99/05/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مسائل مستحدثه/مسائل کرونا /حکم کفن و دفن میت مبتلا به کرونا
«وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ مَا اتَّقَيْتَ ضَارِعا وَ لا أَمْسَكْتَ عَنْ حَقِّكَ جَازِعا وَ لا أَحْجَمْتَ عَنْ مُجَاهَدَةِ غَاصِبِيكَ [عَاصِيكَ] نَاكِلا وَ لا أَظْهَرْتَ الرِّضَى بِخِلافِ مَا يُرْضِي اللَّهَ مُدَاهِنا وَ لا وَهَنْتَ لِمَا أَصَابَكَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ،وَ لا ضَعُفْتَ وَ لا اسْتَكَنْتَ عَنْ طَلَبِ حَقِّكَ مُرَاقِبا مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ تَكُونَ كَذَلِكَ بَلْ إِذْ ظُلِمْتَ احْتَسَبْتَ رَبَّكَ وَ فَوَّضْتَ إِلَيْهِ أَمْرَكَ وَ ذَكَّرْتَهُمْ فَمَا ادَّكَرُوا وَ وَعَظْتَهُمْ فَمَا اتَّعَظُوا وَ خَوَّفْتَهُمُ اللَّهَ فَمَا تَخَوَّفُوا»[1]
امام هادی علیه السلام تحلیل سکوت 25 ساله حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را میفرمایند. یک مبارزه منفی بسیار با دقتی بود. شهادت میدهم که این کنارهگیری شما بلکه پرهیزگاری شما از روی ترس نبود. امساک از حقتان به عنوان خاری و جزع نبود. به عنوان نکول نبود بلکه به خاطر کسب رضایت حضرت حق بود. نه به عنوان ضعف بود و نه استکانت بلکه به عنوان اینکه سکوت را ادای تکلیف دیگر میدانستید.
بلکه هنگامی که ظلم شدید و همه دست به دست هم دادند و خلافت الهی را مردمی کردند و انتصاب را انتخاب کردند و سقیفه تشکیل دادند، شهادت میدهم که خدا را در نظر گرفتید و کارتان را به حضرت حق موکل کردید. مقام تفویض را میگویند.
شما چند کار را کردید: تذکر دادید، موعظه کردید و ترساندید ولی هیچ یک را قبول نکردند.
«وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّى دَعَاكَ اللَّهُ إِلَى جِوَارِهِ وَ قَبَضَكَ إِلَيْهِ بِاخْتِيَارِهِ وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَكَ الْحُجَّةَ بِقَتْلِهِمْ إِيَّاكَ لِتَكُونَ الْحُجَّةُ لَكَ عَلَيْهِمْ مَعَ مَا لَكَ مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَةِ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِهِ»[2]
شهادت میدهم که شما در راه خدا جهاد کردید تا وقتی که به شهادت رسیدید. شما حجت بالغه الهی شدید و تمام زندگیتان برای خدا بود.
سلام بعد از شهادت سلامی خاص است تبدیل به حضور میشود.
«السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصا وَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ صَابِرا وَ جُدْتَ بِنَفْسِكَ مُحْتَسِبا وَ عَمِلْتَ بِكِتَابِهِ وَ اتَّبَعْتَ سُنَّةَ نَبِيِّهِ وَ أَقَمْتَ الصَّلاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ مَا اسْتَطَعْتَ مُبْتَغِيا مَا عِنْدَ اللَّهِ رَاغِبا فِيمَا وَعَدَ اللَّهُ لا تَحْفِلُ بِالنَّوَائِبِ وَ لا تَهِنُ عِنْدَ الشَّدَائِدِ،وَ لا تَحْجِمُ عَنْ مُحَارِبٍ أَفِكَ مَنْ نَسَبَ غَيْرَ ذَلِكَ إِلَيْكَ وَ افْتَرَى بَاطِلا عَلَيْكَ وَ أَوْلَى لِمَنْ عَنَدَ عَنْكَ لَقَدْ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ الْجِهَادِ وَ صَبَرْتَ عَلَى الْأَذَى صَبْرَ احْتِسَابٍ»[3]
از علی آموز اخلاص عمل شیر حق را دان منزه از دغل[4]
شما فداکاری کردید در لیلة المبیت و جنگهای مختلف. به کتاب الله عمل کردید و سنت نبی صلی الله علیه و آله را پیروی کردید. اینها فضائل و مناقبی است که برای حضرت امیر المؤمنین علیه السلام بیان میکنند.
