربا ندارند؛ زن و شوهر هم خروج حکمی دارند.
ولی در مسائلی که عرض کردیم در قرض و هبه و صلح، خروج موضوعی دارد. شارع، راه سودآوری را باز گذاشته است؛ حکما یا موضوعا، تخصیصا یا تخصصا؛ فقیه باید ببیند کدام است.
در راههای برونرفت از ربا راههایی را معتبر میدانیم که عقلاییِ عرفی باشد. بعضی اوقات این قدر تفاوت ظریف است که عرف توجه نمیکند؛ مانند چند دانه گندم؛ گاهی هم عکس است.
عرفِ عقلا گاهی زیاده را زیاده نمیداند؛ مثلا تورم، کم است؛ صد تومان داده است و مبلغ کمی بالا رفته است؛ توجه نمیکند و اشکال ندارد؛ ولی گاهی تورم 30 درصد و 40 درصد است و تفاوت بالا است؛ به نظر ما اگر همان پولی که داده است بگیرد، ظلم است. قرض و وامی داده حالا ارزش پولش هم کم شود، چه گناهی کرده است. ما ارزش پول را به مثلینی میدانیم که به مثلیت است؛ کمی در قیمی میافتد. موضوع ربوی منتفی میشود. انشاءالله خداوند ما را از همه شبهات در امان دارد.
انشاءالله ماه خوب و خوش و با برکتی داشته باشید. ما از شما به خصوص در شبهای قدر التماس دعا داریم. انشاءالله با قرائت قرآن ترفیع داشته باشیم.