در همه اینها متوجه به مقام عندیت بودید. طوری بودید که حوادث و مشکلات شما را از مسیر و هدفتان جدا نکرد.
اینها فضائل حضرت امیر المؤمنین علیه السلام از زبان امام هادی علیه السلام در زیارت غدیریه بود.
خدا را شاکریم. الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیر المؤمنین و اولاده المعصومین علیهم السلام.
ان شاء الله با ولایت زنده باشیم و با ولایت از دنیا برویم.
﴿رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾[5]
به این نتیجه رسیدیم کسی که مرحوم میشود غاسل مماثل یا محارم باید به سه غسل غسل دهند. واجب کفایی نیز هست. من به الکفایة لازم است و اگر هیچ کس انجام ندهد همه مؤاخَذ هستند.
آب سدر، آب کافور و آب قراح. اگر نتوانست میت کرونایی را غسل دهد، گفتیم حد الامکان باید غسل بدهند. نظریه اخیر این است که میشود هم مراقبت بهداشتی را رعایت کرد و هم غسل شرعی میت انجام شود.
بر واجبات اجرت نباید بگیرند. ولی بر رفت و آمد و وسایل میتوانند اجرت بدهند.
اگر روزی غسل او هزینهای داشت، کارگزاران اجرایی باید متقبل بشوند. چنانکه برخی خسارتهای دیگر مربوط به دولت بود باید متحمل شوند. دولت اسلامی اگر نتوانست، ملت از باب اینکه مکلف به غسل و کفن و دفن مسلمان هستند باید متقبل شوند. اینها از مال میت قبل از تقسیم ما ترک باید انجام شود.
در نظام اسلامی احکام بدون اجرا باقی نمیماند. خداوند هزینه اجرایی کردن احکام را هم بیان کرده است.
بحث غسل و کفن میت این قدر اهمیت دارد که اگر بدون غسل و کفن دفن کنند باید اگر اهانت نباشد و مشکلی نباشد مانند اندراس بدن، باید قبر را نبش کنند و او را غسل دهند.
1) محمد بن يعقوب، عن علي بن محمد بن عبد الله، عن إبراهيم بن إسحاق، عن محمد بن سليمان الديلمي عن أبيه، عن أبي عبد الله (ع) قال (في حديث): «إن رجلا سأل أبا جعفر عليه السلام عن الميت لم يغسل غسل الجنابة؟ قال: إذا خرجت الروح من البدن خرجت النطفة التي خلق منها بعينها منه، كائنا ما كان، صغيرا أو كبيرا، ذكرا أو أنثى، فلذلك يغسل غسل الجنابة». الحديث.[6]
از حضرت سؤال کردند که چرا میت را غسل میدهند به غسل جنابت؟ جواب عجیبی دادند، فرمودند: وقتی روح از بدن خارج میشود به عظمت خروج روح، نطفهای که بعینه از آن آفریده شده است از او خارج میشود چه کوچک، چه بزرگ، چه زن و چه مرد فرقی ندارد و محدث به حدث اکبر میشود که واجب است او را غسل دهند. چون خودش نمیتواند غسل کند غسل میت بر او واجب میشود.
روایت دیگر را به نقل از علل الشرایع نقل میکنند:
2) وفي (العلل) عن علي بن حاتم، عن القاسم بن محمد، عن إبراهيم بن مخلد، عن إبراهيم بن محمد بن بشير، وعن محمد بن سنان، عن أبي عبد الله القزويني قال: «سألت أبا جعفر محمد بن علي عليهما السلام عن غسل الميت لأي علة يغسل؟ ولأي علة يغتسل الغاسل؟ قال: يغسل الميت لأنه جنب، ولتلاقيه الملائكة وهو طاهر، وكذلك الغاسل ليلاقيه المؤمنين».[7]
دو سؤال در روایت هست: حکمت غسل میت و انگیزه غسل مس میت چیست؟
فرمودند میت غسل داده میشود چرا که جنب است و به خاطر اینکه ملاقات ملائکه با طهارت باشد. فرشتهها به سراغ کسی میآیند که طیب و طاهر باشند. ﴿لا یمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ﴾[8]
غاسل هم با مؤمنین ملاقات دارد و نیاز به غسل دارد.
هر دو به این جهت است که باید برای ملاقات با طهارت باشد.
ولی اگر معذور بود و به هر دلیل نتوانستیم غسل دهیم، مثلا گفتند اصلا نمیشود دست زد و آب ریخت و باعث سرایت است؛ یقین، ظن یا احتمال ضرر است؛ (گفتیم احتمال ضرر هم منجز است) اینجا وظیفه تیمم است.
عبارت مرحوم سید:
(مسألة 11): يجب أن يكون التيمم بيد الحي لا بيد الميت، وإن كان الأحوط تيمم آخر بيد الميت إن أمكن، والأقوى كفاية ضربة واحدة للوجه واليدين، وإن كان الأحوط التعدد.[9]
در اینجا چند نظر است:
1. تیمم به دست میت باشد؛ مانند نظر حضرت امام.[10]
2. تیمم به دست حی باشد؛ نظر سید به دست حی است.
3. هر دو انجام شود. (مانند مرحوم آقای خوئی)[11]
مرحوم سید میفرمایند: و لا یتر ک الاحتیاط بالجمع. احتیاط مستحب است که مسبوق به فتوا است.
حضرت امام در این اشکال قائلند. احوط جواز اکتفا به دست میت است.
با کمال معذرت ما عرضمان این است که همانطور که ادله تیمم را ملاحظه میکنید در آن ادله اول تکلیف متوجه خود شخص مکلف است. ما نظرمان این است که اگر دست میت میتواند حرکت کند با دستان خودش انجام شود. ولی اگر نشد تیمم به دست غاسل باشد. گرچه احتیاط به تعدد تیمم است. همان که الجمع مهما امکن است. تیمم به دست میت را مقدم میداریم.
در غسل امکان این جهت نیست. مهم شستن است نه دست کشیدن ولی تیمم اینگونه نیست.
آیا یک تیمم کافی است یا چند تیمم؟
برخی معتقدند تیمم واحد کفایت میکند بدل از هر سه.
ما مبنایی داریم که هر موقع اسباب متعددی داشتیم مسببهای آن را هم متعدد میدانیم. اگر دلیلی نداشته باشیم باید هر دو را متعدد بدانیم.
سبب متعدد است. غسل با آب سدر و غسل با آب کافور و غسل با آب خالص. اقتضای بدلیت تعدد است. اگر دلیل خارجی داشتیم که یکی کفایت از هر سه میکند قبول؛ مانند جایی که چند غسل به عهده دارد و با نیتهای متعدد میتواند یک غسل کند. تعدد اسباب تعدد مسببات را لازم دارد. اینجا تیمم بدل از چند غسل است پس باید بدلیت رعایت شود.
اشتغال یقینی برائت یقینی میخواهد که در انجام سه تیمم است.
احوط در تعدد تیمم است.
اگر روزی تیمم هم امکان ندارد و بدن به همریخته است، موضوع تیمم هم از بین میرود.
کفن سه تکه است. در روایات هست.[12]
اگر مانعی بود مانند بیمار کرونایی که احتمال سرایت است مثلا او را در کاور گذاشتند یا لباس مخصوص و اطبا میگویند دست نزنید، کفن شرعی را اجرا کنیم یا خیر؟
در روایات تعبیری به عنوان مانع برای کفن نداریم. فقط گفتهاند سه کفن داشته باشید. قمیص و ازار و رداء.
چه اشکالی دارد با توجه به اینکه دلیل بر وجود مانع نداریم، باید روی همان کفن شرعی را انجام دهند.
برخی کلمات مرحوم سید را در کفن ملاحظه کنید.
فصل في تكفين الميت يجب تكفينه بالوجوب الكفائي رجلا كان أو امرأة أو خنثى أو صغيرا بثلاث قطعات:الأولى: المئزر، ويجب أن يكون من السرة إلى الركبة، والأفضل من الصدر إلى القدم.الثانية: القميص، ويجب أن يكون من المنكبين إلى نصف الساق الأفضل إلى القدم.الثالثة: الإزار ويجب أن يغطي تمام البدن والأحوط أن يكون في الطول بحيث يمكن أن يشد طرفاه، وفي العرض بحيث يوضع أحد جانبيه على الآخر، والأحوط أن لا يحسب الزائد على القدر الواجب على الصغار من الورثة، وإن أوصى به أن يحسب من الثلث. وإن لم يتمكن من ثلاث قطعات يكتفى بالمقدور وإن دار الأمر بين واحدة من الثلاث تجعل إزارا، وإن لم يمكن فثوبا وإن لم يمكن إلا مقدار ستر العورة تعين وإن دار بين القبل والدبر يقدم الأول.[13]
روایت در این باب بسیار است:
محمد بن علي بن الحسين في (العلل) وفي (عيون الأخبار) بإسناده عن الفضل بن شاذان، عن الرضا عليه السلام قال: «إنما أمر أن يكفن الميت ليلقى ربه عز وجل طاهر الجسد، ولئلا تبدو عورته لمن يحمله أو يدفنه، ولئلا ينظر (يظهر) الناس على بعض حاله وقبح منظره، ولئلا يقسو القلب بالنظر إلى مثل ذلك للعاهة و الفساد، وليكون أطيب لأنفس الاحياء، ولئلا يبغضه حميمه فيلغى ذكره ومودته فلا يحفظه فيما خلف وأوصاه به وأمره به وأحب».[14]
حنوط مواضع سبعه که متیمن و متبرک به کافور میکنند. برخی هم مستحب است مانند بینی و گوشها که شاید زودتر بو بگیرد.[15] مهما امکن هم حنوط باید انجام شود مگر قاعده لا ضرر حاکم شود. بدون حنوط هم در صورت اضطرار میشود دفن کرد.
مرحوم سید چنین مینویسند:
فصل في الحنوط وهو مسح الكافور على بدن الميت، يجب مسحه على المساجد السبعة وهي: الجبهة واليدان والركبتان وابهاما الرجلين، ويستحب إضافة طرف الأنف إليها أيضا، بل هو الأحوط. والأحوط أن يكون المسح باليد، بل بالراحة، ولا يبعد استحباب مسح إبطيه ولبته ومغابنه ومفاصله وباطن قدميه وكفيه بل كل موضع من بدنه فيه رايحة كريهة. ويشترط أن يكون بعد الغسل أو التيمم، فلا يجوز قبله، نعم يجوز قبل التكفين وبعده وفي أثنائه، والأولى أن يكون قبله.ويشترط في الكافور أن يكون طاهرا مباحا جديدا، فلا يجزي العتيق الذي زال ريحه، وأن يكون مسحوقا.[16]
فقط مقدس اردبیلی وجوب را قائل نیستند.[17]
میت مسلمان از احترام خاصی برخوردار است. در کشورهایی میتها را میسوزاند که سرایت نکند وجه شرعی ندارد. کفن و دفن میت باید به عنوان مصطلح اسلامی صورت گیرد.
اگر این میت را نمیشود در قبر معمولی گذاشت، میشود در صندوق گذاشت؟
مشکل شرعی ندارد. آنچه در شرع هست این است که رو به قبله و در خاک پنهان شود تا دیگران را آزار ندهد.
اگر بدن میت را در صندوق گذاشتیم و بعد در خاک اشکالی ندارد.
ظاهرا چیزی در اسلام به عنوان بن بست برای مسائل میت کرونایی نداریم. اشد حالات را هم بگیریم که باید تمام مراقبتها باشد قابل جمع با غسل یا تیمم میت است.
نمیشود میت کرونایی را هر جایی دفن کرد. هر میت کرونایی شأنیت خودش را دارد.
مرحوم سید میفرمایند:
(مسألة 11): لا يجوز دفن المسلم في مثل المزبلة والبالوعة ونحوهما مما هو هتك لحرمته.[18]
اگر ستاد ملی مبارزه با کرونا تصمیم گرفت در جای دورتری دفن کنند اشکال ندارد ولی اهانت نباید شود.
فصل في الدفن يجب كفاية دفن الميت بمعنى مواراته في الأرض، بحيث يؤمن على جسده من السباع ومن إيذاء ريحه للناس. ولا يجوز وضعه في بناء أو في تابوت ولو من حجر بحيث يؤمن من الأمرين مع القدرة على الدفن تحت الأرض، نعم مع عدم الإمكان لا بأس بهما. والأقوى كفاية مجرد المواراة في الأرض إذا كان الأمن من الأمرين من جهة عدم وجود السباع أو عدم وجود الإنسان هناك، لكن الأحوط كون الحفيرة على الوجه المذكور وإن كان الأمن حاصلا بدونه.[19]
بویش زندهها را اذیت نکند و بدن از درندهها در امان بماند. اگر صندوق را در زمینی گذاشتند اشکال ندارد. در وادی السلام که از قبرستانهای مهم جهان اسلام است این طور است. اکثرا سرداب دارد. گاهی چند میت را با هم میگذاشتند. افراد خاصی وارد آن میشدند.
1) محمد بن علي بن الحسين في (عيون الأخبار) و (العلل) باسناده عن الفضل ابن شاذان، عن الرضا عليه السلام قال: «إنما أمر بدفن الميت لئلا يظهر الناس على فساد جسده، وقبح منظره، وتغير رائحته، ولا يتأذى الاحياء بريحه، وما يدخل عليه من الآفة والفساد، وليكون مستورا عن الأولياء والأعداء، فلا يشمت عدوه، ولا يحزن صديقه».[20]
2) محمد بن علي بن الحسين بإسناده عن أبي مريم الأنصاري، عن الصادق عليه السلام أنه قال: «الشهيد إذا كان به رمق غسل وكفن وحنط وصلي عليه، وإن لم يكن به رمق كفن في أثوابه». ورواه الكليني عن حميد بن زياد، عن الحسن بن محمد عن غير واحد، عن أبان، عن أبي مريم. ورواه الشيخ بإسناده عن محمد ابن يعقوب مثله.[21]
شهید و رجم و قصاص شده استثنا از کفن شدهاند.
یکی به مقامات رسیده که احترام دارد و دیگری بخاطر جنایتی که کرده است.
مسألة 1) يجب كون الدفن مستقبل القبلة على جنبه الأيمن بحيث يكون رأسه إلى المغرب ورجله إلى المشرق، وكذا في الجسد بلا رأس، بل في الرأس بلا جسد، بل في الصدر وحده، بل في كل جزء يمكن فيه ذلك.[22]
استقبال مهم است. صورت به طرف قبله و پا به طرف مشرق و سر به طرف مغرب.
اگر تشخیص تیم پزشکی این بود که در صندوق باشد باید رو به قبله باشد.
بحث دیگری در مباحث کرونا نداریم.
بحمدالله همه مباحث را ملاحظه فرمودید.
ان شاءالله کسی مبتلا نشود و جهان نجات یابد. الحمدلله خبر دادند دیروز پزشکها که واکسن در شرف نشر است. آزمایشها انجام شده است.
در تقدم واکسن همان ملاکهای تزاحم میآید. ممیزات را باید ببینیم. مانند انقذ الغریق. کسانی که در معرض آسیب هستند مقدم هستند. کسانی که بیماریهای زمینهای دارند مقدم هستند. مدافعان جبهه سلامت باید مقدم شوند. باید مسئولان درایت داشته باشند همان طور که تا کنون باشند.
خسته نباشید عرض میکنم و تشکر میکنم از کسانی که زمینه نشر این مباحث را فراهم کردند. سروران مدرسه فقاهت که زحمت کشیدند؛ اعزهای که شرکت کردند در بحث و ائمه جمعه و دیگران.
صاحبان علم و صاحبان عمل و کسانی که در بهبوهه مسائل بشری هرچه کارشناسان بیشتر با هم مراوده داشته باشند مسائل بهتر حل میشود. حوزه ما قدیم هم حوزه بود و هم دانشگاه. دشمنان جدا کردند.
بنده پیشنهاد میکنم شورای اطبا و فقها برای بیان کردن برخی موضوعات و شفاف شدن حکم تشکیل شود. تا بتوانیم رابطه حکم و موضوع و مسائل را معلوم کنیم. رابطه و نسبت موضوع و حکم باید معلوم شود. نه تنها در کرونا که نقمت بود ولی باعث درخشش استعدادهای علمی ما شد و درخشش تیم سلامت.
ان شاءالله تعجیل در فرج امام زمان ارواحنا فداه و سلامتی مراجع و رهبری و شادی افرادی که به این بیماری مرحوم شدند.
موت به بلای عمومی اجر خاصی دارد. ان شاء الله همه بیماران شفا یابند.